ابطال نظریه مادیون
۱- بر یک شیوه و منهج معین قرار ندارند بدین صورت که:
الف: از تعریفی که در مورد ماده ارائه میدهند برمیگردند
تعریف ماده از دیدگاه آنها بحث شد چیزی که کمونیستهای در همین زمان نیز اظهار نمودند که خلاصه سخنشان این بود: ماده وجودی است که در خارج از ذهن خود دارد چیزی که قبلاً در مورد ماده بکار نبرده بودند چون قبلاً میگفتند: ماده تمام آن چیزهایی است که بوسیله حواس درک میشوند و موارد آن را در امورات چهارگانه آب، هوا، خاک و آتش خلاصه میکردند. یک نفر مادی دستش را به تندی بر سفرهای میزد یا با پاهایش بر زمین میکوبید و رو به کسی که با او مجادله میکرد میگفت: این همان حقیقتی است که با دست و پا لمسش میکنم و با چشمم آن را میبینم و با گوشم آن را میشنوم.
اکتشافات علمی پشت سرهم رخ برتافتند و در قرن اخیر علوم تجربی شایع گردید و قوانین حرکت و نور و سائر قوانین دیگری که بواسطه قوانین قراردادی شناخته میشوند همراه آن منتشر و شیوع یافت و از مرزی که حواس قادر به درک و شناخت آن نباشد مانند، علم اتم و ذرات آن تجاوز کرد بهمین دلیل تعریفی را که از ماده ارائه میدادند بدین شیوه اصلاح نمود که ماده موجود است که در خارج از ذهن قرار دارد.
ب: از این سخنان که میگفتند: ماده مقدم بر فکر است برگشتند
کمونیستها در ابتدای امر سخن از تقدم ماده بر فکر به میان میآوردند و قصدشان از این مسئله انکار امورات غیبی بود چون فکر میکردند امورات غیبی همان افکار میباشد و ماده هم بر آن مقدم است بنابراین اصل همان ماده است اما با سرعت از این باور تقدم ماده بر فکر برگشتند، پیروان مارکسیسم لینینیسم میگویند: فکر و مسائل ذهنی از ماده جداست و شکلی از اشکال مادی نیست و در مسئله اساسی فلسفه فکر، چون امری ضد مادی و روح چون امری ضد طبیعی طرح میگردند، ماده هر چیزی است که در خارج از عقل تحقق یابد و وجودش متوقف برآن نیست و با این وصف یک خطای بزرگی است که فکر را جزء ماده بدانیم و در حال حاضر وحدت بین فکر و ماده از جمله مفاهیم منحط مادیگری محسوب میشوند، بنابراین کمونیستهای قرن هفده که خود را دارنده فکر ماتریالیستی میدانستند و کمونیسم و مارکسیسم بر پایه آن شکل گرفتند، ماده و فکر را از هم جدا نمیپندارد و فکر را شکلی تغییر یافته از اشکال ماده میداند در حالیکه مادیت متوسط این سخن را از جمله مفاهیم منحط فکر کمونیستی تلقی میکند. لذا مشاهده میشود که آنها در تفسیر فکر دچار اضطراب به تمام معنی هستند بعضی از آنها آن را مادی و بعضی دیگر اتحاد ماده و فکر را نوعی انحطاط فکر مادیت میداند، پس ما سؤال میکنیم بلآخره در این مورد شما چه چیزی را حق میدانید؟ آیا این دو یک چیز اند یا از همدیگر جدا و منفصل هستند؟
ج: از اعتقاد به اصل بودن ماده برای هر چیز برگشتند
بعد از فرا رسیدن قرن بیستم که انفجار هستهای ماده در آن روی داد که نتیجه آن تحقق تبدیل شدن ماده به انرژی بود درهای تازهای برای ارائه تعریفهای جدید از ماده باز گردید، چنانکه بعضی گفتند: ماده تنها صورتی مختلف از انرژی است و بعضی دیگر گفتند: ماده ترکیبی از پروتون و الکترون یعنی بارهای مثبت و منفی الکتریسیته میباشد. آنگاه که مفهوم ماده تغییر یافت و معلوم شد که ماده نمیتواند وراء هر چیزی باشد بلکه اخیراً کشف گردید که ماده در ذات خویش انرژی است که بصورت خاصی شکل گرفته و به ماده تبدیل شده است، بهمین خاطر این سؤال مطرح شد پس در واقع ماده چیست؟ در جواب گفتند که: آنچه که ما به نسبت ماده بیان داشتهایم به انرژی منتقل گشته است چیزی که اصل ماده میباشد، لینین نیز همین امر را بیان داشته است.
