سخنان و وعدههای رهبران و مراجع
این دورویی و روبه صفتی در سخنان رهبران و مراجع مذهبی ایشان نیز نمایان است، و بطور مثال جناب خمینی قبل از سقوط رژیم شاهنشاهی و قبل از اینکه خودش به روی کار بیاید، وعدههای زیادی میداد، ولی همگی علاوه بر اینکه تحقق نیافتند بلکه حتی برعکس آنها صورت گرفت.
برخی از سخنان جناب خمینی را میآوریم تا خودتان به روبه صفتی ایشان پی ببرید:
خمینی میگفت: «سی میلیون جمعیت همه علم را بلند کردهاند و میگویند: قرآن میخواهیم» [۲۰].
«روابط ما با جامعه غرب یک روابط عادلانه است، نه زیر فشار ظلم آنها خواهیم رفت و نه ظلمی بر آنها روا خواهیم داشت، و اما با کمونیستها چون سوء قصد آنها را نسبت به مملکت خودمان تا کنون احراز کرده ایم، نمیتوانیم یک روابطی داشته باشیم» [۲۱].
«در اسلام جناحهای مختلف وجود ندارد، وقتی حکومت اسلامی تشکیل شود همه تابع قانون اسلامند و اسلام یک جناح یکپارچه و واحد است» [۲۲].
«در ایران سی و پنج میلیون مسلمان هستند که همه در خیابانها اسلام را داد میزنند» [۲۳].
«در ایران اسلامی علما خودشان حکومت نخواهند کرد و فقط ناظر و هادی امور خواهند بود. خود من نیز هیچ مقام رهبری نخواهم داشت، و از همان ابتدا به حجره تدریس خود در قم برخواهم گشت» [۲۴].
«در جمهوری اسلامی کمونیستها هم در بیان عقیدۀ خود آزاد خواهند بود» [۲۵].
«در حکومت اسلامی رادیو، تلویزیون، و مطبوعات مطلقاً آزاد خواهند بود و دولت حق نظارت بر آنها را نخواهد داشت» [۲۶].
«در منطق اینها آزادی یعنی به زندان کشیدن مخالفان، سانسور مطبوعات و اداره دستگاههای تبلیغاتی. در این منطق تمدن و ترقی یعنی تبعیت تمام شریانهای مملکت از فرهنگ و اقتصاد و ارتش و دستگاههای قانونگذاری و قضایی و اجرایی از یک مرکز واحد. ما همه اینها را از بین خواهیم برد» [۲٧].
«ما همه مظاهر تمدن را با آغوش باز قبول داریم» [۲۸].
«برای همه اقلیت های مذهبی آزادی بطور کامل خواهد بود و هر کس خواهد توانست اظهار عقیده خودش را بکند» [۲٩].
«نه رغبت شخصی من و نه وضع مزاجی من اجازه نمیدهند که بعد از سقوط رژیم فعلی شخصاً نقشی در اداره امور مملکت داشته باشم» [۳۰].
«دولت اسلامی ما یک دولت دموکراتیک به معنی واقعی خواهد بود. من در داخل این حکومت هیچ فعالیتی برای خودم نخواهم داشت» [۳۱].
«من نمیخواهم رهبر جمهوری اسلامی آینده باشم. نمیخواهم حکومت یا قدرت را بدست بگیرم» [۳۲].
«پس از رفتن شاه من نه رییس جمهور خواهم شد، نه هیچ مقام رهبری دیگری را به عهده خواهم گرفت» [۳۳].
«از نظر آزادی عقاید بنابر آن است که اشخاص منحرف همیشه حرفهای خود را میزدهاند، اگر آنها از اصل اسلام خبردار شده باشند این حرفها را نمیزنند، اینها اگر به همه مسائل آشنا شوند اختلافات از بین میرود. در عین حال ما از اظهار عقیده جلوگیری نکرده و نمیکنیم، لکن از کارهایی که منحرفین گاهی میکنند میخواهند شلوغ کاری کنند.....، ما آزادی به همه مسالک و عقاید میدهیم» [۳۴].
این دارایی از غنائم اسلام است، من امر کردم به مستضعفین بدهند و خواهند داد و میگفت: به این نغمههای باطل گوش ندهید، آنها حرف میزنند ولی ما عمل میکنیم!! و میگفت: ما یک مملکت محمدی ایجاد میکنیم!! و میگفت: آب و برق را مجانی میکنیم، اتوبوس را مجانی میکنیم!! و این ارتشیها فکر میکنند ما میخواهیم آنها را دار بزنیم (که همه جمعیت خندیدند و فقط ۱۰ روز آری فقط ۱۰ روز بعد، تعداد زیادی از فرماندهان ارتش را - البته دار نزدند - تیرباران کردند، حتی گرگترین حکومتهای دنیا نیز وقتی عفو عمومی میدهند دیگر زیر حرف خودشان نمیزنند).
«امروز روزی است که کلمه وحدت برای ما فایده ندارد، عمل وحدت لازم است، من هم میگویم وحدت، اما اگر بنا باشد که من مخالفت کنم با دیگران، یک کلمهای است، یک ریایی است و بیشتر نیست!!» [۳۵].
«اهانت به هر مسلمانی چه عضو حزب باشد یا نه، بر خلاف اسلام و تفرقه اندازی در این موقع از بزرگترین گناهان است!!» [۳۶].
