دین فردا
با دینداری نباید ستیزه کرد زیرا چنانکه گذشت، گرایش به دین در «وجدان جهانی» جای دارد و در همه جا مظاهر آن دیده میشود و هیچ قدرت نظامی یا اندیشۀ فلسفی یا نگرش علمی، نتوانسته است ریشۀ دینباوری را بر کند و یا رسوم آن را بکلّی بر اندازد! امّا دینداری هم مانند دیگر پدیدههای طبیعی، آفاتی دارد که آن را بیمارگونه میکند. باید آفتها را شناخت و با آنها به مبارزه برخاست. نزاع با دیگران دربارۀ بنیاد دین، درست نیست و بجایی هم نخواهد رسید.
البتّه کسانی تمام ادیان جهان را نفی مینمایند و «خدای خاموش» را باور دارند که از آغاز پیدایش بشر تاکنون، هیچ پیامی نفرستاده و هدف خویش را آشکار نکرده و آدمی را به خود واگذاشته است! اینان، به دستاویز اینکه پیامبر درونی ما، همان خِرَدی است که خداوند در نهاد ما گذاشته، هر روز فتوایی تازه میدهند و همانند آقای شفا هر چند گاه، رنگ میبازند و مثلاً در کتاب «ایران در چهار راه سرنوشت» آیین اسلام را میستایند و در کتاب «تولّدی دیگر» بر آن میتازند! آنان، اندیشههای پراکنده و ناهماهنگ دارند و با یکدیگر به آسانی کنار نمیآیند و هیچ معلوم نیست که خرد کدام یک از ایشان نمایندۀ خدا در روی زمین است؟!!
این گروه، ولتر را الهام بخش خود در مغرب زمین میشمردند! ولی ولتر پس از آشنایی بیشتر با اسلام، از دین محمّد ج جانبداری نمود و آشکارا گفت: «دین محمّد دینی است معقول و جدّی و پاک و دوستدار بشریّت»! [۳۵۸]
امّا در مشرق زمین، آنان رهبری محمّد بن زکریّای رازی [۳۵۹]را پذیرفتهاند چنانکه نویسندۀ «تولّدی دیگر» در صفحات واپسین کتابش از ستایش بلیغ دربارۀ وی دریغ نمیورزد و او را: «ترکیبی از شخصیّتهای اسپینوزا [۳۶۰]و ولتر و هگل [۳۶۱]و نیچه [۳۶۲]و فروید و اینشتاین» به شمار میآورد [۳۶۳]. ولی پژوهشگران فرهنگ اسلامی گفتهاند که: نوشتههای ضدّ دینی رازی از آنِ وی نیست و دشمنانش آنها را به او بستهاند زیرا رازی کتابی در تأیید نبوت نگاشته و آن را: «في وجوب دعوة النّبيّ جعلی من نقر بالنّبوّات»نامیده است [۳۶۴]. یعنی: «بر کسی که در کار پیامبری کاوش میکند واجب است که دعوت پیامبر اسلام ج را بپذیرد»!
به هر صورت، شمشیر «دین ستیزان» کندتر و کوتاهتر از آن است که ریشۀ دینداری را بزند به ویژه که خود، حیران و گمگشتهاند و راه خدا را به درستی نمیشناسند! پس چنانکه گفتیم باید آفتهای دین باوری را شناخت و بدترین آنها، بیتردید خرافات است که در گذشتِ روزگار چون غباری بر چهرۀ دین نشسته و صورت پاک و روشن آن را تیره ساخته است. نسل نو را باید از خرافهها با خبر و بر حذر داشت تا فردای دین، فردای روشنی باشد. بعلاوه پیروان ادیان توحیدی بهتر است بجای ستیزهگری ناروا با یکدیگر، هر کدام فوائد و امتیازات دین خود را با دلیل و مدرک نشان دهند و خدمات آئینشان را به بشریت بازگو کنند و آنگاه گزینش دین فردا را به نسل فردا سپارند.