از آنچه در تعریف ماده از زبان کمونیستها گذشت دیدیم مادهای که ماتریالیستها و کمونیستها از آن بحث میکنند و مذهب خویش را بر اساس آن پیریزی مینمایند مفهوم و معنی آن تماماً در تغییر است و به آن مفهوم سطحی که کمونیسم در سایه آن نشو و نما کرد برنگشت بلکه در قرن بیستم به سمت انرژی تغییر معنی داد.
اخیراً حقایق علمی ثابت کرده است چیز سختی که ما آن را لمس میکنیم و آن را دارای حجم ثابتی میدانیم چیزی جز بارهای الکتریکی و الکترونی نیستند بلکه جهان مادی متشکل از کوهها و رودخانهها و زمین و درختان و تمام چیزهایی را که با حواس خویش مشاهده میکنیم اشعات نورانی متحرک به هم چسبیده هستند، با این وصف از این سخن که ماده اصل و اساس هر چیزی است گذشته و از این پس اعتقاد آنها در مورد همیشگی و ازلی بودن ماده را تقدیم میکنیم.
۲- دلیلی قاطع بر ازلی و همیشگی بودن ماده ندارند
ماتریالیستها هرگاه با این سؤال که چه کسی ماده را خلق کرده است روبه رو میشدند در جواب میگویند: علم ثابت کرده است همیشه و از ازل ماده بوده است، حال ما از آنها سؤال میکنیم که برای اثبات این ادعا باید به آن جواب دهند و آن اینکه: کدام دلیل قاطع علمی ادعای شما را مبنی بر ازلی بودن ماده ثابت میکند؟ تمام استدلالی که بیان داشتهاید مبنی بر اینکه: ماده مقدم بر فکر است و از هیچ چیز ایجاد نشده است و چیزی که نابودیش ممکن نباشد خلق شدنش ممکن نیست، این شبهات سه گانه قبلی جز تخمین ظن و گمانهای نیستند و هیچ دلیل قاطع علمی برآن وجود ندارد. حال چگونه به اینگونه نظرات که جز به وسیله ظن و گمان دروغین قادر به اثبات آن نیستند ایمان میآورید ولی به خالق پدید آورندهای که آثار وجودش ظاهر و آشکار است ایمان نمیآورید؟
۳- مخالفت کمونیست با طریقه و شیوه علمی
به گمان کمونیستها فلسفه ماتریالیسم تنها فلسفه علمی نیست که با سائر علوم توافق دارد، حال آنکه چنانکه معروف و شناخته شده است از جمله خصوصیات منهج علمی و طبیعی این است که خود را محصور در مسائل ماده میداند و به ماوراء و خارج از جهان مادی پا نمیگذارد چون وسائل مورد استفاده در آن تنها مشاهده و تجربه است و با این وسائل نیز ادراک ماوارء جهان مادی ممکن نیست لذا با این وسایل نمیتوان بطور نفی یا اثبات در مورد جهان غیر مادی سخن گفت. فلذا بر یک مارکسیست و کمونیست واجب است به موضوع این منهج ملتزم باشد و پا را فراتر از حد آن قرار ندهد و تمام تلاش خویش به صرف شناخت جهان مادی نماید و به غیر آن نیندیشد ولی آنها بیپروا از آن میدانی که خود برای خویش حصر ننمودهاند خارج شده و وارد جهان غیب میشدند و وجود پروردگار متعال را انکار میکنند.
۴- ماده که آنها گمان میکنند ازلی است مخالف خصوصیات ازلی بودن است که جملگی دانشمندان بدان معترف و حتی خود کمونیستها به آن ملزم هستند میباشد.
ازلی بودنی که عقلاء و دانشمندان بر آن اعتراف دارند باید شروطی که خواهد آمد در آن جمع باشد:
۱- باید وجودش ناشی از ذات خودش و متوقف بر همان ذات باشد و با این وصف در وجود و ماندنش و استمرار آن بی نیاز از دیگری خواهد شد و غیر خودش نمیتواند در ایجاد و تحول و نابودیش تأثیر بگذارند.
۲- باید قدیم باشد و هیچ ابتدای نداشته باشد چون در صورت وجود ابتدا بایستی از عدم بوجود آمده باشد آن هنگام نمیتواند ازلی باشد.
۳- باید بدون نهایت و سرانجام باقی و ماندگار باشد چون در صورت داشتن نهایت بایستی کسی که بتواند او را فانی و نابود کند موجود باشد.
۴- ماتریالیستها عموماً تسلیم این شروطی که لازمه ازلی بودن موجودی است هستند، اما سعی وافر بر تطبیق دادنش بر ماده دارند و چنان میپندارند که ماده ازلی است آیا ماده اینگونه است؟ این چیزی است که در رد پنجم و بعد از آن تحقق آن مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
۵- دلایل حدوث و ایجاد هستی یا ماده
دلایل آن را میتوان در قالب دو مجموعه تقسیم بندی کرد: