معرفی نویسندۀ کتاب
ما جهت معرفی نویسندۀ این کتاب ارزشمند دو معرفی نامه جدید و معاصر را خدمت شما سروران ارائه میکنیم:
اول: آقای حسین فعال عراقی که در «کتاب دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی» آقای بهاءالدین خرمشاهی درج گردیده است.
دوم: نوشته آقای رسول جعفریان در کتاب (جریانها و سازمانهای مذهبی- سیاسی ایران).
مقالۀ اول که از آقای عراقی است عیناً چنین است [۶]:
محمد حسن شریعت سنگلجی، در سال ۱۳۱۰ق برابر با ۱۲۶۹ ش متولد شد، پدرش شیخ حسن پسر عموی شیخ فضل الله نوری بود نامبرده تحصیلات دینی خود را نزد پدر آموخت و سپس به مدرسه میرزا زکی از مدرسههای طلبه نشین معروف تهران در کوی سنگلج بود وارد شد.
همچنین در محضر اساتید زمان خود به تحصیل پرداخت و آخرین دوره فقه را در محضر حاج شیخ عبدالنبی نوری به اتمام رسانید. علم و حکمت و فلسفه را نزد میرزا حسن کرمانشاهی و عرفان را نزد میرزا هاشم اشکوری فرا گرفت. و همچنین در محضر درس شیخ علی نوری و شیخ فضل الله نوری تتلمذ کرد.
پس از آن به همراه برادرش شیخ محمد سنگلجی جهت تکمیل تحصیلات به نجف رفت و در محضر دانشمندانی چون آقا ضیاء الدین عراقی و سید ابوالحسن اصفهانی به تحصیل پرداخت، وی پس از بازگشت از نجف در سال۱۳۴۰ق به وعظ و تبلیغ مشغول شد.
شریعت سنگلجی در ۵۳ سالگی در روز پنجشنبه ۱۵ دی ۱۳۲۲ ش ۱۳۶۳هـ ق در گذشت. اثر قرآنی به جامانده از او عبارت است از کلید فهم قرآن.
از جمله شخصیتهای جنجالی در تفسیر قرآن در قرن حاضر سنگلجی است که تحت تأثیر سلفیه – که آنان نیز به نوبه خود تحت تأثیر گرایشهای نو حنبلی وهابیان بودند – و یا تحت تأثیر منابع فکری آنان واقع شده بود.
کلید قرآن نمونهای از سبک و سلیقه قرآن شناسی اوست [۷].
و اما مقالۀ آقای جعفریان که بخشی از یک مطلب کلی در باره این قبیل شخصیت هاست اینگونه شروع میشود [۸]:
شریعت سنگلجی: پدرش حاج شیخ حسن شریعت و جدش حاج رضا قلی در سلک علماء و فقهاء بودند. وی دارای نگرشی عقل گرایانه بود و به گمان خود با خرافات مبارزه میکرد؛ آنچه را که وی خرافه میخواند، همان چیزهایی است که وهابیها آن را خرافه میدانند؛ بههمین دلیل حرکت وی نوعی وهابی زدگی جلوه میکرد. به نقل از دکتر محمد جواد مشکور گفته شده است که: وی زمانی از طرف میرزا حسین خان مؤتمن الملک به حج رفت و همان سال با مطالعۀ آثار وهابیها به این روش مذهبی گرایش پیدا کرد. وی به لحاظ تفسیری هم تحت تأثیر خرقانی بوده و از مجالس درس او بهره گرفته است. به هر روی فعالیت تبلیغی آزاد وی در دورۀ رضاخان، از چشم روحانیون سنتی و مخالف با رضاخان- از جمله امام خمینی- پنهان نبود. کسانیکه در محفل او حاضر میشدند، بیشتر تحصیل کردههای جدید بودند که علاقه به شنیدن مطالب او در نقد مظاهر مذهبی و غربی کردن دین داشتند.