ما در اینجا از خدمات فرهنگ و تمدن اسلامی به جهانیان و نقشی که اسلام در این باره بر عهده داشته، سخنی نمیگوییم؛ زیرا که «این رشته سر دراز دارد» ولی در خلال چند اصل، از مبانی این آئین خدایی سخن به میان میآوریم و داوری را به خوانندگان ارجمند میسپریم:
۱- اسلام، دین خرد گرایی و ارزشمند شمردن «عقل» و «فکر» و «برهان» است و آیات قرآنی که در این باره آمده از هفتاد آیه در میگذرد. قرآن میگوید:
﴿وَيَجۡعَلُ ٱلرِّجۡسَ عَلَى ٱلَّذِينَ لَا يَعۡقِلُونَ﴾[یونس: ۱۰۰].
«(خدا) پلیدی را بر کسانی مینهد که خرد را بکار نمیبرند».
۲- اسلام، سفارش میکند که مردم، بکوشند تا هر سخنی را بشنوند آنگاه بهترین گفتار را پیروی کنند:
﴿فَبَشِّرۡ عِبَادِ ١٧ ٱلَّذِينَ يَسۡتَمِعُونَ ٱلۡقَوۡلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحۡسَنَهُۥٓۚ﴾[الزمر: ۱۷-۱۸].
«بندگان مرا نوید ده! آنان که به هر سخنی گوش فرا میدهند سپس بهترینش را پیروی میکنند».
۳- اسلام، به توحید ناب و خالص فرا میخواند و مردم را از هر گونه شرک به خدا، پرهیز میدهد:
﴿أَلَّا تَعۡبُدُوٓاْ إِلَّآ إِيَّاهُ﴾[یوسف: ۴۰].
«جز او کسی را نپرستید».
﴿وَلَا يُشۡرِكُ فِي حُكۡمِهِۦٓ أَحَدٗا﴾[الکهف: ۲۶].
«او هیچ کس را در فرمان خود شریک نمیکند».
﴿فَٱدۡعُواْ ٱللَّهَ مُخۡلِصِينَ لَهُ ٱلدِّينَ﴾[غافر: ۱۴].
«او را بخوانید و دینتان را برای او خالص کنید».
۴- اسلام، خدا را شبیه و مانند هیچ چیز و هیچ کس نمیشمرد:
﴿لَيۡسَ كَمِثۡلِهِۦ شَيۡءٞ﴾[الشوری: ۱۱].
«هیچ چیزی همانند او نیست».
۵- اسلام، مردم را به رحمت خداوند امیدوار میسازد:
﴿وَرَحۡمَتِي وَسِعَتۡ كُلَّ شَيۡءٖۚ﴾[الأعراف: ۱۵۶].
«رحمت من همه چیز را فرا گرفته است».
﴿۞نَبِّئۡ عِبَادِيٓ أَنِّيٓ أَنَا ٱلۡغَفُورُ ٱلرَّحِيمُ ٤٩﴾[الحجر: ۴۹].
«به بندگانم خبر ده که منم بسیار آمرزنده و مهربان».
۶- اسلام، از دوستی دو جانبه میان خداوند و بندگان نیکش، خبر میدهد:
﴿يُحِبُّهُمۡ وَيُحِبُّونَهُۥٓ﴾[المائدة: ۵۴].
«آنان را دوست میدارد و آنها دوستش میدارند».
۷- اسلام، دینداران را از غلوّ دربارۀ پیامبران باز میدارد:
﴿يَٰٓأَهۡلَ ٱلۡكِتَٰبِ لَا تَغۡلُواْ فِي دِينِكُمۡ وَلَا تَقُولُواْ عَلَى ٱللَّهِ إِلَّا ٱلۡحَقَّۚ إِنَّمَا ٱلۡمَسِيحُ عِيسَى ٱبۡنُ مَرۡيَمَ رَسُولُ ٱللَّهِ﴾[النساء: ۱۷۱].
«ای اهل کتاب! در دینتان غلو مکنید و جز سخن حق دربارۀ خدا مگویید. مسیح، عیسی پسر مریم فقط پیامبر خداست ...».
