درس یازدهم تراشیدن یا کوتاهکردن موی سر
حاجی در روز عید قربان: دهم ذیالحجه چهار عمل معروف و مشهور انجام میدهد که به ترتیب عبارتند از:
۱- رمی جمره عقبه ۲- قربانی ۳- حلق ۴- طوافالإفاضه، که البته صحبت ما در اینجا درباره حلق ـ یعنی تراشیدن یا کوتاه کردن موی سر ـ میباشد که در این روز بزرگ به نیّت عبادت و تقرّب جستن به بارگاه خداوند انجام میگیرد، و حلق یکی از واجبات حج و عمره میباشد و به هیچ عنوان ترک آن جایز نیست به دلیل این فرموده خداوند که میفرماید:
﴿لَتَدۡخُلُنَّ ٱلۡمَسۡجِدَ ٱلۡحَرَامَ إِن شَآءَ ٱللَّهُ ءَامِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُءُوسَكُمۡ وَمُقَصِّرِينَ لَا تَخَافُونَ﴾ [الفتح: ۲۷].
«بدون شک با خواست خدا همه شما در امن و أمان و در حال سر تراشیده و موی کوتاهکرده و بدون ترس داخل مسجدالحرام خواهید شد».
ابن قدامه می گوید: «اگر حلق و تقصیر موی سر از مناسک حج نمیبود، آن را بدان تعریف و توصیف نمیکردند» [۶۶]. همچنین از ابن عباس بروایت شده که گفته است: «هنگامی که پیامبراکرم جوارد مکّه شد به اصحاب دستور داد که خانه خدا: (بیتالله الحرام) را طواف کنند و به دنبال آن سعی بین صفا و مروه را انجام دهند، سپس با تراشیدن یا کوتاهکردن موی سر از احرام خارج و آزاد شوند» [۶۷].
پس ـ چنانکه گفتیم ـ تراشیدن یا کوتاهکردن موی سر یکی از واجبات حج و عمره است و اگر کسی آن را ترک کند باید «فدیه» دهد [۶۸](یعنی گوسفندی به عنوان جبران آن سر ببر)، این عمل در واقع نمایانگر پایان احرام و خارجشدن از آن میباشد، در عین حال تبعیت از عمل پیامبراکرم جاست، چون به اصحاب خود دستور فرمود: در پایان احرام موی سر خود را بتراشند و یا مقداری از آن را کوتاه کنند و به نظافت خود بپردازند، و حاجی با این عمل خود نشان میدهد که میخواهد با کمال خضوع و فروتنی پیشانی خویش را در پیشگاه خداوند و در برابر جلال و عظمت او بگذارد، پس این امر یکی از جالبترین أنواع عبودیت و بندگی برای آفریدگار جهانیان است.
بنابراین وقتی که حاجی این عبادت بزرگ و بااهمیت را به خاطر اطاعت و فرمانبرداری از خدای متعال و پیروی از عمل رسول خدا جشروع میکند باید بداند که تراشیدن یا کوتاهکردن موی سر به قصد تعبّد و تقرّب جستن فقط به بارگاه پروردگار با عظمت جایز میباشد. چنانکه در رابطه با بعضی از اقوام و طوائفی که در پیش مشایخ خود و یا نزد پارهای از قبوری که آنها را مورد احترام و اکرام قرار میدهند و عمل سر تراشیدن را به عنوان عبادت و قربت به حساب میآورند، از شیخالإسلام سؤال شد که: آیا عمل این افراد و طوائف سنت است یا بدعت؟! و آیا به طور مطلق سر تراشیدن سنت است یا بدعت؟! در جواب گفت: تراشیدن سر بر چهار نوع میباشد:
اول: تراشیدن موی سر در حج و عمره که خدا و رسولخدا جبه انجام آن دستور دادهاند، عملی است که با کتاب و سنت و اجماع امت ثابت و مشروع گردیده است، چنانکه خداوند میفرماید:
﴿لَتَدۡخُلُنَّ ٱلۡمَسۡجِدَ ٱلۡحَرَامَ إِن شَآءَ ٱللَّهُ ءَامِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُءُوسَكُمۡ وَمُقَصِّرِينَ لَا تَخَافُونَ﴾ [الفتح: ۲۷].
«بدون شک با خواست خدا همه شما در أمن و أمان و در حال سر تراشیدن و موی کوتاهکرده و بدون ترس داخل مسجدالحرام خواهید شد».
همچنین به تواتر از پیامبراکرم جبه اثبات رسیده است که: در (یک) حج که انجام داد، و در (چهار) عمرهای که به جای آورد عمل حلق سر را انجام داد، و اصحاب بزرگوارش نیز این عمل را انجام دادند، یعنی سر خود را تراشیده یا کوتاه کردهاند، که البته تراشیدن بهتر از کوتاهکردن است، چنانکه رسولخدا جدر این باره فرموده است: «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُحَلِّقِينَ، قَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ وَالْمُقَصِّرِينَ قَالَ: اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُحَلِّقِينَ. ثَلاَثًا قَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ وَالْمُقَصِّرِينَ قَالَ: وَالْمُقَصِّرِينَ» [۶۹]: «پروردگارا! سر تراشان را بیامرز، گفتند: ای رسولخدا! و کوتاهکنندگان؟ فرمود: پروردگارا سر تراشان را بیامرز، گفتند: و کوتاه کنندگان؟ فرمود: پروردگارا! سرتراشان را بیامرز، گفتند ای رسولخدا! و کوتاه کنندگان؟ فرمود: و کوتاهکنندگان را».