او مجلسی در شبهای پنجشنبه در مسجد حاج شیخ حسن سنگلجی داشت که تعدادی از مریدان در آن شرکت میکردند. اندکی بعد مسجد دار التبلیغ اسلامی در جای همان مسجد در گذر تقی خان بناگردید. به دنبال خرابی آن محل، دارالتبلیغ دیگری در خیابان فرهنگ تهران ساخته شد. زمانی که وی در ۱۵ دی ماه ۱۳۲۲ در گذشت در همین محل مدفون شد و بدین ترتیب زندگی ۵۳ سالۀ وی پایان یافت. از وی دو فرزند با نامهای محمد باقر و عبدالله بر جای ماند [۹]. گرایش کلی که این قبیل افراد در تکیه به قرآن دارند، در وی نیز وجود داشت و افزون بر آن که مرتب محفل درس تفسیر داشت، کتاب کلید فهم قرآن وی که در مقدمۀ آن اشاره به این گرایش خود کرده حکایت از همین مطلب دارد.
نوشتهها و درسهای وی در سال ۱۳۱۴ ش تحت عنوان «بیانات مصلح کبیر» به چاپ رسید.
یکی از بحثهای مورد علاقۀ این قبیل اشخاص، بحث از توحید و شرک بود که پس از غلبۀ وهابیها و رواج تبلیغات آنان برضد بناهای روی مقابر و شد رحال برای زیارت قبور، به تدریج به این سوی نیز سرایت کرده و مشکل شده بود. شریعت سنگلجی در همین راستا کتاب توحید عبادت «یکتا پرستی» را نوشت. در مقدمۀ آن آمده است: باید خون گریست! چنان اسلام تحریف شده و خرافات و اباطیل جای حقایق دین را گرفته که اگر کسی دین حقیقی را معرفی کند.... این بیچاره واقف به حقیقت دین را تکفیر میکنند، ادعای این قبیل افراد آن بود که با حفظ تشیع، میباید این قبیل خرافات را از دین و مذهب زدود، زیرا ریشه در تشیع ندارد. کتابچۀ دیگری هم باعنوان (محو الموهوم وصحو المعلوم) در۴۱ صفحه از ایشان در سال ۱۳۲۳ش در تهران چاپ شد که باید در همین ارتباط مورد بررسی قرار گیرد. حسین قلی مستعان یکی از مریدان وی در مقدمۀ این رساله، در بارۀ این کتاب مینویسد: «مندرجات این رساله با صراحتی کم نظیر یک سلسله خرافات و مهومات را که صدها سال به وسیلۀ مفسرین و روحانی نمایان بیاطلاع، مؤلفین بیمایه و گویندگان جاهل یا مغرض در اعماق مغز و قلب عوام الناس و بلکه اکثر افراد طبقۀ متوسط و عالی ریشه دوانیده، نابود میسازد».
کتابی با همین نام (محو الموهوم) در ۴۰۰ صفحه از سید اسدالله خرقانی که وی نیز کما بیش گرایشهای روشنفکری وهابی گرایانه در دین شناسی داشته به کوشش آیت الله طالقانی به چاپ رسیده است. (نسخۀ چاپی آن در کتابخانه حسینیه ارشاد موجود است). یکی از آثار شریعت سنگلجی «اسلام و رجعت» است که نقدی بر آن نوشته شد؛ اما از چاپ آن جلوگیری به عمل آمد و امام بههمین مطلب اشاره دارد.
مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری از بابت این که شریعت سنگلجی رجعت را انکار کرده، حاضر به تکفیر او نشده نوشت که گرچه به خاطر کثرت اخبار، خود به آن معتقد است، اما آن را نه از اصول دین میشمرد و نه از اصول مذهب که «اگر فرضا کسی معتقد به آن نباشد، خارج از دین یا مذهب شمرده شود». ایشان طرح این قبیل مباحث را عامل «تفرقۀ کلمۀ مسلمین و ایجاد یک عداوت مضره بین آنها» میدانست که فایدۀ دیگری ندارد [۱۰].
طرح پرسشها و شبهاتی در باره رجعت، سبب تألیف آثار متعددی در این زمینه در دهۀ بیست از سوی برخی از علماء شد. برای نمونه: (بیداری امت در اثبات رجعت)، آیت الله سید محمد مهدی اصفهانی، ترجمه ابوالقاسم سحاب، تهران، (۱۳۳۱)، (اسلام و رجعت)، عبدالوهاب فرید، تهران، (۱۳۱۸ش) ( در رد اعتقاد به رجعت. این کتاب گرایش نوگرایی دینی را دنبال میکند). (بیان الفرقان جـ ۵). (غیبت و رجعت)، حاج شیخ مجتبی قزوینی، مشهد، (۱۳۳۹ش). (اثبات رجعت)، سید ابوالحسن حسینی قزوینی، (۱۳۶۹ ق) [۱۱].
