مقدمه مناظره
آنچه پیش روی دارید مناظرهای است که بین من و یکی از سادات شیعه دوازده امامی انجام گرفته است، تقدیر الهی چنین بود که من در این مناظره شرکت کنم. بدون آن که از پیش برای آن ترتیبی اتخاذ کرده باشم اما خواست الهی چنین بود که به بهانه این مناظره حق برای افرادی از اهل سنت که فریب دعوت پلید یکی از مؤسسات شیعه را خورده بودند واضح و روشن گردد، این مؤسسات به ظاهر دم از تقریب مذاهب و وحدت میزنند اما در واقع برای گسترش مذهب شیعه در میان آن دسته از جوانان اهل سنت که اطلاعات کافی از عقاید خویش ندارند فعالیت میکند. آنها میخواهند با این فعالیتها جوانان را دربارۀ قرآن و سنت دچار شک و تردید نمایند و باور و اعتماد آنها را در مورد اصحاب پیامبر که مورد تأیید خدا هستند را به شک و تردید تبدیل کنند وجوانان را بر آن دارند تا درعدالت و مقام این الگوهای نیکو شک کنند و آنها را نفرین و ناسزا بگویند و تجاوز به جان و مال و ناموس هر مسلمانی را حلال بدانند.
و خلاصه اینکه مؤسسههای شیعی میکوشند تا جوانان رااز حق به سوی باطل و از هدایت به سمت گمراهی بکشانند، و دراین راستا از هر مکر و فریبی استفاده میکنند، اما هرگز حق نابودنخواهد شد و باطل پیروز نخواهد شد، زیرا خداوند متعال میفرماید:
﴿وَقُلۡ جَآءَ ٱلۡحَقُّ وَزَهَقَ ٱلۡبَٰطِلُۚ إِنَّ ٱلۡبَٰطِلَ كَانَ زَهُوقٗا ٨١﴾[الإسراء: ٨١] «و بگو حق آمد و باطل از میان رفت بیگمان باطل نابودشدنی است.»
این مناظره به دارازا کشید و همه جوانب اختلافی بین اهل حق (اهل سنت و الجماعت) و بین اهل باطل (شیعه) را در برگرفت، و حق روشن گردید، تا اینکه در پایان یکی از فریبخوردگان فریاد کشید (ستایش خداوندی را سزاست که حق را آشکار گرداند، ستایش خداوندی را سزاست که حق را آشکار گرداند، اکنون تازه به دنیا آمدم و حق را شناختم، ستایش خداوندی را سزاست که حق را بر زبان تو آشکار گرداند)، و شیعه خوار و سرشکسته بودند، پس سپاس خداوندی را که حق را آشکار گرداند تا هرکس هلاک میشود از روی دلیل هلاک بگردد و هرکس که زنده میماند از روی دلیل زنده بماند.