روبه صفتان - آخوند، موجودی که از نو باید شناخت

مسیحیت و یهودیت

مسیحیت و یهودیت

در مورد اهل کتاب و ادیان مسیحی و یهودی نیز آخوندها می‌گویند: ایشان مورد پذیرش ما نیستند چون انحرافاتی دارند، مثلاً مسیحیان پیرامون حضرت عیسی غلو کرده‌اند و مقام خدایی به او داده‌اند یا علمای یهود نیز حقایق را کتمان کرده‌اند.

باید گفت: این نیز یکی از دروغ‌های خنده آوری است که از زبان آخوندها می‌شنویم، چون بسیاری از عقاید فعلی موجود در تشیع از مسیحیت و یهودیت وارد این مذهب شده است، و آخوندهای شیعه نقاط مشترک فراوانی با علمای یهودی و مسیحی دارند.

شاه عباس نیز ارادت خاصی به مسیحیان داشته و محله جلفا در اصفهان را به آن‌ها می‌دهد تا در آنجا راحت باشند و کلیسا درست کنند و البته به شهر هرات که سنی نشین بوده‌اند حمله می‌کرده تا مردم بیچاره آنجا را قتل عام کند و اموال آن‌ها را به غارت ببرد، چرا؟ چون همین مسیحیان او را بر کرسی قدرت نشانده‌اند، چون مسیحیت در اروپا در حال سقوط بوده و امپراطوری عثمانی (که سنی بوده) در حال تصرف تمامی اروپا بوده، پس امیدوارم متوجه شوید که چرا به مسیحیان ارادت خاصی داشته و با سنیان دشمن بوده.

هم اکنون نیز در پایتخت ایران یعنی در تهران و یا شهرهای دیگری چون اصفهان و قم و کاشان اجازه ساخت مسجد به اهل سنت داده نمی‌شود ولی برای مسیحیان و دیگر اقلیت‌ها مانعی وجود ندارد، این‌ها ادامه دهنده راه صفویه هستند، ادامه دهنده راه مجلسی و شاه عباس و البته این راه به سرنوشتی چون شاه سلطان حسین ختم می‌شود.

بطور مثال، به چند نمونه از عقاید مشترک میان تشیع و اهل کتاب اشاره می‌کنیم تا به واقعیت امر پی ببرید:

۱- مسیحیان حضرت عیسی÷را در هر جا ناظر و حاضر می‌دانند و می‌بینی که می‌گویند: یا عیسی مسیح و یا مریم مقدس.

دادن صفات خالق به مخلوق شرک است (شرک در صفات الهی) و همه جا حاضر و ناظر بودن از صفات الهی است، و شیعه نیز همین روش را در مورد امامان خود بکار می‌برد و در هر جا ناگهان می‌گویند: یا علی، یا حسین و یا حضرت عباس.

۲- مسیحیان در دعاهای خود به حضرت عیسی یا حضرت مریم متوسل می‌شوند و از ایشان به عنوان واسطه استفاده می‌کنند و می‌گویند برای رفتن نزد پدر، باید رفت نزد پسر!!!

دعا عبادت است و نمی‌بایست در عبادت خدا کسی را شریک ساخت، و نمی‌بایست غیر خدا و من دون الله را به هنگام دعا صدا کرد و تنها باید خدا را بخوانیم. ولی این شرک در میان شیعیان نیز وجود دارد و می‌بینی که به امام و امامزاده متوسل می‌شوند و به هنگام دعا، ائمه را صدا می‌کنند.

﴿قُلۡ إِنَّمَآ أَدۡعُواْ رَبِّي وَلَآ أُشۡرِكُ بِهِۦٓ أَحَدٗا ٢٠[الجن: ۲۰].

«بگو: من تنها پروردگار خود را مى‏خوانم و کسى را با او شریک نمى‏گردانم».

