سبب مناظره
سخت بر این باور هستم که اغلب مناظره با شیعه فایدهای ندارد، زیرا آنها به حق دروغگوترین مردم هستند و دروغ را دین و عبادت و مایه تقرّب به خدا میدانند، و هر قشری که اینگونه باشد مجادله با چنین قشری فایده ندارد چون که به ظاهر چیزی دیگر میگویند و دل و درون خود چیزی دیگر دارند، و حقهباز هستند و تا آن جا که میتوانند فریب میدهند و اگر با آنها غالب شوی به ظاهر حق را میپذیرد اما در واقع تو را فریب میدهد و مجادله و بحث با آنها فایدهای به بار نخواهد آورد.
و همچنین آنها قومی هستند که تا بناگوش غرق در هواپرستی میباشند و بدین سبب نمیتوانند به حق گوش دهند یا در آن فکر کنند.
و معضل سوّم این است که آنها نه از عقل و خود کار میگیرند و نه نصوص را میپذیرند، اگر از نظر عقلی با آنها حرفبزنی نمیفهمند زیرا آنها با یک سری احساسات فریبنده و خرافات جاهلانهای زندگی میکنند که هیچ عقل و دینی آنرا نمیپذیرد، اما آنها به شدّت شیفته و فریفته این یاوهها و خرافات هستند. و اگر در چهارچوب نصوص و روایات با آنها سخن بگویی خواهی دید که آنها از همه مردم نسبت به نصوص نادانتر هستند، احادیثی که ارائه میدهند چنین است پدر بزرگم به روایت از جبرئیل به من گفت، یا میگویند قلب من به حکایت از پروردگارم گفت..،
با توجه به این موارد و مواردی دیگر باور قطعی داشتم که مجادله و گفتگو با اینها فایدهای ندارد. کوتاه سخن اینکه بر حسب تقدیر الهی در این مناظره شرکت نمودم. و علت این بود که جوانی خوشخو و مؤدب از جوانان اهل سنّت که اطلاعی اندک از کتابهای اهل سنت و الجماعت داشت در دام شیعهها افتاده بود و دستهای جنایتکارانه شیعه به سوی عقل و قلب او دراز شده بود و آنها از رهگذر جهالت و قلّت آگاهیاش بر او وارد شده بودند و توانسته بودند از این راه به جنگ عقیده صاف و پاک او بروند آنها با تظاهر به محبت و دوستی موفقی به فریبدادن او شده بودند، تا جایی که او گمان برده بود که این شیعهها بهترین مردم و دارای بهترین دین هستند، و وقتی کاملاً به آنها اعتماد کرده بود با او در مورد اهل بیت پیامبرصسخن گفته بودند و بیان داشته بودند که آنان پیروان اهل بیت هستند همان اهل بیتی که در ادوار تاریخ مورد ستم قرار گرفته است، و ادعا کرده بودند که آنان شیعه و پیروان علی هستند همان علی که پیامبرصاو را برادر خود قرار داد و به او گفت تو برای من به منزلۀ هارون نسبت به موسی هستی، و پیامبر در مورد او فرمود: بار خدایا هرکس علی را دوست میدارد او را دوست بدار و هرکس با علی دشمنی میورزد با او دشمنی کن، و گفته بودند که ما دوستداران حسن و حسن و مادرشان بانوی زنان بهشت هستیم، و چنین و چنان هستیم. بالاخره جوان بیچاره گمان برده بود که آنها فرشتگان خداوند هستند که آنها را برای هدایت او فرستاده است... و اینک فرصت را در اختیار او قرار میدهم او بهتر حالت و وضعیت خود و وضعیت آنها را برای ما بیان میکند.