نتیجه شرک چیست؟
آتش دائم دوزخ، زیرا طبق آیات مذکوره هرکس به خداوند شرک بورزد خداوند بدون توبه هرگز او را نمیبخشد، بهشت بر او حرام میشود، جایگاهش دوزخ قرار میگیرد، و در این جهان پهناور از این شخص هیچکس بیعقل تر و کودن تر و احمق تر پیدا نمیشود، تمام اعمال او برباد میرود. و خداوند برای آنکه خطر این بیماری رسوا کننده را آشکار تر بیان کند یک امر محال را فرض کرده است چیزی که در تصور هم نمیگنجد به نظر شما این امر محال چه میتواند باشد که صرفاً تصور آن هم انسان را به کفر میکشاند!! این امر محال شرک ورزیدن پیامبر موحد و دشمن شرک جاست.
﴿لَئِنۡ أَشۡرَكۡتَ لَيَحۡبَطَنَّ عَمَلُكَ وَلَتَكُونَنَّ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِينَ﴾ [الزمر: ۶۵].
«(ای پیامبر و رسول من!) اگر توهم به خداوند شرک بورزی قطعا تمام اعمال تو برباد خواهد رفت و در آخرت از زیانکاران خواهی شد».
خدایا! چه میفرمایی! سرور و مهتر پیامبرانت محمد مصطفی جرا چنین خطاب میکنی؟! چه میخواهی بفهمانی؟! این فرض محال را چرا مطرح میکنی؟! حتماً موضوع خیلی جدی و خیلی حساس و خطرناک است! بله همینطور است چون موضوع به سادگی قابل فهم نیست، وقتی صحبت از شرک میشود منظور انکار خداوند نیست، منظور این است که کسانیکه خداوند را میشناسند و میپرستند احیاناً یکی از صفات او تعالی را به شخص یا چیزی دیگری نسبت میدهند، بله مشرکین که منکر خدا أنبودند منکر عظمت و قدرت خدا نبودند، منکر روزی دادن و حفاظت کردن خدا نبودند، دهها آیت در قرآت کریم میخوانیم که:
﴿وَلَئِن سَأَلۡتَهُم مَّنۡ خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ وَسَخَّرَ ٱلشَّمۡسَ وَٱلۡقَمَرَ لَيَقُولُنَّ ٱللَّهُۖ فَأَنَّىٰ يُؤۡفَكُونَ٦١﴾[العنكبوت: ۶۱].
«و اگر از آنان بپرسی چه کسی آسمانها و زمین را آفریده و خورشید و ماه را رام کردهاست؟ حتماَ میگویند: خداوند! پس چگونه از راهِ توحید برگردانده میشوند؟».
و آیات ۶۳ سورۀ عنکبوت و ۲۵ سورۀ لقمان و دهها آیۀ دیگر بههمین معناست.
پس خالق هم الله، رازق هم الله، حافظ و نگهبان هم الله أ، اینها چه گناهی کرده بودند که به آنها مشرک گفته میشد؟! گناهشان این بود که میگفتند: این بتهای ما به اجازۀ خدا به ما کمک میکنند، اینها نزد خداوند محبوب هستند، ما گنهکاریم اینها پیش خدا سفارش ما را میکنند، دقت کنید لازم نیست که بت بی جان سنگی و چوبی شریک خدا أقرار داده شود، احیاناً پیامبران هم شریک خدا أمعرفی میشدند! مانند حضرت عیسی و حضرت عزیر †! مگر اینها پیامبر نبودند؟ موحد و مبلغ توحید نبودند؟ مگر اینها مبعوث نشده بودند که مردم را از شرک نجات دهند اما از غلو و افراط و حماقت پیروانشان خود آنها نقطه تمرکز پرستش قرار گرفتند!! و پیروان جاهل و احمقشان عوض اینکه از آنها کمک بگیرند و با کمک و راهنمایی آنها خدا را به یکتایی بپرستند آمدند به پرستش خود پیامبران شروع کردند، بلکه بعضی با کمال پر رویی از پیامبرشان خواستند که: ﴿ٱجۡعَل لَّنَآ إِلَٰهٗا كَمَا لَهُمۡ ءَالِهَةٞۚ﴾[الأعراف: ۱۳۸].
