درس چهارم بیان شعار حج و پرهیز از شرک
در درسهای گذشته درباره فضیلت تلبیه و اهمیّت آن مطالبی بیان گردید و توضیح دادیم که تلبیه مشتمل بر اعلان توحید و ترک هر نوع شرکی میباشد. و این همان تعریف و توصیف فضیلت تلبیه است که صحابی بزرگوار جابربن عبدالله بهنگامی که حج پیامبراکرم جرا تعریف میکند، میگوید: ندای توحید را بلند کرد فرمود: «لَبَّيْكَ اللَّهُمَّ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ لا شَرِيكَ لَكَ لَبَّيْكَ، إِنَّ الْحَمْدَ وَالنِّعْمَةَ لَكَ وَالْمُلْكَ، لا شَرِيكَ لَكَ» [۲۶]. پس این شعار حضرت جرا اعلان توحید نامید و گفت: «کان رسول الله أهلّ بالتّوحید» یعنی: رسولخدا جبا گفتن «لَبَّيْكَ اللَّهُمَّ لَبَّيْكَ...» ندای توحید را بلند کرد. زیرا در این تلبیه معنی و مفهوم اخلاص برای خدای یکتا و ترک هر نوع شرکی نهفته است و این را میرساند که کلمات تلبیه در واقع کلمات خشک و بیمحتوا نیستند به طوری که هیچ معنا و مفهومی و پیام و ندائی در برنداشته باشند، بلکه باید دانست که آنها دارای معنای بس بزرگ و وسیع و محتوای بسیار عمیق میباشند، به گونهای که روح دین، اساس و زیربنایی که شالوده دین بر آنها استوار میباشد یعنی «توحید» در تلبیه میدرخشد. بنابراین هرکسی که به ویژه حاجی بیتالله که این کلمات تلبیه را بر زبان میآورد و با آنها اعلان توحید میکند باید معنی بزرگ و مفهوم عمیق چنین کلماتی را در ذهن و خاطر خود داشته باشد و بداند که دارد چه چیزی را بر زبان میآورد و چه هدفی را دنبال میکند؟ تا اینکه مطابق این اعلان بزرگ، صادقانه و خالصانه توأم با آگاهی کامل عمل کند و گفتارش با حقیقت حال و موقعیتش سازگار باشد و نسبت به آن تطابق کرده باشد، چون مقتضای توحید ایجاب میکند که گویندهاش باید از آن حفاظت کند و در تمام گفتار و کردار خود حقوق آن را مراعات نماید، و از تمام چیزهایی که مخالف با روح توحید میباشد دوری جوید و از هرگونه شرک و ریای خفی و جلی برحذر باشد، جز خدا هیچکس و هیچ چیزی را نخواند، و جز از خدای قادر و منان از کسی کمک تجوید، فقط بر خدا توکل کند و تنها از او نصرت و یاری بطلبد، و هیچ نوع عبادتی از عبادات را جز برای خدای یکتا انجام ندهد، خدایی که بخشیدن و نبخشیدن، کم کردن و زیاد کردن و به طور کلّی هرگونه نفع و ضرری در قبضه قدرت اوست, چنانکه میفرماید:
﴿أَمَّن يُجِيبُ ٱلۡمُضۡطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكۡشِفُ ٱلسُّوٓءَ وَيَجۡعَلُكُمۡ خُلَفَآءَ ٱلۡأَرۡضِۗ أَءِلَٰهٞ مَّعَ ٱللَّهِۚ قَلِيلٗا مَّا تَذَكَّرُونَ ٦٢﴾ [النمل: ۶۲].
«(آیا بتها بهترند) یا کسی که هرگاه شخص درمانده او را به کمک طلبد اجابت میکند و به فریادش میرسد و بلا و گرفتاری را برطرف مینماید و شما را (برابر قانون حیات بشری به طور متناوب) جانشین (یکدیگر در) زمین سازد آیا معبودی با خدا است؟! واقعاً شما بسیار کم اندرز میگیرید!».