۳- مراسم عزاداری برای حسین نیز از مسیحیت وارد تشیع شده، و مسیحیان مراسم به صلیب کشیدن عیسی را به نمایش می‌گذاشتند و شیعیان نیز تعزیه برپا می‌کنند. البته در عصر جدید در اروپا و کشورهای مسیحی از اینگونه مجالس کمتر به چشم می‌خورد ولی شیعیان هنوز دست بردار نیستند.

۴- مسیحیان به شفاعت عیسی دلخوش هستند و می‌گویند: او به صلیب کشیده شد تا ما عذاب نشویم و او گناهان ما را می‌بخشد. و همین عقیده در تشیع نیز وجود دارد و می‌بینی که شیعیان به شفاعت امام حسین دلخوش هستند و به زیارت قبر او می‌روند تا گناهان گذشته و آینده ایشان پاک شود!!! و می‌گویند: ریختن هر قطره اشک برای حسین باعث پاک شدن بسیاری از گناهان است.

۵- غلو در مورد حضرت عیسی که در مسیحیت صورت گرفته و غلو در مورد امامان که در تشیع صورت گرفته است. صفاتی را که حضرت فاطمه و امامان نداشته‌اند به آن‌ها نسبت داده‌اند و در مورد ایشان دچار غلو شده‌اند، همچون: علم غیب، عصمت، نزول فرشتگان و وحی به ایشان، و داشتن معجزات گوناگون.

مسیحیان، عیسی پرست شده‌اند و شیعیان، امام پرست شده‌اند، همچنین امامزاده پرست و آخوند پرست و مرجع تقلید پرست.

﴿ٱتَّخَذُوٓاْ أَحۡبَارَهُمۡ وَرُهۡبَٰنَهُمۡ أَرۡبَابٗا مِّن دُونِ ٱللَّهِ وَٱلۡمَسِيحَ ٱبۡنَ مَرۡيَمَ وَمَآ أُمِرُوٓاْ إِلَّا لِيَعۡبُدُوٓاْ إِلَٰهٗا وَٰحِدٗاۖ لَّآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۚ سُبۡحَٰنَهُۥ عَمَّا يُشۡرِكُونَ ٣١[التوبة: ۳۱].

«احبار و راهبانشان را به جاى خداوند، به خدایى گرفته‏اند. و [نیز] مسیح بن مریم [را به خدایى گرفته‏اند] حال آنکه فرمان نیافته‏اند مگر آنکه معبود یگانه را بندگى کنند. معبود [راستینى‏] جز او نیست. او از آنچه شرک مى‏آورند، [بس‏] پاک [و منزّه‏] است‏».

مسیحیان در دوستی و محبت عیسی دچار افراط شده‌اند و شیعیان در دوستی اهل بیت.

﴿وَمِنَ ٱلنَّاسِ مَن يَتَّخِذُ مِن دُونِ ٱللَّهِ أَندَادٗا يُحِبُّونَهُمۡ كَحُبِّ ٱللَّهِۖ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَشَدُّ حُبّٗا لِّلَّهِۗ وَلَوۡ يَرَى ٱلَّذِينَ ظَلَمُوٓاْ إِذۡ يَرَوۡنَ ٱلۡعَذَابَ أَنَّ ٱلۡقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعٗا وَأَنَّ ٱللَّهَ شَدِيدُ ٱلۡعَذَابِ ١٦٥[البقرة: ۱۶۵]. «برخی از مردم غیر خدا را همانند خدا گیرند و چنان که خدا را بایست دوست داشت به آن دوستی ورزند لیکن آن‌ها که اهل ایمانند کمال محبت را فقط به خدا مخصوص دارند و اگر بدانند مشرکان ستمکار آن هنگام که عذاب خدا را مشاهده کنند که قدرت خاص خداست، و عذاب خدا (مشرکان را) بسیار سخت است».

۶- قبرپرستی و ساختن قبور و تزئین آن‌ها و روشن کردن شمع بر سر قبرها که در مسیحیت وجود دارد و در تشیع .....، فکر می‌کنم نیازی به توضیح نباشد.

