ضرورت جمعی بودن دعوت اسلامی

۲- گمان این که شیوه‌ی جمعی در زمان رسول اللهصنبوده است.

۲- گمان این که شیوه‌ی جمعی در زمان رسول اللهصنبوده است.

سبب دوم که باعث شده فتوای تحریم کار و تلاش جمعی و حزب و تشکیلات را بدهند این گمان بوده که این شیوه در زندگی پیامبرصنظیری ندارد و این نیز خطای بسیار بزرگی است و در مثال‌هایی که ردیف کردیم و بیان نمودیم برای کسی که کمی فکر کند و بیاندیشدادله قانع کننده‌ای وجود دارد.

متأسفانه به نوار سخنرانی یکی از همین مفتیان گوش می‌دادم که از او سوال شده بود: آیا جایز است در بین خودجماعتی برای کمک به نیازمندان تأسیس کنیم و صندوقی برای جمع آوری کمک تشکیل دهیم تا از همین صندوق به نیازمند و بدهکار و کسی که از بازپرداخت و امش عاجز است و امثال آن کمک کنیم؟آن مفتی جاهل در جواب گفت:جایز نیست زیرا زمان رسول اللهصتنظیم و تشکیلات وجود نداشت.وهمین فردی که به ناحق متصدی فتوا بود مدعی شد که پیامبرصصندوق نداشته بلکه مالی که به دستش می‌رسید فوری در بین کسانی که حاضر بودند تقسییم می‌کرد. و این نهایت جهل به دین و سنت و سیرت و تاریخ و ویران ساختن اسلام از پایه و اساس است.درحالی که رسول اللهصبیت المال داشته و بلال مسئول آن بوده است. و بعضی اوقات پیامبر صمالی که به دستش می‌رسید یکباره تقسیم می‌کرد و گاهی نزد او جمع می‌شد و آن را برای نیاز آینده‌ی مسلمانان مثل اعزام هیأت‌ها و پرداخت بدهکاری‌ها و خرجی لشکر در بیت المال ذخیره می‌کرد.بله رسول اللهصمال خاص خود را ذخیره نمی‌کرد ولی مال مسلمانان در بیت المال جمع آوری و ذخیره می‌شد و برای نیاز توزیع می‌کرد.و خلفای راشدین و همه‌ی خلفای بعد از آنان اینگونه عمل می‌کردند و زمانی امت اصلاح خواهد شد که بیت المال آبادی داشته باشند که اموال در آن ذخیره شود و بر اساس نیاز توزیع و خرج مصالح امت شود.

اما همکاری گروهی از مردم برای انجام این امور مستحب مثل کمک به نیازمند و پرداخت بدهکاری و بر طرف ساختن مشکلات افراد گرفتار از بزرگترین درهای نیکی و احسان است. و اگر خودم فتوای تحریم صندوق جمع آوری کمک به نیازمندان را نشنیده بودم می‌گفتم هیچ انسان عاقلی فتوای تحریم اینگونه صندوق‌ها و اجتماع برای آن را نمی‌دهد ولی خود از نوار شخصی که خیال می‌کند از علماست و گروه‌هایی برای دریافت علم نزدش می‌آیند چنین فتوا(ی قبیحی) را شنیدم. و اگر امت به این بلاها گرفتار نشده بود تا جایی که چنین افرادی عهده دار فتوا شوند، هرگز این صفحات را سیاه نمی‌کردم و این کلمات را نمی‌نوشتم و خود را به این اموری که روزی گمان می‌کردم مشغول شدن به آن همچون کسی است که برای اثبات روز و طلوع خورشید دلیل می‌آورد ،مشغول نمی‌ساختم. ولی چه کنیم هنگامی که امت به مجموعه‌ای از افراد نادان که خود را به عنوان رهبر و پیشوا جا زده‌اند، مبتلا شده است؟ و همین افراد نادان به مردم وا نمود می‌کنند که پیامبر با باطلی روبرو نبوده و اقدام به خطر نکرده و امت و جماعتی را تأسیس نکرده است و هر تنظیم و تشکیلات و ترتیبی را حرام کرده و از مردم خواسته هیچ امری را چاره اندیشی نکنند و به عواقب کار توجهی نداشته باشند بلکه باید کارها را بدون در نظر گرفتن عواقب و پیامدهایش انجام دهند و باید هر فردی یک امت باشد و به هیچ جماعتی ملتزم نباشد و جز از رأی خود پیروی نکند و همراه ائمه‌ی فسق و ستم آنگونه که فساق می‌خواهند زندگی کنند و در طاعت و معصیت از آن ائمه اطاعت کنند و سخنی که باعث رنجش خاطر حکام می‌شود بر زبان نیاورند و منکراتشان را مورد انکار قرار ندهند و در مورد معاصی تذکرشان ندهند و اگر مردم برای انکار منکری یا دفع دشمن یا کمک به نیازمند یا سازمان دهی زکات یا احداث مسجد،جماعتی تأسیس کردند گناهکار شده و از راه و روش پیامبر عدول کرده‌اند. وقتی به اینگونه مفتیان دچار شویم -البته نزد مردم از اهل علم و تقوا و احسان و دین اندکند- چه کنیم؟

خلاصه این که نادرست بودن فتوای بعضی مفتیان ناشی از علاقه‌ی دروغین به دین و دینداران یا آگاهی نداشتن از سنت عملی و سیرت شریف نبوی و عدم آگاهی از همه‌ی زندگی است.امیدواریم این کتابچه‌ی مختصر باعث آگاهی و تذکر شود.