بنابراین فرد مسلمان به هنگام تلبیه که میگوید: «... لا شَرِيكَ لَكَ» باید نخست نسبت به ذات و ماهیت شرک آشنا باشد و خطر آن را درک کند و به شدّت از افتادن در آن برحذر باشد، و حتی از افتادن در اسباب و عوامل و همچنین وسائل و راههایی که انسان را به شرک میکشاند جداً پرهیز کند، به خاطر اینکه شرک بزرگترین گناهی است که در باب نافرمانی خدا انجام میگیرد، لذا عقوبتی که شرک در دنیا و آخرت به دنبال دارد، هیچ یک از گناهان دیگر ندارد، و اگر شخص مشرک توبه نکند خون و اموالش مباح میگردد. خداوند میفرماید:
﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَغۡفِرُ أَن يُشۡرَكَ بِهِۦ وَيَغۡفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِكَ لِمَن يَشَآءُۚ وَمَن يُشۡرِكۡ بِٱللَّهِ فَقَدِ ٱفۡتَرَىٰٓ إِثۡمًا عَظِيمًا ٤٨﴾ [النساء: ۴۸].
«بیگمان خداوند، این را که به او شرک ورزیده شود (هرگز) نمیبخشد (ولی) غیر از آن را برای هرکه بخواهد میبخشد و هرکس به خدا شرک ورزد، به یقین مرتکب گناه بزرگی شده است».
همچنین میفرماید:
﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَغۡفِرُ أَن يُشۡرَكَ بِهِۦ وَيَغۡفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِكَ لِمَن يَشَآءُۚ وَمَن يُشۡرِكۡ بِٱللَّهِ فَقَدۡ ضَلَّ ضَلَٰلَۢا بَعِيدًا ١١٦﴾ [النساء: ۱۱۶].
«بیگمان خداوند شرکورزیدن به خود را (از کسی) نمیآمرزد ولی پایینتر از آن را از هر کسی که بخواهد (و صلاح بداند) میبخشد و هر که به خدا شرک ورزد قطعآً دچار گمراهی دور و درازی شده است».
و میفرماید:
﴿إِنَّهُۥ مَن يُشۡرِكۡ بِٱللَّهِ فَقَدۡ حَرَّمَ ٱللَّهُ عَلَيۡهِ ٱلۡجَنَّةَ وَمَأۡوَىٰهُ ٱلنَّارُۖ وَمَا لِلظَّٰلِمِينَ مِنۡ أَنصَارٖ﴾ [المائدة: ۷۲].
«مسلّماً هرکس شریک برای خدا قرار دهد خدا بهشت را بر او حرام میگرداند و جایگاه او آتش (دوزخ) است، و ستمکاران یار و یاوری ندارند (تا ایشان را از عذاب جهنم برهاند)».
همچنین میفرماید:
﴿وَلَقَدۡ أُوحِيَ إِلَيۡكَ وَإِلَى ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِكَ لَئِنۡ أَشۡرَكۡتَ لَيَحۡبَطَنَّ عَمَلُكَ وَلَتَكُونَنَّ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِينَ ٦٥ بَلِ ٱللَّهَ فَٱعۡبُدۡ وَكُن مِّنَ ٱلشَّٰكِرِينَ ٦٦﴾ [الزمر: ۶۵-۶۶].
«بیگمان به تو و به پیامبرانی که پیش از تو بودند وحی شده است: که اگر شرک ورزی به طور حتم کردارت تباه و قطعاً از زیانکاران خواهی شد، بلکه فقط خدا را پرستش کن و از (زمره) سپاسگزاران باش».
