مقدمه
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین، والصلاة والسلام علی سید المرسلین محمد بن عبدالله وعلی آله وصحبه ومن سار علی هدیه إلی یوم الدین، وأما بعد:
بزرگترین تعالیم و عقاید شیعه پیرامون موضوع امامت و قضایای مربوط به آن همچون عصمت امامان و رجعت آنان بعد از غیبت دور میزند. دلیل عمده توجیهشان به این موضوع برمیگردد به تلاش آنان برای اثبات امامت علی و خلافت او بعد از پیامبرصو اینکه او از طریق تعیین به اسم مستحق امامت است و کسان دیگر غیر از او که امامت را عهدهدار شدند و بر او پیشی گرفتند، در حقیقت امامت را از او غصب کردهاند. بنابراین چنین معتقدند که پیامبرصعلی را برای امامت تعیین کرد، و امامان بعد از او پسران او از فاطمه هستند که یکی بعد از یکی تا دوازده امام تعیین شدهاند.
آنها بر این اعتقادشان راسخ شدند تا جایی که امامت را یکی از اصول دین و جزء مهمی از عقیده قرار دادند، و آن را چنین توجیه میکنند که در اسلام امری مهمتر از تعیین امام نیست، و برای پیامبرصجایز نیست که قبل از انجام دادن این کار دنیا را ترک کند، چون امامت از جانب خدا تعیین میشود و مردم در آن اختیاری ندارند.
با این تصور برای امامت، شیعه معتقد است که مردم از نظر تکوین و منزلت، شخصی غیر عادی است و امامان در طول حیاتشان معصوم هستند و مرتکب هیچ گناه صغیره و کبیرهای نمیشوند، معصیت از آنها صادر نمیشود و خطا و اشتباه هم بر آنان جایز نیست، و در نتیجه این منزلتی که دارند، اوامر و نواهی امامان، شرع و حجت خدا بر خلق و اطاعتشان واجب است، و تبعیت از آنها از ابتدا با امام اول در نزد آنان (علیبن ابیطالب) و در آخر با امام دوازدهم (محمدبن حسن عسکری) واجب شد.
و بیشتر از هزار سال است که شیعه امامیه انتظار ظهور امام آخرشان مهدی غایب (محمدبن حسن عسکری) هستند، کسی که ادعا میکنند قبل از بلوغ در سردابی غیب شد، تا قبل از قیامت دوباره برگردد و عدل و داد را برقرار کند و حق غصب شده را به صاحبش بازگرداند. اما آنچه که شیعه را به تمرکز بر تفکر مهدی واداشت، واقعه ناپدید شدن امام دوازدهم آنها در سال تقریباً ۲۶۵ ﻫ و عدم وجود امامی بود که بعد از او جانشینش گردد، چون شیعه ترسید که یأس و نومیدی به درون پیروانشان نفوذ پیدا کند و حرکتشان متلاشی شود، به همین خاطر لازم بود که پیروانشان به امیدی دلبسته شوند تا در هر زمان و مکانی انتظار آن را بکشند، و آن امید ظهور مهدی غایب بود.
بنابراین، امید به بازگشت غایب در دل هر شیعه دوازده امامی با عقیدهاش پیوند خورد، و از آن زمان به سردابی میآیند که مهدی در آن ناپدید شد، و دعای «عجل الله فرجک، وسهِّل مخرجک، وقرّب زمانک» را تلاوت میکنند.
اما ظهور تفکر ولایت فقیه بر اساس یک نمایش اختراعی در داخل جامعه معاصر شیعی بنا شد. بخصوص بعد از آنکه صاحب این تفکر، زمام امور را در ایران بدست گرفت، بسیاری از علمای شیعه را واداشت که به ولایت فقیه توجه کنند، و گویی امیدی را که صدها سال است انتظار آن را میکشند از بین رفت، و اعتقاد به یک عنصر عقیدتی متزلزل شد؛ عقیدهای که از آن دفاع میکردند یعنی بطلان حق امت در برگزیدن امام.
در این هنگام ولایت فقیه به همین سادگی، امید شیعه را به ظهور امام غایب از بین میبرد و تصریح میکند که نائب امام از جانب امت انتخاب میشود، و دارای همان جایگاه و منزلتی است که امام دارد، بخصوص در اوامر و نواهیش.
روی هم رفته تفکر ولایت فقیه یک حادثه مهم در جامعه شیعی بود که بیاهمیت پنداشتن آن درست نیست، تفکری که خمیرمایه اصلی در ساختار اعتقادی شیعه پیرامون امامت را ساقط کرد.
هنگامی که در عقیده شیعه عصمت امام دارای اهمیت است، به این اعتبار که یک صفت لازم است که تنها در حق امامانشان ثابت است و به سبب آن عصمت است که شایستگی امامت را پیدا کردند، در این صورت دادن صفت عصمت به فقهای مجتهد، شکاف مهمی در آن عقیده محسوب میشود، چون این به معنی باطل کردن تمام ادعاهای سابق شیعه در حق امامانشان به امامت است.
بدین صورت که ولایت فقیه عصمت را از امام به فقیه تنزل داد و این، شکافی را در مبادی آنان ایجاد کرد که گاهی منجر میشود به سقوط اعتقادی مفهوم امامتی که شیعه در طول قرون گذشته آن را پایهگذاری کرده بود.
به دلیل اینکه چنین امری به مطالعه موضوعی نیاز دارد تا شامل جوانب مختلف آن شود در تلاش برای فهم انگیزهها و اسبابی که منجر به تفکر ولایت فقیه شد، تصمیم به نگارش این کتاب گرفتم، و نکات زیر را در آن درج کردم:
۱- نگاهی اجمالی به امامت در نزد شیعه
۲- تعریف عصمت
۳- نشأت تفکر عصمت
۴- دلایل شیعه در مورد عقیده عصمت و رد آن
۵- ولایت فقیه
۶- صلاحیتهای فقیه در ولایتش
۷- اعتراضات علمای شیعه به ولایت فقیه
۸- خاتمه
با امید به اینکه در مطالعه این موضوع از تمام جوانبش موفق شده باشم.
وآخر دعوانا أن الحمدلله رب العالمین