۸- اسلام، از اینکه کسانی علمای دین یا پارسایان را به اربابی گیرند نهی میکند:
﴿ٱتَّخَذُوٓاْ أَحۡبَارَهُمۡ وَرُهۡبَٰنَهُمۡ أَرۡبَابٗا مِّن دُونِ ٱللَّهِ﴾[التوبة: ۳۱].
«دانشمندان و ترسایان خود را سوای خدا به اربابی گرفتهاند»!.
۹- اسلام، هیچ فرد یا دستهای را در پرستش خدا میان او و بندگانش واسطه قرار نمیدهد و همه را به پرستش مستقیم خداوند فرا میخواند:
﴿فَٱسۡتَقِيمُوٓاْ إِلَيۡهِ وَٱسۡتَغۡفِرُوهُ﴾[الفصلت: ۶].
«پس مستقیم بسوی او روید و از وی آمرزش خواهید».
۱۰- اسلام، فهم دین را ویژۀ طبقهای معیّن قرار نداده و راه درک معارف و احکام خود را به روی همه باز گذاشته است:
﴿هَٰذَا بَيَانٞ لِّلنَّاسِ﴾ [آل عمران: ۱۳۸].
«این (آیات)، برای عموم مردم مایۀ روشنگری است».
﴿كِتَٰبٌ أَنزَلۡنَٰهُ إِلَيۡكَ مُبَٰرَكٞ لِّيَدَّبَّرُوٓاْ ءَايَٰتِهِۦ وَلِيَتَذَكَّرَ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ ٢٩﴾[ص: ۲۹].
«کتابی است خجسته که آن را بر تو فرو فرستادیم تا در آیاتش اندیشه کنند و خردمندان (از آن) پند گیرند».
﴿كَلَّآ إِنَّهَا تَذۡكِرَةٞ ١١ فَمَن شَآءَ ذَكَرَهُۥ ١٢﴾[عبس: ۱۲].
«زنهار، این آیات پندی است. هر کس خواهد از آن پند گیرد».
۱۱- اسلام، هدف از فرستادن پیامبران را «اجرای عدالت جهانی» معرفی میکند:
﴿لَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا رُسُلَنَا بِٱلۡبَيِّنَٰتِ وَأَنزَلۡنَا مَعَهُمُ ٱلۡكِتَٰبَ وَٱلۡمِيزَانَ لِيَقُومَ ٱلنَّاسُ بِٱلۡقِسۡطِۖ﴾[الحدید: ۲۵].
«پیامبران خود را با دلایل روشن فرستادیم و کتاب و میزان با آنها نازل کردیم تا همۀ مردم به اجرای عدالت برخیزند».
۱۲- اسلام، در اجرای عدالت پافشاری بسیار دارد، به گونهای که مسلمانان را موظّف میشمارد حتّی نسبت به دشمنان خود از عدالت فاصله نگیرند:
﴿وَلَا يَجۡرِمَنَّكُمۡ شَنََٔانُ قَوۡمٍ﴾[المائدة: ۲].
«دشمنی با گروهی شما را وادار نکند که عدالت نکنید، عدالت کنید».
۱۳- اسلام، پیروان خود را به عفو و گذشت سفارش مینماید:
﴿وَلۡيَعۡفُواْ وَلۡيَصۡفَحُوٓاْۗ أَلَا تُحِبُّونَ أَن يَغۡفِرَ ٱللَّهُ لَكُمۡۚ﴾[النور: ۲۲].
«پس باید عفو کنند و در گذرند، آیا دوست ندارید که خداوند شما را بیامرزد»؟
۱۴- اسلام، مسلمانان را به نیک رفتاری و دادگری در برابر مخالفان (به شرط آنکه سرِ جنگ نداشته باشند) سفارش کرده است:
﴿لَّا يَنۡهَىٰكُمُ ٱللَّهُ عَنِ ٱلَّذِينَ لَمۡ يُقَٰتِلُوكُمۡ فِي ٱلدِّينِ وَلَمۡ يُخۡرِجُوكُم مِّن دِيَٰرِكُمۡ أَن تَبَرُّوهُمۡ وَتُقۡسِطُوٓاْ إِلَيۡهِمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ يُحِبُّ ٱلۡمُقۡسِطِينَ ٨﴾[الممتحنة: ۸].
