توسل مشروع و جایز
۱- توسل به ذات خدای تعالی جایز است، مانند اینکه بگویی: یا الله؛
۲- توسل به یکی از اسماء الله: یا رَحمان، یا رَحیم، یا حَیّ، یا قَیّوم؛
۳- توسل به صفات باریتیكی : «اَللَّهُمَّ بِرَحْمَتِكَ أَسْتَغِیثُ»:خدایا به رحمت تو دادخواهی و استغاثه میکنم؛
۴- توسل به دعای مرد صالحی که زنده است و حاضر است، مثلاً میگوییم: ای شیخ، برایم دعا کن، و مانند این؛ چنانکه صحابه از رسول اللهصطلب باران میکردند؛
۵- توسل به عمل نیک و صالح: مانند قصۀ اصحاب غاری که صخرهای درِ غار را بر روی آنها بست و خدا را با اعمال صالحی که انجام داده بودند، دعا کردند و خداوند مشکل آنها را بر طرف کرد و از غار بیرون آمدند.
ممکن است بگویی: «خدایا، به خاطر دوستی و محبت من به پیامبرت، و توحیدم به تو، و اطاعتم از تو و رسولت، این چیز را به من بده».
اما حاجت خواستن از خدا به خاطر مقام پیامبر و ولی، یا سوگند به یکی از اینها، بدعتی است که فرد را به سوی شرک میکشاند؛ حتی اگر به شرک نیندازد، این نوع طلب، حرام است.
اما درخواست و طلب از مردگان و یا شخص غیر حاضر، شرک اکبر به شمار میرود.
خداوند بندگان را ارشاد و راهنمایی کرده تا فقط او را بخوانند و وعده به اجابت درخواستها داده است، فرمودند:
﴿وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌۖ أُجِیبُ دَعۡوَةَ ٱلدَّاعِ إِذَا دَعَانِۖ فَلۡیَسۡتَجِیبُواْ لِی وَلۡیُؤۡمِنُواْ بِی لَعَلَّهُمۡ یَرۡشُدُونَ ١٨٦﴾[البقرة: ۱۸۶]
«و هرگاه بندگان من از تو در باره من بپرسند [بگو] من نزدیکم و دعاى دعاکننده را به هنگامى که مرا بخواند، اجابت مىکنم، پس [آنان] باید فرمان مرا گردن نهند و به من ایمان آورند باشد که راه یابند».
و فرموده:
﴿وَقَالَ رَبُّكُمُ ٱدۡعُونِیٓ أَسۡتَجِبۡ لَكُمۡۚ﴾[غافر: ۶۰]
«و پروردگارتان فرمود: مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم».
و ما را راهنمایی کرده تا تنها از او کمک بخواهیم؛ ما نیز در هر رکعت نماز چنین میگوییم:
﴿إِیَّاكَ نَعۡبُدُ وَإِیَّاكَ نَسۡتَعِینُ ٥﴾[الفاتحة: ۵]
«[پروردگارا] تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری میجوییم».
با این حال، میبینی که بیشتر نمازگزاران اگر اجابت دعایشان به تأخیر افتد، به سوی قبرها و ضریحها روی میآورند و به آنها توسل میجویند، در حالی که خداوند تواناست و فوراً دعای آنها را اجابت میکند؛ ولی این یک نوع ابتلا و امتحان برای بندگانش میباشد، چون حکمت الهی موجب شده تا بندگان خود را امتحان کند؛ حتی ممکن است اجابت بنده را به تأخیر انداخته تا صدق و راستی او را بداند، چون اگر صادق باشد، بر سختی و مصیبتها صبر کرده و استوار میشود و به جز خدا کس دیگری را نخواهد خواند، اگر هم کوهها بر سرش پایین آید، یا زمین شکافته شده و او را ببلعد، این گونه اشخاص، اعتماد و توکلشان بر خدا قوی و محکم است. پس مطمئاً خدا درخواستشان را بدون جواب نمیگذارد؛ ولی فرد دیگر در این امتحان به فتنه افتاده و فریفته میشود، ایمان او ضعیف میگردد، و شیطان این کار را برایش زینت میدهد تا او را از دایرۀ اسلام خارج نماید و سوگند خود را برآورده کند، آنگاه که گفت:
﴿قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغۡوِیَنَّهُمۡ أَجۡمَعِینَ ٨٢ إِلَّا عِبَادَكَ مِنۡهُمُ ٱلۡمُخۡلَصِینَ ﴾[ص: ۸۲- ۸۳]
«[شیطان] گفت پس به عزت تو سوگند که همگى را جدا از راه به در مىبرم؛ مگر آن بندگان مخلص تو را [که بر آنان سلطه وقدرتی نداشته و وسوسهام در ایشان نمیگیرد]».
خداوند دربارۀ مصداق آن ابتلا و امتحانی که برای بشریت است، چنین میفرماید:
﴿أَحَسِبَ ٱلنَّاسُ أَن یُتۡرَكُوٓاْ أَن یَقُولُوٓاْ ءَامَنَّا وَهُمۡ لَا یُفۡتَنُونَ ٢ وَلَقَدۡ فَتَنَّا ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡۖ فَلَیَعۡلَمَنَّ ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ صَدَقُواْ وَلَیَعۡلَمَنَّ ٱلۡكَٰذِبِینَ ٣﴾[العنکبوت: ۲-۳]
«آیا مردمان گمان بردهاند همین که بگویند ایمان آوردهایم به حال خود رها میشوند و ایشان [با تکالیف و وظایف و رنجها و سختیهایی که باید در راه آئین آسمانی تحمل کرد] آزمایش نمیگردند؟ ما کسانی را که قبل از ایشان بودهاند [با انوع تکالیف و مشقات و با اقسام نعمتها و محنتها] آزمایش کردهایم؛ آخر خدا باید بداند چه کسانی راست میگویند و چه کسانی دروغ میگویند».
نیز میفرماید:
﴿أَوَلَا یَرَوۡنَ أَنَّهُمۡ یُفۡتَنُونَ فِی كُلِّ عَامٖ مَّرَّةً أَوۡ مَرَّتَیۡنِ ثُمَّ لَا یَتُوبُونَ وَلَا هُمۡ یَذَّكَّرُونَ ١٢٦﴾[التوبة: ۱۲۶]
«آیا منافقان نمیبینند که در هر سالی، یک بار یا دوبار [و بلکه بیشتر] مورد آزمایش قرار میگیرند؟ بعد از آن توبه نمیکنند و عبرت نمیگیرند و بیدار و هوشیار نمیشوند».