پیامبراکرم جدر حجةالوداع، به اصحابی که عمره را انجام میدادند دستور داد: پس از طواف بیتالله الحرام و انجام سعی بین صفا و مروه، موی سر خود را کوتاه کنند، اما بعد از انجام عمره، وقتی که آنان احرام به حج بستند و اعمال حج (و رمی جمره عقبه) را انجام دادند، به ایشان دستور داد که سر خود را بتراشند، تا بدین ترتیب هر دو عمل: (تراشیدن و کوتاهکردن موی سر) را انجام داده باشند.
دوم ـ امکان دارد تراشیدن موی سر به خاطر ضرورتی باشد، به این صورت که گاهی حاجی ناچار میشود موی سر خود را به خاطر معالجه بتراشد، که این عمل هم از کتاب و سنت و اجماع امت ثابت شده است، پس هرگاه حاجی که در احرام میباشد، هر چند تراشیدن با کوتاه کردن و حتی کندن مو برای او جایز نیست امّا با وجود اینکه او در احرام میباشد اگر در اثر بیماری حادی تراشیدن سر لازم باشد، خداوند به او اجازه داده است که آن را بتراشد، چنانکه میفرماید:
﴿وَلَا تَحۡلِقُواْ رُءُوسَكُمۡ حَتَّىٰ يَبۡلُغَ ٱلۡهَدۡيُ مَحِلَّهُۥۚ فَمَن كَانَ مِنكُم مَّرِيضًا أَوۡ بِهِۦٓ أَذٗى مِّن رَّأۡسِهِۦ فَفِدۡيَةٞ مِّن صِيَامٍ أَوۡ صَدَقَةٍ أَوۡ نُسُكٖ﴾ [البقرة: ۱۹۶].
«و تا قربانی به قربانگاه نرسیده سر خود را متراشید و هرکس از شما بیمار باشد یا در سر ناراحتی داشته باشد (و ناچار شود در احرام سر بتراشد) به کفّاره (آن، باید) روزهای بدارد، یا صدقهای دهد، یا قربانی بکند».
همچنین به اتفاق مسلمین این داستان کعب ابن عجره به اثبات رسیده است که: پیامبراکرم جدر عمره حدیبیه، از کنار او گذشت و دید که شپش از سرش میافتد! فرمود: آیا شپش تو را اذیت میکند؟ گفت: آری مرا رنج میدهد، حضرت جفرمود: پس سرت را بتراش و در عوض (به عنوان کفّاره) یک گوسفند قربانی کن، یا سه روز، روزه بگیر و یا اینکه شش نفر مسکین را اطعام کن» [۷۰]این حدیث را همه مسلمین پذیرفتهاند و به آن عمل کردهاند.
سوم ـ گاهی در غیر مراسم حج و عمره، تراشیدن موی سر از جانب عدهای به قصد تعبّد و تدیّن و زهد و پارسائی انجام میشود، به این صورت: مثلاً کسی که توبه میکند مرشدش به او دستور میدهد که سرش را بتراشد، یا اینکه گمان برده شود که سر تراشیدن نشانه زهد و دینداری و مکمّل عبادت و پارسائی است، یا اینکه تصور شود آنکه سرش را بتراشد بهتر و برتر از کسی است که سرش را نتراشیده است، و یا اینکه تا گمان برده شود سر تراشیدنش نمایانگر فزونی تقوا و دینداری او میباشد، یا اینکه او به این خاطر موی سرش را میتراشد تا اینکه برساند: او توبهکار است و سر شخص توبهکار را میتراشند، کما اینکه بعضی از افراد صوفی نماها هرگاه توبه کنند قسمتی از سر خود را ـ که شیخ و فرد قیچی به دست تعیین میکند ـ میتراشند و حتماً دستور میدهد که آنان نیز بر سجاده مخصوصی نماز بگزارند تا مردم تصور کنند که کوتاهکردن موی سر (به آن شکل تعیین شده) از علامات فلان گروه از اهل تصوف میباشد و او نیز حق دارد که پیشوا و سر حلقه توبهکنندگان باشد!! در صورتی که همه اینها بدعتهایی است که خدا و رسولش جبه آن دستور ندادهاند و در نزد هیچ یک از ائمه دین واجب و حتی مستحب هم نمیباشد، و هیچ فردی از صحابه و تابعین چنین کاری را نکردهاند همچنین هیچ کدام از شیوخ مشهور مسلمین که به زهد و عبادت معروفند اینگونه حرکات از آنان صادر نشده است، علاوه بر این در زمان پیامبراکرم که پیوسته مردم گروهگروه و فوجفوج مسلمان میشدند هیچگاه حضرت جبه کسی دستور نمیداد که: چون تو مسلمان شدهای پس سرت را بتراش، و نه خودش سر کسی را تراشیده و نه بر سجاده مخصوصی نماز گزارده است، بلکه با اینکه او جرهبر تمام مسلمین بود، بر همان سجاده یا چیزی نماز میخواند که سایر مسلمانان میخواندند و بر همان فرش یا چیزی مینشست که دیگران بر آن مینشستند، هیچگاه چیز مخصوصی نداشت بر آن بنشیند نه از جنس سجاده و نه از جنس دیگری و هرگز خود را از دیگران متمایز نمیکرد.