بیشتر این آثار در فاصلۀ سالهای ۱۳۱۵ تا ۱۳۲۳ ش چاپ شده است.
شریعت (و به احتمال برادرش ر.ج۳۲۳) دو کتاب دیگر با عناوین قانون ازدواج، و قانون ارث در اسلام، دارد [۱۲]. گفتنی است برادر شریعت، با نام شیخ محمد شریعت سنگلجی در دانشگاه فعالیت داشته رسالهای در میراث، و وصیت، و بیع فضولی در یک مجلد در سال (۱۳۳۳ ش) به عنوان ۱۸۵ نشریۀ دانشگاه، به چاپ رسانده است. (وی تا حوالی سال ۵۴ زنده بوده است). مرحوم آیت الله علی اصغر لاری- فرزند سید عبد الحسین لاری – نقدی با عنوان «رد و انتقاد» بر کتاب (کلید فهم قرآن) نوشته است که همراه با برخی از رسائل دیگر لاری، (مانند حجاب و پرده داری، احتیاج بشر به پیغمبر و...) یکجا در سال (۱۳۶۴ ش) در قم افست شده است. محور بحث عمدۀ علم پیغمبر و امام، و دایرۀ دانشی است که در قرآن وجود دارد [۱۳].
مبارزه با شعائر شیعه، تحت عنوان خرافه گرایی، توسط شاعران و روزنامه نگاران رضاخانی نیز دنبال میشد. نمونه آن ها، شاعر اصفهانی محمد مکرم (م ۱۳۴۴ش پس از ۸۴ سال عمر) بود که در دورۀ رضاخان فعالیت مطبوعاتی شدیدی را برضد شعائر مذهبی صورت میداد. دیوان وی مشحون از اشعاری است که او ضمن آنها به شعائر شیعی حمله کرده است [۱۴]. وحید دستجردی در شرح حالی که برای وی نوشته او را «قاسم تریاق خرافات» نامیده و از تلاش او در برابر علمای اصفهان به تفصیل یاد کرده است. نباید انکار کرد که گاه بازار برخی از چیزها شبه شعائر داغ میشد که زمینه را برای این قبیل حملات فراهم میکرد.
پایان مقالۀ رسول جعفریان.
[۶] به نقل از کتاب «دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی» به کوشش بهاء الدین خرمشاهی انتشارات: دوستان ۱۳۷۷هـ ش چاپ اول. [۷] منابع زندگینامه رجال و مشاهیر ایران ج۴/ ۶۹-۷۰، تفسیر و تفاسیر جدید ص ۳۶، مفسران شیعه ص ۱۸۹-۱۹۰، مؤلفین کتب چاپی ج۲/ ۵۶۰. [۸] به نقل از کتاب جریانها و سازمانهای مذهبی – سیاسی ایران، از رسول جعفریان. [۹] بنگرید: مقدمۀ محوالموهوم ص ۳-۷. [۱۰] بنگرید: علما ورژیم رضاشاه، ص ۲۵۷ به نقل از مجله همایون (بدون یاد از شماره و سال؛ و بنگرید: خاطرات آقای بدلا در: هفتاد سال، ص۲۰۵-۲۰۶)!. [۱۱] بنگرد: الذریعة إلی تصانیف الیعة، آقا بزرگ طهرانی، ج۵، ص۲۹۰؛ ج۸، ص۵۰،۲۵۰؛ ج۱۱، ص۹، ۷۵، ۱۱۲،۳۱۰ ، ج۱۲، ص۲۱۰، ج۱۸، ص۳۲، ۳۰۵، ج۲۴، ص۶۸. [۱۲] بنگرید: الذریعة، ج ۱۷ ص ۱۹، ۲۲. [۱۳] محو الموهوم و صحو المعلوم، ص۳ - ۱۹-۲۱. [۱۴] بنگرید: دیوان مکرم اصفهانی، (اصفهان، بیتاریخ).