۲. دلیل امکان در هستی یا ماده
با ملاحظه کردن هر چیز در این جهان خواه اشیاء مادی چون زمین و سیارات و ستارگان که بوسیله بعضی از حواس خویش آنها را درک میکنیم و یا صفتی از صفات اشیاء مادی که وجودشان قائم به ذات آن جسم است مانند نیروی جاذبه که در یک سنگ مغناطیسی وجود دارد و ما آن را با عقل خویش درک میکنیم و خواص متعدد شیمیایی و فیزیکی موجود در اجسام مرکب که قابل شمارش نیستند بطور آشکار در مییابیم که هر کدام از آنها این امکان را دارد که صورت و یا حالتی غیر از آنچه هم اکنون دارد را دریابد، چه مانعی دارد حیوانات عقل و جمادات نطق داشته باشند؟ چه مانعی دارد زمین نسبت به موضعت کنونی نزدیکتر به خورشید و ماه باشد؟ یا مسائل دیگری از اشیاء بیشمار دیگر.
اگر گفته شود: مقتضای حکمت این است که اشیاء اینگونه باشند که هم اکنون هستند چون در غیر اینصورت نظام دچار اختلال و نتایج قابل انتظار از این نظام هستی به فساد میگراید؟
خواهیم گفت: حکمت صفتی از صفات پروردگار حکیم است و تا زمانی که هر چیز در این جهان احتمال دارد یکی از اوضاع بیشماری غیر از موضع فعلی را داشته باشد، عقل ناگزیر حکم میکند که در صورت عدم آن تخصیص دهنده میبایست یکی از دو امر در مورد چیزی که نسبت به هم مساوی هستند بدون ترجیح دهندهای وجود پیدا کند یا اینکه باید معتقد باشیم که انتخاب حکیمانه در میان تعداد احتمالات بیشمار امری تصادفی است که هر دوی آنها از لحاظ عقلی محال هستند.