«مانند خدایان آنها برای ماهم خدایی تعیین کن». نعوذ بالله، پس لازم نیست که عابد و معبود، ساجد و مسجود هردو گنهکار باشند، مسجود و معبود غیر خدا أهنگامی گنهکار میشود که در برابر این شرک مشرکین خاموش بنشیند و به کردار آنها راضی باشد، بههمین دلیل میبینیم که پیامبران الهی و ائمه دین و علماء و صلحاء همیشه از غلو و افراط برحذر داشته اند، که مبادا مردم از نام نیک آنها سوء استفاده کنند و بازار شرک براه اندازند، جملۀ امیرالمؤمنین حضرت علی سخیلی جالب است که در حکمت شماره ۱۱۷ نهج البلاغه در باب پرهیز از افراط و تفریط در دوستى با امام میفرماید:
«هَلَكَ فِیَّ رَجُلاَنِ مُحِبٌّ غَالٍ وَ مُبْغِضٌ قَالٍ».
«یعنی در بارۀ من دو گروه هلاک میشوند یکی کسانیکه دچار دوستی افراطی، (غلو) میشوند، و یکی کسانیکه دچار دشمنی افراطی میشوند (دشنام میدهند)».
برگردیم به آیه کریمه که خداوند یکتا، شرک ناممکن را برای پیامبر جفرض کرده است، چند نکته در اینجا قابل توجه است:
اول: اینکه خداوند خواسته از این فرض محال خطر شرک را به ما گوشزد کند و اینکه حساسیت شرک به قدری هست که ممکن است هر وقت و در هر جامعه، هرچند که مردم مسلمان باشند شرک بوجود بیاید.
دوم: اینکه اگر شرک در اعتقاد کسی پیدا شد مثل اینکه شکوفههای بهاری باغ شما را تگرگ و ژاله و طوفان زده که همه چیز برباد خواهد شد ﴿لَيَحۡبَطَنَّ عَمَلُكَ﴾ «تمام اعمال تو برباد خواهد رفت».
سوم: اینکه﴿وَلَتَكُونَنَّ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِينَ﴾یعنی «قطعاً و یقیناً جزو گروه زیانکاران قرار خواهی گرفت». و زیانکار کسی است که نه تنها از تجارتش استفاده نبرده که در نتیجه شکستش، سرمایه هم از دست رفته و دار و ندارش را هم باید بگذارد تا خسارت و زیانش را کمتر کند باز هم طلبکاران او را رها نمیکنند.
پس خطر شرک را باید جدی گرفت و نباید فریب غرور کاذب را خورد که شیطان بیاید و انسان را با همه خرافات و موهوماتی که در عقیده دارد بفریبد و دلش را به یک سری اعمال ظاهری و چه بسا بدعتهای ضد دین خوشحال نگهدارد که حاجی آقا، شما که ماشاءالله خیلی وضعت خوبه گروه ما، فرقه ما، مذهب ما خیلی خوبه، انواع و اقسام شرک و بدعت را هم با آخرین مدلهای نقاشی شده! انجام دهیم و نام دین و قرآن و اسلام ناب و فقه پویا و أئمه معصومین را هم بر آن بگذاریم! و خود را فرقه ناجیه! و منصوره! هم، بنامیم و بدانیم و در عوض طلب گارهم باشیم و بقیه را مشرک و کافر و مرتد و ضد دین و اهل بدعت و غیره معرفی کنیم!
دین اسباب بازی نیست، تجارت و بازرگانی نیست، شطرنج و فوتبال نیست که با کلک سر خودی و بیگانه را کلاه بگذاریم! و امتیاز بگیریم! اینجا دین و دینداری است یعنی مثل دانش آموز کلاس اول ألف و با را عیناً باید مانند سرمشق معلم تمرین کنیم از روی خط معلم بنویسیم تا یاد بگیریم، اگر مشق اول و دوم را از روی سرمشق معلم نوشتیم و بعد که پایینتر آمدیم، کم کم از روی مشق خودمان شروع به نوشتن کردیم به جایی نخواهیم رسید، به امید آنکه خداوند شرک و خطر شرک را از سر ما و جامعه اسلامی ما دور کند و ما را جزو بندگان مؤمن و موحد خودش بگرداند آمین.
پس خواننده گرامی برای اینکه این مقدمه بیش از این طولانی نشود وحوصله شما را نگیرد بخشی از آیات فراوانی که در باره خطر شرک آمده به شما معرفی میکنیم و شما خودتان زحمت مراجعه و تلاوت آیات مذکوره را با ترجمه فارسی آن بکشید [۴].
[۴. - البقره: ۱۳۵- النساء: ۳۶- ۱۱۶- آل عمران: ۶۴- الأنعام: ۲۲-۶۴- ۷۹- ۸۸- ۱۵۱- الأعراف: ۳۳- یونس: ۲۸- ۱۰۵- یوسف: ۳۸- ۱۰۸- الرعد: ۳۶ – النحل: ۱۲۳- الکهف: ۳۸- ۱۱۰-الحج: ۲۶- النمل: ۸۶- العنکبوت: ۸- لقمان: ۱۵- غافر: ۴۲- الجن: ۷۲.