«خدا شما را از نیکی و عدالت به کسانی که در امر دین به پیکارتان نیامدند و از خانههایتان بیرون نراندند، باز نمیدارد، خدا دادگران را دوست میدارد».
۱۵- اسلام، قراردادهای بینالمللی را محترم شمرده و نقض یک طرفۀ آنها را ممنوع کرده است:
﴿إِلَّا ٱلَّذِينَ عَٰهَدتُّمۡ عِندَ ٱلۡمَسۡجِدِ ٱلۡحَرَامِۖ فَمَا ٱسۡتَقَٰمُواْ لَكُمۡ فَٱسۡتَقِيمُواْ لَهُمۡ﴾[التوبة:۷]
«مگر با کسانی که در کنار مسجد الحرام پیمان بستید پس تا هنگامی که بر پیمان خود برای شما پایدار باشند، برای آنان پایداری کنید».
۱۶- اسلام، از هر گونه تروریسم و تجاوز به حقوق ملتها و مردمی که با آنها قرارداد صلح دارد، نهی کرده است:
﴿فَإِنِ ٱعۡتَزَلُوكُمۡ فَلَمۡ يُقَٰتِلُوكُمۡ وَأَلۡقَوۡاْ إِلَيۡكُمُ ٱلسَّلَمَ فَمَا جَعَلَ ٱللَّهُ لَكُمۡ عَلَيۡهِمۡ سَبِيلٗا﴾[النساء:۹۰].
«پس اگر از شما کناره گرفتند و با شما کار زار نکردند و بسویتان طرح صلح افکندند، در این صورت خدا هیچ راهی در تجاوز به ایشان برایتان قرار نداده است».
۱۷- اسلام با وعدههای دروغین به مردم مخالفت دارد و همراهی با راستگویان را سفارش میکند:
﴿وَأَوۡفُواْ بِٱلۡعَهۡدِۖ إِنَّ ٱلۡعَهۡدَ كَانَ مَسُۡٔولٗا﴾[الإسراء: ۳۴].
«به پیمان وفا کنید که از پیمان باز خواست میشود».
﴿وَكُونُواْ مَعَ ٱلصَّٰدِقِينَ﴾[التوبة: ۱۱۹].
«یاورِ راستگویان باشید».
۱۸- اسلام، دین جهانی است و به سرزمین ویژهای اختصاص ندارد از اینرو لازم است در شرایط و احوال گوناگون، جوامع بشری را راهنمایی کند بنابراین «اجتهاد آزاد» از لوازم چنین دینی شمرده میشود و جمود و تعصّب در آراء فقهی و حقوقیِ گذشتگان که با زمان و مکان نمیسازد، از دیدگاه اسلام صحیح نیست:
﴿قُلۡ يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ إِنِّي رَسُولُ ٱللَّهِ إِلَيۡكُمۡ جَمِيعًا﴾[الأعراف: ۱۵۸].
«بگو ای مردم من فرستادۀ خدا بسوی همۀ شما هستم».
﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَٰكَ إِلَّا كَآفَّةٗ لِّلنَّاسِ﴾[سبأ: ۲۸].
«تو را جز برای عموم مردم نفرستادیم».
﴿فَبَشِّرۡ عِبَادِ ١٧ ٱلَّذِينَ يَسۡتَمِعُونَ ٱلۡقَوۡلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحۡسَنَهُۥٓۚ﴾[الزمر: ۱۸].
«بندگان مرا نوید ده! آنان که به هر سخنی گوش فرا میدهند سپس بهترینش را پیروی میکنند».
۱۹- اسلام، هیچ کس را بر دیگری جز در سایۀ دانش و تقوی برتری نداده است:
﴿هَلۡ يَسۡتَوِي ٱلَّذِينَ يَعۡلَمُونَ وَٱلَّذِينَ لَا يَعۡلَمُونَ﴾[الزمر: ۹].
