باب هشتم: انگیزهی حقیقی کسانی که فتوای تحریم جماعتهای دعوت را دادهاند
شاید سوال کنندهای بپرسد چرا بعضی از طلاب علم به چنین خطای فاحشی دچار شدهاند در حالی که موضوعی کاملا معقول و بدیهی و روشن است و به این همه بررسی و تفکر نیاز ندارد و یک نص هم پیدا نمیشود که روش کارجمعی و داشتن نظم و تشکیلات را حرام کند بلکه همانگونه که از پیش گذشت همهی اسلام بر نظم استوار است .از امام کل و وجوب مراجعه مومنان به رأی و مشورت و تصمیم او گرفته تا نماز و روزه و زکات و حج و جهادی که جز با امیر و فرمانده و نظام و نقشه ممکن نیست همه عباداتی جمعیاند و نه در قدیم و نه در جدید دینی سراغ نداریم که بر پیروانش واجب کرده باشد اگر سه نفر مسافرت کنند باید یکی را امیر کنند و سه نفر در جایی سکونت نمیگزینند مگر که باید بر جماعت و نظام و اطاعت در بین خود اتفاق کنند.در همهی دنیا دین و نظامی سراغ نداریم که مانند اسلام پیروانش را به جماعت و نظم و اطاعت دستور دهد.بنابراین، چگونه کسانی با این وجود که اوضاع دردناک مسلمانان و دینشان که ضایع شده و قرآنشان که احکامش ترک شده و سنت پیامبرشان که درهر مکانی مورد اهانت قرار گرفته و استضعاف مردان و زنان و کودکان مسلمان و یورش آوردن دشمنان از هر طرف به ایشان را میبینند، فتوای تحریم جماعت و کار جمعی را میدهند؟! درحالی که انجام هیچ کدام از فرائض و واجبات جز با حمایت و پشتیبانی و مشورت و همکاری با یکدیگر و به صورت جماعتهای سازمان یافته که به طور مستمر کار کنند و پیش تازان امانت را به نسل بعد بسپارند و تا زمان از بین رفتن مشکلات و اندوه کار و کمک رسانی ادامه یابد، ممکن نیست.
و از این گذشته در دین چیزی که از جماعت و کار جمعی باز دارد وجود ندارد بلکه دین به آن تشویق هم میکند و به آن دستور میدهد و تقریبا حرکت جمعی در همهی شوون حیات را برپیروانش واجب میگرداند و در حالی که امور مسلمانان تعطیل وضایع شده و تقریبا همهی فرضهای کفایه ترک شده حال و وضع مسلمانان جز با حرکت جمعی و امیر اصلاح نخواهد شد و تلاشهای فردی و پراکنده چوابگوی حملههای سازمان یافتهی دشمنان نخواهد بود. با این همه وضوح و روشنی کسانی که به آنان حسن ظن داریم و آنان را از انحراف مبرا میدانیم چنین فتواهای باطلی صادر میشود. ولی انگیزهی صدور این فتاوی چند چیز است: