رد شبهات ملحدین

ابطال و رد این شبهه

ابطال و رد این شبهه

قبل از اینکه در صدد رد و ابطال این نظریه برآئیم باید سرچشمه این ایده که کمونیسم از آن بوجود آمد منحصر کردن شناخت و معرفت در ماده می‌باشد. این فکر گرچه بعد از قرن هفده در اروپا نشو و نما کرد اما آغاز آن همان زمانی است که بشریت به آفات و انحرافات مبتلا گشته است و این ایده در امتداد فکری همان مادیین و دهریینی بود که در گذشته بعثت را انکار و مرگ را بجای خدا به روزگار نسبت می‌دادند. چنانکه قرآن به آن اشاره می‌کند: ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ كَافِرُونَ٣٤ وَقَالُوا نَحْنُ أَكْثَرُ أَمْوَالًا وَأَوْلَادًا وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ٣٥[سبأ: ۳۴-۳۵]. «و در هیچ قریه‌ای بیم دهنده‌ای نفرستادیم مگر اینکه ثروتمندان آن قریه گفتند: ما به آنچه فرستاده شده‌اید اعتقاد نداریم. و اموال و اولاد ما بیشتر است و ما عذاب داده نمی‌شویم». و می‌فرماید: ﴿أَيَعِدُكُمْ أَنَّكُمْ إِذَا مِتُّمْ وَكُنْتُمْ تُرَابًا وَعِظَامًا أَنَّكُمْ مُخْرَجُونَ٣٥ هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ لِمَا تُوعَدُونَ٣٦ إِنْ هِيَ إِلَّا حَيَاتُنَا الدُّنْيَا نَمُوتُ وَنَحْيَا وَمَا نَحْنُ بِمَبْعُوثِينَ٣٧[المؤمنون: ۳۵-۳٧]. «آیا به شما وعده مى‏دهد که چون شما بمیرید و خاک و استخوان [پوسیده‏] گردید، شما [دوباره‏] برانگیخته مى‏شوید؟ آنچه وعده مى‏یابید بعید اندر بعید است. زندگانى جز زندگانى این جهانیتان نیست. [که برخى‏] مى‏میریم و [برخى دیگر] زنده مى‏شویم و برانگیخته نخواهیم شد». چنانکه قرآن سخن آن مادیگریان هنگام ظهور اسلام را بازگو می‌نماید: ﴿وَقَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى تَفْجُرَ لَنَا مِنَ الْأَرْضِ يَنْبُوعًا٩٠ أَوْ تَكُونَ لَكَ جَنَّةٌ مِنْ نَخِيلٍ وَعِنَبٍ فَتُفَجِّرَ الْأَنْهَارَ خِلَالَهَا تَفْجِيرًا٩١ أَوْ تُسْقِطَ السَّمَاءَ كَمَا زَعَمْتَ عَلَيْنَا كِسَفًا أَوْ تَأْتِيَ بِاللَّهِ وَالْمَلَائِكَةِ قَبِيلًا٩٢ أَوْ يَكُونَ لَكَ بَيْتٌ مِنْ زُخْرُفٍ أَوْ تَرْقَى فِي السَّمَاءِ وَلَنْ نُؤْمِنَ لِرُقِيِّكَ حَتَّى تُنَزِّلَ عَلَيْنَا كِتَابًا نَقْرَؤُهُ[الإسراء: ٩۰-٩۳]. «و گفتند: به تو ایمان نمى‏آوریم تا آنکه از زمین چشمه‏اى را براى ما روان کنى. یا آنکه باغى از خرما و انگور داشته باشى، آن گاه در میان آن جویباران را به خوبى روان کنى. یا آنکه آسمان را چنان که گمان مى‏برى پاره پاره بر ما فرود آرى یا خداوند و فرشتگان را رویاروى [ما] آورى. یا خانه‏اى از زر و زیور داشته باشى یا در آسمان بالا روى. و فرار رفتنت را [هم‏] باور نکنیم مگر آنکه کتابى از آسمان بر ما فرود آرى که آن را بخوانیم»

قرآن می‌فرماید: آنچه که مادی‌ها در مورد تصدیق کردن رسالت پیامبر خاتم بیان می‌کنند چیزی غریب و در تاریخ بشر ناشناخته نیست بلکه در زمان پیامبران گذشته نیز تکرار شده است: ﴿وَقَالَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ لَوْلَا يُكَلِّمُنَا اللَّهُ أَوْ تَأْتِينَا آيَةٌ كَذَلِكَ قَالَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِثْلَ قَوْلِهِمْ تَشَابَهَتْ قُلُوبُهُمْ[البقرة: ۱۱۸]. «و نادانان گفتند: چرا خدا [بى‏واسطه‏] با ما سخن نمى‏گوید یا [چرا] برایمان معجزه‏اى نمى‏آید؟ همچنین پیشینیانشان [هم سخنى‏] مانند سخن آنان گفتند. دل‌هایشان همانندى دارد». یعنی دل مشرکین عرب شبیه دل کسانی است که در کفر و عناد بر آن‌ها پیشی گرفتند: ﴿يَسْأَلُكَ أَهْلُ الْكِتَابِ أَنْ تُنَزِّلَ عَلَيْهِمْ كِتَابًا مِنَ السَّمَاءِ فَقَدْ سَأَلُوا مُوسَى أَكْبَرَ مِنْ ذَلِكَ فَقَالُوا أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً[النساء: ۱۵۳]. «اهل کتاب از تو مى‏خواهند که کتابى از آسمان بر آن‌ها فرود آورى، آنان بزرگتر از این را از موسى خواستند، گفتند: خداوند را آشکارا به ما بنمایان». ﴿كَذَلِكَ مَا أَتَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا قَالُوا سَاحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ٥٢ أَتَوَاصَوْا بِهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ طَاغُونَ٥٣[الذاريات: ۵۲-۵۳]. «همچنین هیچ رسولى به سوى پیشینیانشان نیامده است مگر آنکه گفتند: جادوگر یا دیوانه است. آیا همدیگر را به آن [انکار] توصیه کرده‏اند؟ [خیر] بلکه آنان قومى سرکشند». آری دل‌هایشان شبیه به هم می‌باشد همان چیزی که پیشینیان گفتند متأخران نیز تکرار کردند.

چیزی که در بررسی قدیم و جدید بدست می‌آید همان تکیه کردن به ماده و انکار ماوراء مشاهدات و محسوسات است و در میدان بحث و مجادله غیر از ماده را نمی‌شناسند.

اما ملحدین قدیم و جدید فرق‌هایی با همدیگر دارند که از جمله مهمترین آن عبارتند از:

الحاد به معنی انکار وجود خداوند بطور کلی بارزترین خصوصیت مادی‌های جدید می‌باشد که این امر چیزی ظاهر و آشکار در قدیم نبوده است بلکه تنها چیزی شایع و آشکار از آن‌ها شرک بود بدین معنی که خصوصیت الوهیت را به غیر خداوند متعال نسبت می‌دادند، آن‌ها کسانی را به زعم و گمان خویش مقام الوهیت داده و با خداوند شریک می‌نمودند.

هرچند ملحدین دهری چنانکه اشاره شد از قدیم وجود داشته‌اند، اما آن‌ها به وجود اختلاف آراء و نظراتشان تعدادشان اندک بوده و در دو طایفه خلاصه می‌شوند:

فلاسفه دهری الهی که معتقد به قدیم بودن جهان بوده‌اند، در رأس آن‌ها ارسطو و پیروانش قرار دارند که این‌ها ماده را خالق نمی‌دانند بلکه برایش علتی که شبیه آن است ثابت می‌نمایند.

فلاسفه دهری ملحد یا طبیعی: معتقد به همان چیزی بودند که خداوند متعال در مورد انسان بیان می‌دارد: ﴿مَا هِيَ إِلَّا حَيَاتُنَا الدُّنْيَا نَمُوتُ وَنَحْيَا[الجاثية: ۲۴]. «برای ما زندگی‌ای جز زندگی دنیا وجود ندارد که می‌میریم و زنده می‌شویم». این‌ها در بعضی مسائل به کمونیست‌های زمان ما شبیه هستند که خداوند متعال در این فرموده‌اش نظراتشان را رد می‌کند: ﴿وَمَا لَهُمْ بِذَلِكَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلَّا يَظُنُّونَ٢٤[الجاثية: ۲۴]. «آن‌ها بدان علم ندارند بلکه تنها اهل ظن و گمانند». یعنی اهل وهم و خیال می‌باشند پس سخنانشان مستند به علم و یقیین نیست بلکه ناشی از ظن و گمان است.

کمونیست‌های جدید هرچند افکارشان در زمینه ماده شبیه آن‌هاست اما در بعضی موارد چنانکه خواهد آما با آن‌ها اختلاف دارند.

الحاد در این زمان انکار وجود الله تعالی بطور کلی است که در زمان فعلی بطور وسیع گسترش یافته است، طوریکه در دولت‌های اروپایی بصورت یک نظر قابل توجه در آمده است و در شکل حکومت‌هایی که از آن حراست نمایند و دولت‌هایی که از آن حمایت کنند ظهور کرده است، بلکه در سرزمین‌های اسلامی با اسلام سر جنگ را آغاز، سفهاء و کم خردان را به سمت خویش علاقمند و گمراهی‌ها را منتشر کرده‌اند.

الحاد در این زمان با شمشیر علم کارزار می‌کند و گمان می‌نماید بر علم تکیه کرده و در یش از آن کمک می‌جوید. آن خصوصیتی که مادی‌ها در قدیم و جدید به آن متصف هستند این است که آن‌ها تصور می‌کنند ماده همان حقیقت قابل حس و لمس شدنی است و فرض خارج از حس نیست و نظر علمی در تصور آن‌ها همان چیزی است که خاضع و خاشع بحث‌های تجربی است و چیزی که قابلیت بحث تجربی نداشته باشد در نظر آن‌ها علم بحساب نمی‌آید از همین جاست که می‌گویند: مفاهیم دین و غیب از میدان بحث علمی خارج هستند چون نزد آن‌ها دلیلی بر وجود آن نیست و سرانجام دین در نزد بسیاری از دانشمندان اروپایی چیزی چون خرافات نمی‌باشد و عقیده ایمان به خدا را به دلیل اینکه می‌گویند: علم آن را نمی‌پذیرد از خود دور کرده‌اند لذا بطور عموم بر علیه ایمان و مخصوصاً بر علیه اسلام تهاجم وسیعی را آغاز کرده‌اند که در نتیجه این حرکات، نظرات و افکار ملحدین در بسیاری از دانشگاه‌های دنیا اسلام تحت نام فلسفه و ایدئولوژی و یا اقتصاد جدید (نوین) تدریس می‌شود.