مطلب ششم: اهمیت توحید
پس وقتی هدف و مقصود کل این جهان هستی فقط توحید و یکتا پرستی هست میتوان با کمی دقت و توجه به اهمیت این گوهر ناب، پی برد، توحیدی که تمام پیامبران الهی ‡برای تبلیغ و معرفی او آمدهاند تمام کتابهای آسمانی برای بیان حقیقت توحید آمده اند، هر پیامبری که آمده از لحظه بعثت تا هنگام وفات یا شهادت تنها مشغله و مسئولیتش دعوت به توحید و یکتا پرستی بوده است، رنجها کشیده و مشکلات فراوان تحمل کرده، اما ذرهای از دعوت به توحید و یکتا پرستی عقب نشینی نکرده است، اگر به عنوان نمونه سیرت رسول مکرم محمد مصطفی جرا ملاحظه کنید میبینید که از همان اولین روزهای بعثت پیشنهادهای مختلفی به ایشان عرضه شده مال و زن و ریاست وهر امتیازی که به نظر آنها مهم میآمد پیشنهاد کردند، اما پاسخ پیامبرِ توحید و یکتا پرستی چه بود؟
«به خدا قسم اگر خورشید را در دست راست و ماه را در دست چپم بگذارید از این دعوتم دست بر نخواهم داشت تا آنکه الله أاین دین را آشکار نماید یا آنکه در این راه جانم را از دست بدهم».
آری کار به مداهنه و سازش هم کشید گفتند: حالا که به کلی دست بردار نیستی معامله میکنیم یک روز تو بتهای ما را بپرست و یک روز ما خدای ترا؟!! پاسخ از آسمان آمد:
﴿قُلۡ يَٰٓأَيُّهَا ٱلۡكَٰفِرُونَ١ لَآ أَعۡبُدُ مَا تَعۡبُدُونَ٢ وَلَآ أَنتُمۡ عَٰبِدُونَ مَآ أَعۡبُدُ٣ وَلَآ أَنَا۠ عَابِدٞ مَّا عَبَدتُّمۡ٤ وَلَآ أَنتُمۡ عَٰبِدُونَ مَآ أَعۡبُدُ٥ لَكُمۡ دِينُكُمۡ وَلِيَ دِينِ٦﴾[الكافرون: ۱-۶].
«بگو (پیامبر): ای کافران، آنچه شما میپرستید من نمیپرستم و نه شما میپرستید آنچه را من میپرستم، و نه آنچه را شما میپرستید من پرستش خواهم کرد، و نه شما پرستش خواهید کرد آنچه را من میپرستم، دین شما برای خودتان و دین من برای خودم».
و قرآن قبل از پاسخ دادن از نیت آنها پرده برداشت ﴿وَدُّواْ لَوۡ تُدۡهِنُ فَيُدۡهِنُونَ٩﴾[القلم: ۹]. «اینها میخواهند که تو سازش کنی تا آنها هم سازش کنند».اما نه پاسخ خیلی آشکار و محکم است: ﴿لَكُمۡ دِينُكُمۡ وَلِيَ دِينِ٦﴾اما پیامبر رحمت با این وجود از دعوت به توحید و یکتا پرستی دست بردار نیست.
﴿لَعَلَّكَ بَٰخِعٞ نَّفۡسَكَ أَلَّا يَكُونُواْ مُؤۡمِنِينَ٣﴾[الشعراء: ۳].
«شاید که تو از آنکه [مردم] مؤمن نمىشوند، خود را به نابودى مىکشانى».
با نگاهی گذرا به زندگی رسول مکرم جبه روشنی در مییابیم که برسرآنحضرتجچه مصیبتها آمد، بر سر صحابه جان فدای آنحضرت جچه رنجها و مشقتها آمده، داستانهای رنج و غمی که بویژه در دوران زندگی مکی بر سر این گروه کوچک مؤمن و موحد و یکتا پرست آمده در تاریخ بینظیر است، داستان غم انگیز ابوبکر صدیق، بلال حبشی، عمار و سمیه و یاسر ش، سفرِ طائف، محاصرۀ شعب ابی طالب و سایر مشکلات آن دوران، میرساند که ایمان و توحید و یکتا پرستی چه بهایی میطلبد، سرگذشت موحدان و یکتا پرستان را با پیامبر عزیز و معلم شفیقشان ملاحظه کنید که چگونه در دفاع از دین و آئین و قرآن و کیان اسلام و شخص حضرت رسول جآن پیامبر نازنینشان چگونه عاشقانه دفاع میکردند، آری این محبت و ارادتِ ایمانی بود که از دشمنان دیروز عاشق و فدایی و سر بکف پروراند، که گفتند: ای رسول خدا ما همانند قوم موسی نیستیم که بگوییم: برو تو و پروردگارت بجنگید ما همین جا نشستهایم، بلکه ما در کنار شما میجنگیم، به خدا قسم اگر دستور بفرمایید که خود را به دریا بیندازیم دریغ نخواهیم کرد! و ثابت کردند که در راه خداوند أو دفاع از دین و کتاب و پیامبرخدا جاز همه چیزشان گذشتند، در غزوۀ احد جلو پیامبر عزیزشان ایستاده بودند که تیرهای دشمن به سر و سینه آنها بخورد! اما به بدن مبارک پیامبر عزیزشان اصابت نکند! آری اینها آرمان و فیلم و شعارهای زبانی و ریایی نیست بلکه قصههای عشق و ایمان، و حقایق روشنی است که بر پشتیبانی تاریخ با خط زرین و برجسته نوشته شده و همچون نور خورشید میدرخشد، البته برای بینایانی که چشم و دلشان توان دیدن داشته باشد، که نا بینایان در روز روشن هم نابینایند. و برای هدایت و ارشادِ کسانیکه چشم سر و بصیرت دل ندارند خورشید عالمتاب و نور افگن و ذره بین همه بیهوده و بیاثر است.