«آیا دانشمندان با نادانان برابرند»؟
﴿إِنَّ أَكۡرَمَكُمۡ عِندَ ٱللَّهِ أَتۡقَىٰكُمۡۚ﴾[الحجرات: ۱۳].
«گرامیترین شما نزد خدا کسی است که پرهیزگارتر باشد».
۲۰- اسلام، رهبانیّت و ترک دنیا را برای نزدیکی به خدا، روا نمیشمرد:
﴿قُلۡ مَنۡ حَرَّمَ زِينَةَ ٱللَّهِ ٱلَّتِيٓ أَخۡرَجَ لِعِبَادِهِۦ وَٱلطَّيِّبَٰتِ مِنَ ٱلرِّزۡقِۚ﴾[الأعراف: ۳۲]
«بگو چه کسی زیور خداوندی را برای بندگانش بیرون آورده و روزیهای پاکیزه را حرام کرده است»؟!
۲۱- اسلام، با این مسئله که ثروت در میان ثروتمندان دست بدست بگردد و گروههای دیگر محروم مانند هیچ گاه موافقت ندارد:
﴿كَيۡ لَا يَكُونَ دُولَةَۢ بَيۡنَ ٱلۡأَغۡنِيَآءِ مِنكُمۡ﴾ [الحشر: ۷].
«تا ثروت در میان اغنیاء شما دست بدست نگردد».
۲۲- اسلام، مردان مسلمان را به خوشرفتاری با زنان و رعایت حقوق ایشان سفارش کرده است:
﴿وَعَاشِرُوهُنَّ بِٱلۡمَعۡرُوفِۚ﴾[النساء: ۱۹].
«با زنان به نیکی و شایستگی رفتار کنید».
۲۳- اسلام، مسلمانان را از تفرقه و پراکندگی باز میدارد:
﴿وَٱعۡتَصِمُواْ بِحَبۡلِ ٱللَّهِ جَمِيعٗا وَلَا تَفَرَّقُواْۚ﴾[آل عمران: ۱۰۳].
«همگی به رشتۀ خداوند چنگ زنید و پراکنده نشوید».
پس:
ای مسلمانان جهان، متّحد شوید!
[۳۵۸] اسلام از نظر ولتر، ص ۱۲۷، به نقل از «کلیات آثار ولتر» ج ۲۸، ص ۵۴۷. [۳۵۹] ابوبکر محمد بن زَکَریای رازی (۲۵۱ هـ – ۳۱۳ هـ). او آثار ماندگاری در زمینه طب و فلسفه نوشته است و به عنوان کاشف الکل و جوهر گوگرد (اسید سولفوریک) مشهور است. این دانشمند فارسی زبان از آنجا که کتابهای خود را به زبان عربی مینوشت، نزد غربیان به جالینوس عرب نیز مشهور بودهاست. [مصحح]. [۳۶۰] بندیکت د اسپینوزا (متولد ۲۴ نوامبر ۱۶۳۲ - فوت ۲۱ فوریه ۱۶۷۷) در آمستردام (هالند) متولد شد. او یکی از فیلسوفان بزرگ اروپائی سدهی ۱۷ بشمار میآید. [۳۶۱] گئورگ هگل (۱۷۷۰-۱۸۳۱م) فیلسوفی آلمانی [مصحح]. [۳۶۲] فردریش ویلهلم نیچه (زادهء ۱۵ اکتبر ۱۸۴۴ میلادی - درگذشتهء ۲۵ اوت ۱۹۰۰) میلادی. فیلسوف بزرگ و مشهور آلمانی که از مشهورترین عقاید وی نقد فرهنگ، دین و فلسفهء امروزی بر مبنای سئوالات بنیادینی دربارهء بنیان ارزشها و اخلاق، بودهاست. [مصحح]. [۳۶۳] تولّدی دیگر، ص ۴۵۶. [۳۶۴] به مقدّمه کتاب «السیرة الفلسفیّة» اثر رازی، ص ۵۱، نگاه کنید.