۸- کفاف و قوت نزد عمر سچگونه است؟
در فتح قادسیه حضرت عمر سخنرانی بلیغی بیان فرمود:
«إنی حریصٌ علی أن لا أدع حاجة إلّا سددتها، ما اتسع بعضنا البعض، فإذا عجز ذلک عنا تآسینا فی عیشنا، حتی نستوي في الکفاف».
«من حریصم بر اینکه هر کس حاجتی داشته باشد آن را برایش برآورده کنم، تا زمانی که بعضی از ما بتوانند بعضی دیگر را در میان خود جای دهند. پس اگر وضع چنان شود که نتوانیم خواهشهای همدیگر را برآورده کنیم باید در زندگی و رفاه مانند هم باشیم. تا اینکه کسی بر دیگری برتری نداشته باشد و همه به خودکفائی برسند. حضرت عمر سروش رسیدن به خودکفایی کامل را تشریح فرموده خود کفایی را به صورتی جدی و دقیق درجه بندی نموده است. «إنّي حریصٌ علی أن لا أدع حاجة إلا سددتها...».
«حرص من این است که هر حاجت مشروعی را برآورده سازم». دولت جمهوری اسلامی بریاست حضرت فاروق سحریص است که حاجت هر شهروند را بر آورد.
«ما اتسع بعضنا لبعض»«تا اندازهای که بعضی از ما از عهدهی آن برآئیم».
تا زمانی که از عهده دولت و تولیدات و خزانه دولت برآید، باید نیازهای همه مردم را برآورده سازد، و هر گاه که دولت از برآوردن حاجات و نیازهای عموم مردم عاجز شد:
«تآسینا في عیشنا»«به صورت مساوی با هم زندگی خواهیم کرد» همه با هم برابر در همه امکانات شریک خواهیم شد؛ همهی هموطنان زندگی یکسانی خواهند داشت، «و بالا شهری و پایین شهری نخواهد بود». و بر دولت لازم است که مساوات و برابری همه هموطنان را رعایت کند. چرا؟
«حتی نستوي في الکفاف»«تا اینکه به کفاف برسیم» تا اینکه به درجهای برسیم که همه به حالت خودکفایی برسند و حد خودکفایی به منطق عمر س و منطق اسلام همین است.
و ما به شرق و غرب اعلان میکنیم که ما این گنج پر بها را از عدالت عمر، عدالت اسلام بدست آوردهایم و کمونیستها با دیدن دژهای گرانقدر این گنج به حالت تشویق فریاد زده خواهند گفت: ما تا به حال نمیدانستیم که اسلام این چنین دستورات عجیبی دارد !
و نظام سرمایهداری با دیدن غرایب این گنج مبهوت شده دهانش را باز نگه داشته و با تعجب و لرز خواهد گفت: اگر همه بشریت با همکاری همدیگر خواسته باشد نظام اقتصادی همچون نظام اسلام بوجود آورد هرگز نمیتواند.
پس چه شده است که ما مسلمانان با داشتن چنین گنجینههای پُر بها چیزی را از آن برای خود انتخاب نمیکنیم؟.
من به همهی جهان اعلام میکنم که اگر کمونیستها و یا سرمایهداران خواسته باشند نظامی بیابند که مذهب اقتصادی خود را با آن درست کنند از اسلام استفاده کنند، و با الهام از اسلام سوسیالیزم صحیح و سرمایهداری صحیح را پایه ریزی نمایند. چون حضرت عمر سمیفرماید: «لا أدع حاجة إلا سددتها، ما اتسع بعضنا لبعض، فإذا عجز ذالک عنا تآسینا في عیشنا، حتی نستوي في الکفاف»«هر گاه حاجتی یافتم آن را برآورده کنم ، تا موقعی که با همکاری همدیگر از عهده آن برآئیم».
سپس اگر از برآوردن آن عاجز شدیم تا زمان رسیدن به خودکفائی همه با هم زندگی یکسانی خواهیم داشت. بعد از این تعلیم عمر سبرای کمونیستها چه سرمایهای میماند؟ و بعد از اینکه حضرت عمر سبا گفتارش بر علیه سرمایهداری اعلام جنگ سخت نمود، دیگر سرمایهداران چه چیزی برای گفتن خواهند داشت؟
قسم به پروردگار آسمان و زمین که ما از نظر سیاسی و فکری و اقتصادی و ادبی و اجتماعی استعداد رهبری و پیشوایی را داریم.
در آنچه که تقدیر، استعدادِ آن را به ما داده هرگز نباید زیاده روی و افراط کنیم. ما امت وسط و میانه هستیم... نه به سوی شرق و نه به سوی غرب؛ بلکه میزان و سنجش نزد ماست.
ترازوی آسمانی پیش ما است... ما عدالت داریم... عدالت از پروردگار آسمانها... پس با داشتن این همه فضایل به شرق کج نمیشویم و به غرب انحنا نمییابیم و فقط به طرف حق، و بر حق، و به خاطر حق، زندگی خواهیم کرد.
ای فرزندان دولت اسلامی بزرگ! از اینکه از پایههای بزرگی خود غافل شوید بپرهیزید... و بدانید که اگر عدالت عمر در مقابلش رژیمهای کمونیستی و یا سرمایهداری قد علم کنند، آن دو مانند کودکانی میمانند که در برابر قهرمانی بزرگ ایستاده باشند.