مطلب اول: تحقیق در انتخاب عقیده
خداوند حکیمِ دانا و قادرِ توانا با مهربانی بیش از حدّی که بر بندگانش دارد لطف و عنایت فرموده و در کتاب عزیزش چنین نورافشانی میکند:
﴿فَبَشِّرۡ عِبَادِ١٧ ٱلَّذِينَ يَسۡتَمِعُونَ ٱلۡقَوۡلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحۡسَنَهُۥٓۚ﴾[الزمر: ۱۷-۱۸].
«مژده بده بندگان مرا، کسانیکه همۀ سخنان را میشنوند و آنگاه از بهترین آن پیروی میکنند».
به به! چه صفت و ویژگی زیبایی دارند بندگان خدا، که از خواندن و شنیدن ابایی ندارند، زیرا به آنان عقل سالم و قوای مدرکۀ بیداری مرحمت و عنایت فرموده که:
﴿لِّيَهۡلِكَ مَنۡ هَلَكَ عَنۢ بَيِّنَةٖ وَيَحۡيَىٰ مَنۡ حَيَّ عَنۢ بَيِّنَةٖۗ﴾[الأنفال: ۴۲].
«تا کسى که نابود شده است، از روى دلیل نابود شود و کسى که زندگى یافته است از روى دلیل زنده ماند».
که درک حقیقت و رسیدن به عمق و ژرفای معرفت خود نه تنها زندگی که زندگی توأم با سعادت و خوشبختی ابدی است، بههمین دلیل است که قرآن میفرماید:
﴿وَهَدَيۡنَٰهُ ٱلنَّجۡدَيۡنِ١٠﴾[البلد: ۱۰].
«ما دو راه (هدایت و ضلالت) را به انسان نشان دادیم».
آری، خداوند مهربان دو راه را به انسان معرفی کرده و فراتر از آن تمام اسباب و امکانات رسیدن به راه راست را هم برایش فراهم کرده: ﴿إِنَّا هَدَيۡنَٰهُ﴾[الإنسان: ۳]. «ما راه را به او بنمودیم».لذا این انسان با درک و شعور و آگاهی مسیرش را خود انتخاب میکند ﴿إِمَّا شَاكِرٗا وَإِمَّا كَفُورًا٣﴾یا شکر گذار شده و به راه هدایت و سعادت خواهد رفت و یا اینکه کفران نعمت کرده و از صراط مستقیم دور خواهد شد:
﴿وَأَنَّ هَٰذَا صِرَٰطِي مُسۡتَقِيمٗا فَٱتَّبِعُوهُۖ وَلَا تَتَّبِعُواْ ٱلسُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمۡ عَن سَبِيلِهِۦۚ ذَٰلِكُمۡ وَصَّىٰكُم بِهِۦ لَعَلَّكُمۡ تَتَّقُونَ١٥٣﴾[الأنعام: ۱۵۳].
«این راه، راه مستقیم من است. از آن پیروی کنید واز راههای باطل پیروی نکید که شما را از راه خدا پراگنده میسازد، اینها چیزهایی است که خداوند شما را به آن توصیه میکند تا پرهیزگار شوید».
پس احساس و انگیزه حق جویی و حق طلبی و تحقیق و بررسی علمی و عقلانی در مباحث اعتقادی نه تنها مهم که واجب عینی است، و هر مسلمان باید دلائل و براهین مسلمان بودن و معتقد بودن به تمام اصول اعتقادی اش را بداند و شخصا مسلمان باشد نه مسلمان زاده، زیرا این عقیده است که انسان را به سعادت و خوشبختی دائم یا خسارت و شقاوت ابدی سوق میدهد، ﴿كُلُّ نَفۡسِۢ بِمَا كَسَبَتۡ رَهِينَةٌ٣٨﴾[المدثر: ۳۸]. «هر کسی در گرو اعمال خودش قرار دارد»،مسائل اعتقادی مانند جزئیات فقهی نیست که انسان از پیشنماز محلش بپرسد یا از یک مرجع فقهی تقلید کند، و در اینگونه مسائل که توحید و یکتا پرستی (که فرق میکند با خدا پرستی) در رأس آنها است، باید انسان با اراده و آزاد و مستقل باشد نه مانند کسانیکه قرآن در بارۀ آنان میفرماید:
﴿وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ ٱتَّبِعُواْ مَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ قَالُواْ بَلۡ نَتَّبِعُ مَآ أَلۡفَيۡنَا عَلَيۡهِ ءَابَآءَنَآۚ أَوَلَوۡ كَانَ ءَابَآؤُهُمۡ لَا يَعۡقِلُونَ شَيۡٔٗا وَلَايَهۡتَدُونَ١٧٠﴾[البقرة: ۱۷۰].
