نظریه سوم: ایجاد و آفرینش طبیعی مخلوقات
چنانکه گذشت آنها ماده و طبیعت را یک چیز میدانند و آنگاه که سختگیریهای انحرافی را در معابد کنیسهها مشاهده کردند گفتند: آفرینش تنها از طبیعت ناشی میشود حال به بررسی درستی این نظریه بنگرید، آیا طبیعت شایستگی آفریدن را دارد؟ این مطلب جعلی و دروغین در زمان ما رواج پیدا نمود حتی در میان کسانی که به گمان خود در علوم مادی به نبوغ هم رسیده بودند رواج یافت و بسیاری از افراد وجود و حدوث اشیاء را بوسیله آن تفسیر و توصیه نمودند و گفتند که: طبیعت همان چیزی است که ایجاد میکند و میآفریند. آنها باید سؤالی را جواب دهند: منظورشان از طبیعت چیست؟ آیا قصدشان از طبیعت ذات اشیاء است؟ یا مقصودشان از طبیعت سنتها و قوانین و مقررات است که بر نظام هستی حاکم است؟ یا منظورشان قدرت دیگری خارج از هستی است که آن را ایجاد و ابداع مینماید؟
طبیعت در لغت به معنی خلق و آفرینش است اما امروز در اذهان مردم دارای مفاهیم متعددی است.
۱- مفهوم اول اینکه منظور از طبیعت ذات اشیاء است، پس بی جان و گیاه و حیوان و همه کائنات طبیعت میباشند اما این یک مفهوم غیردقیق است که فاقد استحکام لازم است چون این سخن برای نظریه قبلی که معتقد بود شیء ایجاد کننده خود میباشد تردید ایجاد مینماید یعنی آنها میگویند: هستی آفریننده هستی است و آسمان، آسمان و زمین زمین را آفرید و کون و هستی انسان و حیوان را آفریده است این سخن به نسبت خلق و آفرینش وجود و هستی بطور طبیعی از تفسیر کردن آب بوسیله آب تجاوز نمیکند، و اینکه اشیاء ذات خویش را بوجود آوردهاند به معنی جمع حادث و حادث شونده و خالق و مخلوق در یک زمان است و چنانکه گذشت عقل انسان نمیپذیرد و یک چیز بوجود آورنده خود باشد همانگونه اشیاء چیزی را که کاملتر از خودشان باشد نمیآفرینند و زمین و ستارگان و خورشید و قمرها مالک عقل و گوش و چشم نیستند و خود فاقد آنند پس چگونه انسانی را که شنوا و بینا و داناست میآفریند؟ این امری نشدنی است پس ابطال این نظریه آشکار است و این از دو امر خالی نیست.
۲- یا ادعای بدون دلیل است در مورد اینکه اشیاء بدون هیچ شیء واجد ذات خویش شدهاند.
یا اینکه خالق و مخلوق در آنِواحد با هم متحد شدهاند یعنی سبب عین مسبب است و این محال است بلکه از جمله امورات متناقض است که احتیاج به شرح و بسط ندارد.
۳- اگر بگویند: آفرینش همه اینها تصادفی بوده است: برای ما به یقیین ثابت گشته چنانکه خواهد آمد که در آفرینش هستی تصادفی در کار نیست، از جمله چیزهایی که به انتشار این نظریه کمک کرده است: نظریه تولد طبیعی است که از جمله دلایل آن این است که دانشمندان طبیعی شاهد ایجاد کرم در فضولات انسان و حیوانات بودهاند چنانکه باکتریها با تغذیه از خوراکیهای فاسد بوجود میآیند، و اظهار میدارند: بنگرید که این موجودات زنده چگونه از طبیعت تنها بوجود میآیند و این نظریه باعث گمراهی و سرگشتگی دلهای بت پرستان جدید شد و آنها را از هدایت پروردگار دور نمود، اما دیری نپایید دانشمند مشهور فرانسوی پاستور ابطال این نظریه را آشکار نمود و ثابت کرد تولید کرم و ایجاد باکتری که به آن اشاره شد ذاتاً از طبیعت آفریده نشدهاند بلکه از موجودات ریز دیگری که با چشم قابل دیدن نیست ایجاد شدهاند و اقدام به آوردن دلایل و شواهد نمود تا دیگر دانشمندان را به تصدیق گفته خویش وادارد، لذا غذا را در گوشهای دور از هوا قرار داد و باکتری را با جوشاندن میراند در نتیجه باکتری جدید تولید نشد و طعام نیز فاسد نگردید و غذاهای محفوظ و ماندگار دلیلی بر اثبات این نظریه هستند.
و با این توضیحات این مفهوم از طبیعت بصورت آشکار و روشن ابطال گردید.
۴- مفهوم دوم اینکه، طبیعت عبارت است از قانون و سنتهایی که حاکم بر جهان است و صفات اشیاء و خصوصیات آنها نیز از جمله درجه حرارت، رطوبت، خشکی، قابل لمس بودن، خشن بودن و قابلیتهایی چون حرکت و سکون و نمو و تغذیه و جفت شدن و تولید مثل همگی همان طبیعت میباشند.
این هم تفسیر کسانی است که مدعی علم و شناختند و معتقدند طبیعت خالق است. میگویند: این جهان بر اساس یک سری سنتها و قوانین حرکت میکند که امورات آن را امورات جزئی هم میسر میسازد و امورات ایجاد شده نیز در آن موافق با همین قوانین میباشد و دقیقاً مانند ساعتی است که با نظم و دقیق روزگاری طولانی است حرکت میکند که ذاتاً و بدون هر عامل دیگر در حرکت است.