باب هفتم: اهمیت جمعیتها و جماعتها در عالم اسلامی
اگر کسانی که فتوای تحریم جماعت و تجمع را دادهاند- همان جماعتهایی که به ادای فرضهای کفایه مثل امر به معروف و نهی از منکر و اقامهی جمعه و جماعت یا ادای زکات به گونهای بهتر یا حج به صورت جمعی موافق با سنت پرداختهاند و به مقابله با دشمنان خدا برخاستهاند تا ظالم را دفع کنند و مسلمانان مستضعف را رهایی بخشند- به منافع بزرگ و آثار ارزشمندی که جماعتها و جمعیتهای اسلامی به مسلمانان در شرق و غرب زمین ارائه کردهاند مینگریستند و از هوی پرستی و تعصب کناره میگرفتند و پردههای جهل به دنیای گسترده را از دیدگانشان کنار میزدند و فراتر از بینیهایشان را میدیدند،، چنین فتوای باطلی را نمیدادند و چنین حرف مفتی نمیزدند تنها کسانی اهمیت و ارزش جماعتهای اسلامی در بین مسلمانان را انکار میکنند که دچار هوی پرستی و تعصب شده باشند و پردههای جهل دیدگانشان را کور کرده باشد و فراتر از بینی خود را نبینند. و اگر نه این بیداری اسلامی و برخاستن اسلامی نوینی که در آن به سر میبریم تنها آثار تلاش جماعتهایی است که بر دعوت در راه خدا و تحمل تکالیف جهاد با مال و کلام و شمشیر و زبان با هم همپیمان شده و گرد هم آمدهاند. آیا احساس شادی پیروزی ملت مسلمان افغانستان که بر سرسختترین نیروی سرکش در جهان و در طول تاریخ پیروز شده و اکنون در آن قرار داریم چیزی جز ثمرهی تلاش جماعتها برای جهاد در راه خداست؟ که هر کدام از جماعتها بر بخشش و فداکاری و جهاد با جان و مال در راه خدا با هم متحد شدهاند. آیا کاری که این مجاهدین کردند جز با جماعت و امیر و نظام و برنامه ریزی و سیاست شرعی و آگاهی از واقعیت پیرامون خود ممکن است؟ آیا هرکدام از ما به این جوانان مسلمانی که از غرب (آمریکا و اروپا) بر میگردند و مسلح به علم مادی شدهاند و به مراتب بیشتر از کسانی که از دانشگاههای اسلامی مان در قلب وطن اسلامی فارغ التحصیل میشوند دارای علم شریعت و دین هستند و از جهت اخلاق و فهم از آنهایی که نزد ما تربیت شدهاند برترند،افتخار نمیکنیم؟آیا به این جوانانی که از دیار کفر بر میگردند درحالی که از فساد و افساد، خود را حفظ نمودهاند و بر همهی فتنهها با پر زرق و برقترین جاذبههایش پیروز شدهاند افتخار نمیکنیم؟واز آنهایی که بدون علم فتوا میدهندمی پرسم آیا این جوانان جز ثمرهی کار و تلاش جماعتهای دعوی سازمان یافتهای است که دارای امیر و رهبر و برنامه و بودجه و کار مستمر است؟ به نظر شما اگر این جوانان به حال خود رها شده بودند که کتابی را بخوانند یا سخنرانی زودگذری را گوش دهند آیا امکان داشت این تعداد انبوه هدایت یابند یا این مراکز اسلامی در هر جایی به وجود آید و در هر ناحیهای مساجد بنا شود،کلیساها به مساجد و سالن اجتماعات علم و تفقه تبدیل شوند؟ حال به سراغ عالم اسلامی خودمان بیاییم آیا در اغلب کشورهای اسلامی اطلاع رسانی رسمی و توجه حکومت ثمرهای جز تباه سازی نونهالان و ضایع ساختن دین و پرورش فرد پوچ و بیمحتوا در هر زمینهای در پی داشته است؟ ببینید و به اطرافتان نگاهی بیندازید آیا این جوانانی که متمسک به دین و پایبند به سنت پیامبرصمیبینید و در مقابل همهی اشکال فجور و باطل به مبارزه برخاستهاند جز ثمرهی کار و تلاش جماعتهای اسلامی است؟متأسفانه موسسات دینی حکومتی در اغلب کشورهای اسلامی غالبا افرادی را به جامعه تحویل میدهند که عقیدهشان مسخ شده و ضمیرشان فاسد گشته است و کسانیاند که دین را به دنیا فروختهاند و به هر رنگی در میآیند و با هر قافلهای همراه شده و آن قافله هر دیدگاهی که داشته باشد برآن مهر تأیید مینهند و به خاطر دنیای دیگران از دینشان مسخره میکنند،این گونه افرادبدترین مردم و بدترین مخلوقاتند. و اگر امر و دین خدا به اینها سپرده شود چیزی از دین باقی نخواهد ماند ولی خداوند خودش در هر وقتی کسانی را انتخاب کرده و میکند که به طور صحیح به تبلیغ دین بپردازند و از نکوهش نکوهش کنندگان باکی نداشته باشندواین کسانی که خداوند سبحان انتخابشان میکند همان نتیجهی تلاشهای مخلصانه و عمل پیگیری است که جماعتهای دعوت اسلامی در هر مکانی از اطراف و اکناف عالم اسلامی به آن مشغولند و همین افراد به توفیق خدا پیشآهنگ نسل ایده آل قرآنی خواهند بود که خداوند و عده اش (مبنی بر نصر و پیروزی) را برای آنان محقق خواهد ساخت ﴿وَلَيَنصُرَنَّ ٱللَّهُ مَن يَنصُرُهُۥٓۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ﴾[الحج: ۴۰]. «و مسلما هرکسی خدا را یاری دهد خداوند یاری خواهد داد به راستی که خداوند نیرومند و چیره است».