بنابراین هر کس به بدعتهایی که در دین واجب و حتی مستحب نیستند معتقد باشد و آنها را طاعت و وسیله قربت به خدا بداند و نیز طریقه رسیدن به خدا و جزو امور دین بشمار آورد و در عین حال معتقد باشد به اینکه اشخاص توبهکننده و زاهد و عابد به انجام آن، ملزم و مأمور شدهاند به طور حتم چنین فردی گمراه بوده و از راه خدا و روش پیامبرش منحرف شده و مسیر شیطان را در پیش گرفته است.
چهارم ـ تراشیدن سر به این صورت است که شخص در غیر ایّام حج و عمره و بدون ضرورت و همچنین بدون اینکه قصد و نیت تقرب و عبادت داشته باشد سرش را میتراشد، پس در اینگونه سر تراشیدن دو دیدگاه از علما نقل میشود که هر دو دیدگاه از امام احمد /نقل گردیده است:
دیدگاه اول، این است که چنین عملی مکروه میباشد، و این مذهب امام مالک و غیر او میباشد. دیدگاه دوم، آن را عملی مباح میداند، و این در نزد اصحاب امام ابوحنیفه و امام شافعی ـ رحمهماالله ـ معروف است، سپس شیخ الإسلام دلائل هر یک از صاحبان این دو دیدگاه را بیان میکند [۷۱].
ابن قیم نیز در کتاب ارزشمند خود: «زادالمعاد» مطالبی شبیه این تقسیمبندی چهارگانه ذکر شده، بیان نموده است و این را نیز اضافه میکند که پارهای از انواع تراشیدن سر، چه بسا در دائره بدعت شرکآمیز قرار میگیرد و آن در صورتی است که شخص موی سر خود را به خاطر غیر خدا بتراشد، کما اینک بعضی از مریدان ناآگاه چنین کاری را صرفاً برای خشنودی شیوخ خود انجام میدهند، به عنوان نمونه یکی میگوید: من سرم را برای فلانی تراشیدم! در حالی که تو سر خود را به خاطر فلانی تراشیدی! در صورتی که این گفتار و کردار او عیناً به منزله آن است که بگوید: من برای فلانی سجده کردم! و تو نیز برای فلانی سجده کردی!! زیرا که در حقیقت تراشیدن سر با چنین قصد و نیتی نمایانگر عبودیت و بندگی، و اظهار عجز و ناتوانی است، و این چیزی است که باید تنها برای خدا و در برابر دستور خدا و رسولخدا انجام گیرد، و به همین سبب است که سر تراشیدن را از جمله اعمال حج قرار دادهاند، علاوه بر این نیز بعضی از شیوخ گمراه (و بیاطلاع از حقیقت تصوّف) به مریدان خود گوشزد کردهاند که طبق دستور آنان سر خود را به خاطر انتساب به ایشان بتراشند، همانطوری که به آنان آموختهاند در برابر ایشان کرنش کنند و پیشانی بر زمین نهند! [۷۲]در حالی که شکی نیست که عبادت و پیشانی بر زمین نهادن برای غیرخدا شرک و بهتان آشکاری است که خداوند همه انسانها را از آن برحذر داشته و ما نیز خاضعانه از او میخواهیم که از هرگونه گمراهی و نافرمانی مصونمان بدارد. آمین بمنه و کرمه
[۶۶] المغنی ج ۵ ص ۳۰۵. [۶۷] صحیح بخاری، ح شماره / ۱۷۳۱. [۶۸] در مذهب امام شافعی /حلق یا تقصیر، یکی از ارکان حج و عمره است، و اگر این عمل ترک گردید و انجام داده نشد به وسیله دادن فدیه جبران نمیشود. مغنیالمحتاج، جلد اول ص ۵۱۳ (فصل ارکان حج) (م). [۶۹] صحیح بخاری، ح شماره / ۱۷۲۷ و صحیح مسلم / ۱۳۰۱. [۷۰] صحیح بخاری، ح شماره ۱۸۱۴ و صحیح مسلم، ح شماره / ۱۲۰۱. [۷۱] مجموع الفتاوی ج ۲۱ ص ۱۱۶-۱۱۹. [۷۲] زادالمعاد، ج ۴ ص ۱۵۹ و ۱۶۰.