باید دانست آیاتی که در تأیید این معنا در قرآن آمدهاند بسیارند و خداوند به وسیله آنها بندگانش را از شرکورزیدن برحذر میدارد و آنان را از شدّت خطر و پیامدهای ناگواری که شرک در دنیا و آخرت به دنبال دارد آگاه میکند، چون به راستی شرکورزیدن عاقبت بسیار وخیم، پیامدها و تبعات بس خطرناک و پایان دردناکی به دنبال خواهد داشت، و مرتکبشدن به آن جز محرومیت و ناکامی، ذلت و خواری، خسران و زیاتمندی فایده دیگری در بر ندارد. بنابراین نباید تردید داشت که شرک ورزیدن بزرگترین گناه و بالاترین ستمی است که به وسیله آن از خدایی واحد نافرمانی میشود، زیرا که شرک بالاترین ستم است، به این خاطر که مضمون و محتوای آن جسارت و گستاخی به مقام والای پروردگار جهانیان و دخالت در حق و فرمان خالص اوست و در عین حال سپردن و واگذار نمودن آن به دیگری است، به گونهای که او را با خدا شریک و برابر میپندارد!! در حالی که چنین جسارت و بیپروائی با مقصود و هدف آفرینش و تصرف و اراده مطلق خداوند تناقض و منافات کلّی دارد، و نهایت عناد و سرکشی و گستاخی و بیادبی است در برابر پروردگار جهانیان، چون این حرکت وتصور جاهلانه و در عین حال خصمانه، تشبیه مخلوق ناتوان به خالق یکتا و توانا است، زیرا چگونه میتوان کسی و مخلوقی را که حتی قادر به جلب منفعت و دفع مضرت، گریز از مرگ و تأمین حیات خود نیست به خالق مطلق، پادشاه کل، صاحب اختیار تام و مرجع و پناه عالم هستی تشبیه و همانند کرد؟! آن هم تشبیه و همانندسازی با ذات لایزالی که همهچیز این جهان هستی در دست قدرت و اراده اوست و همه باید به او رجوع کنند، ذاتی که هر آنچه را که بخواهد انجام میگیرد و آنچه را که نخواهد هرگز انجام نخواهد گرفت، ذاتی که اگر ببخشد کسی یارای مانع شدن آن را ندارد، و اگر باز دارد هیچ کس نمیتواند آن را ببخشد، ذاتی که اگر دروازه مهر و رحمتش را به روی انسانها باز کند هیچکس و هیچچیزی قادر به بستن آن نیست، و آنچه را که ببندد کسی به جز خود او نمیتواند آن را باز کند.
بنابراین بر هر فرد مسلمانی واجب است که هوشیارانه از شرک و هر عمل شرکآمیز و از افتادن در دام آن به شدّت برحذر باشد، پیوسته در هر وضع و حالتی و در هر پست و مقامی که هست، با تأسّی از حضرت ابراهیم این پیامبر و خلیل خدا، دست به دعا بگوید:
﴿وَٱجۡنُبۡنِي وَبَنِيَّ أَن نَّعۡبُدَ ٱلۡأَصۡنَامَ ٣٥ رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضۡلَلۡنَ كَثِيرٗا مِّنَ ٱلنَّاسِۖ﴾ [ابراهيم: ۳۵-۳۶].
«(پروردگارا!) مرا و فرزندانم را از پرستیدن بتها دور بدار، پروردگارا، آنها بسیاری از مردم را گمراه و منحرف کردهاند...».
پس چنانکه ملاحظه میشود حضرت ابراهیم با وجود اینکه او پیامبر و خلیل خداست، باز از شرک میترسد و دعا میکند که خداوند او و فرزندانش را از شرک مصون بدارد. بنابراین وقتی که وضع و حالت پیامبر و دوست خدا چنین است پس باید دیگران چکار کنند؟! و آنطوری که ابراهیم تیمی /میگوید: «و من یأمن من البلاء بعد إبراهیم؟!»: پس کیست که بعد از ابراهیم خلیل ÷(بدون دعا و انابت) از بلا و مصیبت نجات یابد؟ [۲۷].