«و چون به آنان گفته شود از آنچه خدا نازل کرده است پیروی کنید، گویند نه بلکه از چیزی که پدران خود را بر آن یافتهایم، پیروی میکنیم. آیا هرچند نیاکانشان چیزی را درک نمیکرده و به راه صواب نمیرفتهاند [باز هم درخور پیروی هستند؟ آخر پدرانشان در گمراهی آشکاری بودهاند]»،پس آیا اگر راه و رسم پدران از عقل صحیح و نقل صریح، یعنی از سرچشمه خرد و هدایت آسمانی بیبهره باشد ، باز هم باید کورکورانه از آنان پیروی کرد؟
﴿وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ ٱتَّبِعُواْ مَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ قَالُواْ بَلۡ نَتَّبِعُ مَا وَجَدۡنَا عَلَيۡهِ ءَابَآءَنَآۚ أَوَلَوۡ كَانَ ٱلشَّيۡطَٰنُ يَدۡعُوهُمۡ إِلَىٰ عَذَابِ ٱلسَّعِيرِ٢١﴾[لقمان: ۲۱].
«و چون به آنان گفته شود: از آنچه خدا نازل کرده پیروی کنید [آنها به تقلید محض تمسک ورزیده و] میگویند: نه بلکه از چیزی که پدرانمان را بر آن یافتهایم پیروی میکنیم حتی اگر شیطان آنان را به سوی عذاب سوزان فراخواند؟».
گویی حق تعالی میفرماید: آیا از پدرانشان در شرک پیروی میکنند، حتی اگر شیطان عقیدۀ فاسد شرک را برای پدرانشان آراسته باشد و در نهایت، آنان را به شرک درافگنده و بدینگونه وارد جهنم سوزان کرده باشد؟ پس در صورتیکه حال و وضع این چنین باشد، پیروی از پدران چه معنی و چه توجیهی دارد؟ و این منع صریحی از تقلید در اصول عقیده است.
پس انسان نباید در اینگونه مسائل مقلد و پیرو پدر و مادر و شیخ و مرجع و دیگران باشد، آیاتی که در این زمینه آمده در قرآن کریم فراوان است که میتوانید به آنها مراجعه کنید (عنکبوت ۱۲- بقره ۱۶۷ - اعراف ۳- محمد ۳ و ۲۸ و...). و در پایان این مطلب آیه ۲۰ و ۲۱ سوره متبرکه یاسین و آیه ۲۸ سوره غافر را خدمت شما عزیزان و سروران یاد آور میشویم که میفرماید:
﴿وَجَآءَ مِنۡ أَقۡصَا ٱلۡمَدِينَةِ رَجُلٞ يَسۡعَىٰ قَالَ يَٰقَوۡمِ ٱتَّبِعُواْ ٱلۡمُرۡسَلِينَ٢٠ ٱتَّبِعُواْ مَن لَّا يَسَۡٔلُكُمۡ أَجۡرٗا وَهُم مُّهۡتَدُونَ٢١﴾[یس: ۲۰-۲۱].
«و از آخر شهر، مردی دوان دوان آمد، گفت: ای قوم من، از این فرستادگان پیروی کنید، از کسانی پیروی کنید که از شما هیچ مزدی نمیخواهند و خود نیز راه یافتهاند».
آن مرد مؤمن که ایمانش را پنهان میکرد (دقت کنید) گفت:
﴿وَقَالَ رَجُلٞ مُّؤۡمِنٞ مِّنۡ ءَالِ فِرۡعَوۡنَ يَكۡتُمُ إِيمَٰنَهُۥٓ أَتَقۡتُلُونَ رَجُلًا أَن يَقُولَ رَبِّيَ ٱللَّهُ وَقَدۡ جَآءَكُم بِٱلۡبَيِّنَٰتِ مِن رَّبِّكُمۡۖ﴾[غافر: ۲۸].
«و مردی مؤمن از آل فرعون که ایمان خود را نهان میکرد، گفت: آیا مردی را میکشید که میگوید: پروردگار من الله است و مسلماَ برای شما از سوی پروردگارتان معجزاتی همآورده است؟»!.
پس ایمان و عقیده را باید با تلاش و تحقیق بدست آورد نه اینکه چشم بسته به دنبال دیگران حرکت کرد.