٧- ﴿۞يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِنَّ كَثِيرٗا مِّنَ ٱلۡأَحۡبَارِ وَٱلرُّهۡبَانِ لَيَأۡكُلُونَ أَمۡوَٰلَ ٱلنَّاسِ بِٱلۡبَٰطِلِ وَيَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ ٱللَّهِۗ وَٱلَّذِينَ يَكۡنِزُونَ ٱلذَّهَبَ وَٱلۡفِضَّةَ وَلَا يُنفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ فَبَشِّرۡهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٖ ٣٤[التوبة: ۳۴].

«اى کسانى که ایمان آورده‏اید، بسیارى از دانشمندان (یهود) و راهبان (نصارى) اموال مردم را به ناروا مى‏خورند و [آنان را] از راه خدا باز مى‏دارند و کسانى که زر و سیم را گنجینه مى‏کنند و آن را در راه خدا هزینه نمى‏کنند، ایشان را به عذابى دردناکی مژده ده».

این عمل راهبان در میان علمای شیعه نیز وجود دارد و می‌بینی که خمس مال مردم بدبخت را به عنوان حق امام می‌گیرند در صورتیکه چنین چیزی در اسلام نیست، و خمس مربوط به غنائم جنگی است، همانطور که در سوره انفال آیه ۴۱ بیان شده است، به کلمه غنمتم (غنیمت) توجه داشته باشید:

﴿۞وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّمَا غَنِمۡتُم مِّن شَيۡءٖ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُۥ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي ٱلۡقُرۡبَىٰ وَٱلۡيَتَٰمَىٰ وَٱلۡمَسَٰكِينِ وَٱبۡنِ ٱلسَّبِيلِ إِن كُنتُمۡ ءَامَنتُم بِٱللَّهِ وَمَآ أَنزَلۡنَا عَلَىٰ عَبۡدِنَا يَوۡمَ ٱلۡفُرۡقَانِ يَوۡمَ ٱلۡتَقَى ٱلۡجَمۡعَانِۗ وَٱللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ قَدِيرٌ ٤١.

«و بدانید که هر چیزى را به غنیمت گرفتید یک پنجم آن براى خدا و پیامبر و براى خویشاوندان [او] و یتیمان و بینوایان و در راه‏ماندگان است، اگر به خدا و آنچه بر بنده خود در روز جدایى [حق از باطل] روزى که آن دو گروه با هم روبرو شدند نازل کردیم ایمان آورده‏اید و خدا بر هر چیزى تواناست».

۸- مسیحیان در کلیساهای خود، غیر خدا را صدا می‌کنند و می‌گویند: یا عیسی مسیح و یا مریم مقدس، و در واقع یکتاپرست نیستند، و همینطور شیعیان در مساجد خود، غیر خدا و من دون الله را صدا می‌زنند و می‌گویند: یاعلی، یاحسین، یا فاطمه زهرا و یا حضرت عباس، در صورتیکه در قرآن چنین آمده:

﴿وَأَنَّ ٱلۡمَسَٰجِدَ لِلَّهِ فَلَا تَدۡعُواْ مَعَ ٱللَّهِ أَحَدٗا ١٨[الجن: ۱۸]. «و مساجد ویژۀ خداست، پس هیچ کس را با خدا مخوانید».

٩- کتمان حقایق که در یهودیت بیشتر بوده و البته در میان علمای شیعه نیز وجود دارد، کدام آخوند را دیده‌اید که مطالب زیر را بر بالای منبر بگوید:

- ازدواج ام کلثوم با عمر بن خطاب، و ام کلثوم دختر فاطمه زهرا بوده است، و ثمره این ازدواج دو فرزند بوده است. این ازدواج در کتب شیعه ثبت شده است (تاریخ یعقوبی، بحارالانوار، کافی وتهذیب).

- بیان فضائل ابوبکر و عمر و خدمات بسیاری که این دو نفر برای اسلام انجام داده‌اند که هیچ عاقلی نمی‌تواند منکر این خدمات بشود، چون تاریخ و روایات متواتری شاهد آن هستند، ولی آخوند روبه صفت منکر تمامی آن‌هاست.