بنابراین باید با هوشیاری و جدیت تمام هر قلب زندهای و هر عقل و اندیشه بیداری جداً از شرک و اعمال شرکآمیز بپرهیزد و همواره دست به دعا از خدای توانا بخواهد که او را از ملوث شدن به چنان شرک و اعمال شرکآمیزی مصون و به دور دارد. باید دانست که چنین امری درواقع اقتضا میکند که هر فرد مؤمنی قبل از هر چیز لازم است که حقیقت شرک، اسباب و عوامل و ماهیت و مبادی و انواع آن را به خوبی بشناسد تا اینکه از افتادن و مرتکب شدن به آن در امان بماند، چنانکه حذیفه ابنالیمان در این رابطه گفته است: «كَانَ النَّاسُ يَسْأَلُونَ رَسُولَ اللَّهِ ج عَنِ الْخَيْرِ وَكُنْتُ أَسْأَلُهُ عَنِ الشَّرِّ مَخَافَةَ أَنْ يُدْرِكَنِى» [۲۸]: «مردم درباره خوبی از رسولخدا جمیپرسیدند، اما من از بدیها میپرسیدم از بیم آنکه مبادا در آنها افتم و گرفتار شوم»!!.
بدیهی است کسی که فقط خیر و خوبی را میشناسد ممکن است گرفتار بدی نیز بشود، چون آن را نمیشناسد، و یا مانند کسی که آن را میشناسد، دیگران را از آن باز ندارد و منکرش نشود، پس به همین سبب بود که عمربن خطاب سگفت: «إنّما تنقض عری الإسلام عروة عروة إذا نشأ فی الإسلام من لم یعرف الجاهلیّة» [۲۹]: اگر در اسلام فقط کسانی رشد کنند که در واقع جاهلیت را نشناختهاند به طور قطع شیرازه اسلام تکهتکه و از هم پاشیده خواهد شد.
آری دوری جستن از تمام انواع شرک، خالص و منحصر گردانیدن توحید برای خدای واحد و بیشریک، یک اصل و زیربنای عقیدتی و توحیدی است که باید همه عبادتها و طاعتهایی را که افراد انسان به وسیله آن به پروردگار خود نزدیک میشوند اعم از حج و غیرحج براساس آن پایهریزی و استوار گردد. چنانکه خداوند در سوره حج میفرماید:
﴿وَأَذِّن فِي ٱلنَّاسِ بِٱلۡحَجِّ يَأۡتُوكَ رِجَالٗا وَعَلَىٰ كُلِّ ضَامِرٖ يَأۡتِينَ مِن كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٖ ٢٧ لِّيَشۡهَدُواْ مَنَٰفِعَ لَهُمۡ وَيَذۡكُرُواْ ٱسۡمَ ٱللَّهِ فِيٓ أَيَّامٖ مَّعۡلُومَٰتٍ عَلَىٰ مَا رَزَقَهُم مِّنۢ بَهِيمَةِ ٱلۡأَنۡعَٰمِۖ فَكُلُواْ مِنۡهَا وَأَطۡعِمُواْ ٱلۡبَآئِسَ ٱلۡفَقِيرَ ٢٨ ثُمَّ لۡيَقۡضُواْ تَفَثَهُمۡ وَلۡيُوفُواْ نُذُورَهُمۡ وَلۡيَطَّوَّفُواْ بِٱلۡبَيۡتِ ٱلۡعَتِيقِ ٢٩﴾ [الحج: ۲۷-۲۹].