«نماز خواندن پشت سر اهل سنت همچون نماز خواندن پشت سر پیغامبر است».
«در زمان ما هیچ خرابی حاصل نشده، زمان ما همه کوشش برای درست کردن وضع ملت است. درست کردن وضع کشاورزی و سایر کارخانهها و امثال ذلک. شما توقع دارید ما بتوانیم در همین چند ماه یا چند سال برویم به آن حدی که همه مان، ملتمان در رفاه باشد، همه کارها هم درست شده باشد» [۳٧].
«آنان که به ادعای واهی کوس طرفداری از خلق را میزنند و با خلق خدا آن میکنند که همه میدانند در این جنایت عظیم چه توجیهی دارند؟ و با به شهادت رساندن عالمی خدمتگزار و پیرمرد بزرگوار هشتاد ساله چه قدرتی کسب میکنند و چه طرفی میبندند؟» [۳۸].
(ولی سربازان بدنام امام زمانی به داخل منزل علامه برقعی این پیرمرد هشتاد ساله ریختند و در حالی که نماز میخواند به سر او شلیک کردند).
هم اکنون نیز وضع بر همین منوال ادامه دارد و رجال حکومتی هر روز وعدهای میدهند و مردم را دلخوش میکنند و البته نه به وعدهها عمل میکنند و نه وضع مردم بهتر میشود، بلکه روز به روز بر مشکلات افزوده میشود و مردم هر روز ناراضیتر میشوند، ولی ذرهای به مغز کوچک خود فشار نمیآورند و ذرهای به عقاید اشتباه خود شک نمیکنند، پس بچشید طمع تلخ جهل را، طمع تلخ مذهب گمراه را، طمع تلخ حکومت فرقهگرا را، طمع تلخ بیدینی را، طمع تلخ دوری از قرآن و سنت را.
هر بلایی که بر سر ملتی بیاید، مقصر اصلی در درجه اول خود آن ملت هستند که با جهل خود و با پیروی کوکورانه خود از مراجع گمراه به چاه هلاکت افتادهاند.
پس تا خودتان را اصلاح نکنید همچنان گرفتار این روبه صفتان هستید و هر روز فریب ایشان را میخورید، امروز فریب آخوند و فردا روباهی دیگر.
[۲۰] سخنرانی در جمع ایرانیان مقیم خارج ۴/۸/۱۳۵٧ ، صحیفه امام ج۴ ص ۱٧۰. [۲۱] خمینی ۲۰/٧/۱۳۵٧، مصاحبه با خبرنگاران درباره آینده حکومت اسلامی، صحیفه امام ج۳ ص ۵۱۵. [۲۲] تاریخ ۲۱/٩/۱۳۵٧ مصاحبه با روزنامه صدای لوکزامبورگ، صحیفه امام ج۵ ص۲۲۳. [۲۳] تاریخ ۱٧/۸/۱۳۵٧ مصاحبه با رادیو تلویزیون ژاپن درباره دولت نظامی و دولت آینده، صحیفه امام ج۴ ص۳۸۱. [۲۴] مصاحبه با خبرگزاری رویتر، نوفل لوشاتو، ۵ آبان ۱۳۵٧. [۲۵] مصاحبه با سازمان عفو بین الملل، نوفل لوشاتو، ۱۰ نوامبر ۱٩٧۸. [۲۶] مصاحبه با روزنامه پیزا سره، نوفل لوشاتو، ۲ نوامبر ۱٩٧۸. [۲٧] سخنرانی برای گروهی از دانشجویان ایرانی در اروپا، نوفل لوشاتو، ۸ آبان ۱۳۵٧. [۲۸] سخنرانی برای گروهی از ایرانیان، نوفل لوشاتو، ۱٩ مهر ۱۳۵٧. [۲٩] کنفرانس مطبوعاتی، نوفل لوشاتو، ٩ نوامبر ۱٩٧۸. [۳۰] مصاحبه با خبرگزاری اسوشیتد پرس، نوفل لوشاتو، ۱٧ نوامبر ۱٩٧۵. [۳۱] مصاحبه با تلوزیون NBC، نوفل لوشاتو، ۱۱ نوامبر ۱٩٧۸. [۳۲] مصاحبه با تلوزیون اتریش، نوفل لوشاتو، ۱۶ نوامبر ۱٩٧۸. [۳۳] مصاحبه با روزنامه لموند، نوفل لوشاتو، ٩ ژانویه ۱٩٧٩. [۳۴] تاریخ ۶/۱۱/۱۳۵٧ گفتگو با سه تن از شخصیتهای آمریکایی_صحیفه امام ج۵، ص۵۳۳-۵۳۴. [۳۵] تاریخ ۳۱/۴/۱۳۵۸ سخنرانی در جمع اعضای نهضت رادیکال ایران_صحیفه امام ج٩ ص۲۰٩. [۳۶] تاریخ ۱۱ خرداد ۱۳۶۶_خمینی در پاسخ به انحلال حزب جمهوری. [۳٧] تاریخ ۲/٧/۱۳۵۸ مصاحبه با اوریانا فالاچی- صحیفه امام ج۱۰ ص٩۶-٩٧. [۳۸] تاریخ ۲۳/٧/۱۳۶۱ صحیفه امام ج۱٧ ص۵۰.