- بیان اینکه نام فرزندان امامان، ابوبکر و عمر و عثمان و عایشه بوده. مثلاً پسران حضرت علی با نام‌های ابوبکر و عمر و عثمان بوده‌اند و در کربلا حضور داشته‌اند که ابوبکر و عثمان شهید شدند و از زبان کدام مداح نام این بزرگان را می‌شنوید، اینقدر که نام علی اصغر را می‌شنوید آیا نام پیامبر اسلام را می‌شنوید؟!!!!

- بیان اینکه نام حضرت علی و امامان در قرآن نیست، نام حضرت فاطمه در قرآن نیست، نام امام زمان در قرآن نیست، و اصولاً عقاید شیعه در قرآن نیست، بلکه در روایات و احادیث است.

- بیان اینکه بسیاری از علمای شیعه خمس را واجب نمی‌دانسته‌اند، و حتی روایاتی هستند که خمس را برای شیعیان در دوران غیبت مباح کرده، البته در اسلام چیزی بنام خمس و حق امام نداریم و خمس تنها مربوط به غنائم جنگی است، ولی آخوندها همین روایات خودشان را نیز کتمان می‌کنند، چون باعث خالی شدن جیب و بسته شدن دکانشان می‌شود.

- و در انتها و بطور کلی کدام آخوند مردم و عوام را با آیات قرآن آشنا می‌کند، اینقدر که به مفاتیح الجنان اهمیت می‌دهند به قرآن اهمیت نمی‌دهند، و اینقدر که به کربلا و نجف اهمیت می‌دهند به مکه و کعبه اهمیت نمی‌دهند. این‌ها چنانچه به سراغ قرآن هم بروند، می‌آیند و آیات آن را تفسیر و تاویل می‌کنند و با زور حدیث و روایت، تمامی آیات را بر مذهب خودشان تطبیق می‌دهند، تمامی آیات را در مدح و ستایش علی می‌دانند یا در خصوص امام زمان!! پس با این کار خود باعث کتمان حقایق قرآنی و الهی می‌شوند.

البته علت این امر روشن است، چون اگر مردم با قرآن آشنا شوند در نتیجه با دین اسلام آشنا شده‌اند و در نتیجه به روبه صفتی آخوندها پی می‌برند و هیچ چیز برای آخوندها از این خطرناک‌تر نیست، چون باعث می‌شود دکانشان بسته شود و حتی حکومت و قدرتی که دارند به خطر می‌افتد و دیگر نائب امام زمان نمی‌تواند تا ابد حکومت کند و از آنطرف مردم را به سر چاه جمکران بفرستد تا برای فرج آقا امام زمان دعا کنند!!

۱۰- وجود انواع خرافات و بدعت‌ها در میان مسیحیان و یهودیان که البته در این مورد روافض روی دست دیگران را زده‌اند و خرافات بسیاری در کتب علمای خرافی ایشان وجود دارد، علمایی چون مروج الخرافات و حارس البدع مجلسی که اتفاقاً در محله یهودی نشین اصفهان می‌زیسته است.

لازم به تذکر است که اهل کتاب و به خصوص یهودیان و همینطور یهودیان تازه مسلمان، در شکل گیری عقایدی چون خلافت بلافصل علی از جانب خدا، نقش موثری داشته‌اند و کسانی چون ابن سباء یهودی نمونه ای از آن هستند.

بطور کل روبه صفتان و کسانی که دروغ خلافت الهی علی را مطرح کردند با یک تیر، چهار نشان زدند:

۱- ایجاد تفرقه در امت اسلامی

۲- دروغ بستن به خدا و پیامبر و ایجاد شک

۳- سب و لعن اصحاب پیامبر صو اعلام اینکه مرتد بوده‌اند.

۴- زیر سوال بردن بقیه مواردی که از سوی اصحاب به عنوان سنت مطرح می‌شد.