«(ای پیامبر!) به مردم اعلان کن که (افراد مسلمان و مستطیع) پیاده، یا سواره بر شتران باریک اندام (و پرتحمل، و وسائل خوب دیگر) ـ که راههای فراخ و دور را طی کنند ـ به حج بیتالله (کعبه) بیایند و ندای تو را پاسخ گویند، تا منافع خویش را ببینند (و به سود مادی و معنوی خود برسند) و در ایّام معیّنی (که روز عید و دو یا سه روز بعد از آن است، به هنگام ذبح قربانی) نام خدا را بر چهارپایانی (همچون بز و گوسفند و شتر و گاو) ببرند که خدا نصیب ایشان کرده است، پس خودتان از (گوشت) آنها بخورید و به بینوایان و مستمندان نیز بخورانید، بعد از آن باید آلودگیها را از خود برطرف سازید و به نذرهای خویش (اگر نذر کردهاند) وفا کنند و خانه قدیمی و گرامی (خدا، کعبه) را طواف نمایند».
پس چنانکه ملاحظه میشود خداوند در آیات کریمهای که در رابطه با حج میباشند، انسان (به ویژه زائران) را به شدّت از شرک و اعمال شرکآمیز برحذر میدارد، و به دوری جستن از آن دستور میدهد، و به روشنی زشتی و ناپسندی این عمل شنیع و زننده و پیامدهای بد و تبعات ناگوار آن را بیان میکند و میفرماید:
﴿وَمَن يُشۡرِكۡ بِٱللَّهِ فَكَأَنَّمَا خَرَّ مِنَ ٱلسَّمَآءِ فَتَخۡطَفُهُ ٱلطَّيۡرُ أَوۡ تَهۡوِي بِهِ ٱلرِّيحُ فِي مَكَانٖ سَحِيقٖ﴾ [الحج :۳۱].
«و هر کس به خدا شرک ورزد چنان است که گویی از آسمان فرو افتاده و پرندگان (شکاری تکههای بدن) او را ربودهاند یا اینکه تند باد او را به مکان بسیار دوری پرتاب میکند».
در صورتیکه خداوند در آیه قبل از این آیه به خلیل خود: حضرت ابراهیم ÷فرمان داده است که خانهاش (کعبه) را پس از آنکه او را در آنجا مستقر نمود از شرک پاک گرداند و خودش را از ارتکاب به شرک بازدارد. میفرماید:
﴿وَإِذۡ بَوَّأۡنَا لِإِبۡرَٰهِيمَ مَكَانَ ٱلۡبَيۡتِ أَن لَّا تُشۡرِكۡ بِي شَيۡٔٗا وَطَهِّرۡ بَيۡتِيَ لِلطَّآئِفِينَ وَٱلۡقَآئِمِينَ وَٱلرُّكَّعِ ٱلسُّجُودِ ٢٦﴾ [الحج: ۲۶].
«چون برای ابراهیم جای خانه (کعبه) را معین کردیم (بدو گفتیم:) چیزی را با من شریک مگردان و خانهام را برای طوافکنندگان و قیامکنندگان و رکوعکنندگان (و) سجدهکنندگان پاکیزه دار».
بدیهی است آیاتی که پیرامون حج بیان گردیدند سراسر هشداری هستند درباره شرک و اجتناب از آن، و همچنین بیانگر پیامدهای بد آن میباشند، و به طور صریح و آشکاری بر پلیدی و زشتی شرک و خطرات عظیم آن دلالت دارند. پس از خدای رحیم و رحمان میخواهیم که همه ما را از شرّ شرک و اعمال شرکآمیز آن بدور بدارد و اخلاص کامل را در کلیه گفتار و کردار خود به فرد فرد ما عنایت فرماید ـ آمین یا رب العالمین ـ
[۲۶] صحیح مسلم حدیث شماره / ۱۲۱۸ توضیح اینکه معنی این تلبیه گفته بیان شده است. [۲۷] تفسیر ابن جریر ج ۸ ص ۲۲۸. [۲۸] به روایت بخاری و مسلم. [۲۹] نقل از کتاب: «الفوائد» ص ۲۰۱ و در این کتاب توضیح جالب و رسائی پیرامون این حدیث وجود دارد.