مسلمانان با هم برادرند
﴿إِنَّمَا ٱلۡمُؤۡمِنُونَ إِخۡوَةٞ فَأَصۡلِحُواْ بَيۡنَ أَخَوَيۡكُمۡۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ لَعَلَّكُمۡ تُرۡحَمُونَ ١٠﴾[الحجرات: ۱۰].
«در حقیقت، مؤمنان باهم برادرند پس میان برادرانتان صلح و صفا برقرار کنید و از الله ترس و پروا داشته باشید تا مورد رحمت قرار گیرید».
این آیه برادری جهانی بین مسلمانان بر قرار میكند كه در بین پیروان ادیان و مذاهب دیگر دیده نمیشود برادری و برابری از جمله اصول و قواعد اجتماعی نظام اسلام میباشد اخوت یا برادری كه به اخلاص تمام بر اساس اسلام و ایمان باشد بالاتر و برتر از هر رابطه دیگری خواهد بود.
پیامبر اسلام صنمونه این برادری را در صدراسلام به مسلمانان آموختند و به آنها نشان دادند كه برادری در راه دین چگونه باید باشد.
سلمان فارسی، صهیب رومی، بلال حبشی، سرداران قریش، سادات انصار، صحرا نشینها و بردههای آزاد شده همه در كنار هم در كمال محبت برادروار زندگی نمودند. چون طبق دستور قرآن حكیم برادر و برابر خوانده شدند، و آنها نمونه و مثالی فراموش نشدنی از برادری و برابری به جهانیان تقدیم كردند. آیا نظامهای خود ساخته بشر توانستهاند با این همه امكانات مادی خود چنین رابطه ای را به وجود آورند؟ آنها نتوانستند بین دو فرد عادی اینگونه رابطهای را برقرار نمایند چه رسد به ساختار جامعهای كه در آن همه برادر و برابر هم باشند. و طوریكه ملاحظه میشود یكی از بزرگترین بدبختیهای مسلمانان در عصر حاضر همین دوری آنها ازین اصل اسلامی میباشد.
پس باید بدانیم چیزهائیکه بر این برادری مترتب میگردد، این است که؛ محبت و مودت و صلح و صفا وتعاون و همکاری و اتحاد و اتفاق، اساس کار و روابط اجتماعی در میانگروه مسلمانان است، و مخالفت و منازعت یا جنگ و جدال مستثنی است و باید همینکه اختلافاتی روی داد آن را به اصل اسلامی که محبت و مودت و صلح و صفا و تعاون و همکاری و اتحاد و اتفاق است برگردانند.
حضرت معاذ سروایت میكند رسول گرامی صفرمودهاند:
«قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ: المُتَحَابُّونَ فِي جَلَالِي لَهُمْ مَنَابِرُ مِنْ نُورٍ يَغْبِطُهُمُ النَّبِيُّونَ وَالشُّهَدَاءُ». (سنن الترمذی) «الله أفرمود: برای آنانیكه در راه من با هم مهر و محبت میورزند منبرهایی از نور است كه پیامبران ‡و شهداء برآن رشک میبرند یعنی مقام آنها را انبیاء و شهداء آرزو میكنند و میپسندند».
همچنان پیامبر بزرگوار اسلام صفرمودهاند:
«إِنَّ المُؤْمِنَ لِلْمُؤْمِنِ كَالْبُنْيَانِ يَشُدُّ بَعْضُهُ بَعْضًا، وَشَبَّكَ أَصَابِعَهُ». (صحيح البخاری) «مؤمن با مؤمن یعنی رابطه مسلمانها با همدیگر در تعاون و همكاری چون ساختمانی است كه گوشهای از آن گوشه دیگر را مستحکم میکند. پس از آن رسول الله صبرای بیشتر روشنتر شدن مقصودشان انگشتان دو دست مبارک خود را به همدیگر در آوردند».
«بَايَعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج عَلَى إِقَامِ الصَّلاَةِ، وَإِيتَاءِ الزَّكَاةِ، وَالنُّصْحِ لِكُلِّ مُسْلِمٍ» [متفق علیه] «با رسول اللهصبر برپا داشتن نماز و دادن زکات و خیرخواهی برای هر مسلمان، بیعت نمودم».
و عبدالله ابن مسعود سروایت كرده است كه پیامبر صفرمودهاند: «إِنَّ قَتْلِ الْمُؤْمِنِ كُفْرٌ، وَإِنَّ سِبَابَهُ فِسْقٌ» «کشتن مومن کفر است و ناسزا گفتن به او فسق».
و ابوهریره سروایت كرده كه پیامبرصفرمودهاند:
«كُلُّ الْمُسْلِمِ عَلَى الْمُسْلِمِ حَرَامٌ؛ مَالُهُ، وَعِرْضُهُ، وَدَمُهُ» (سنن أبی داود) «مال و آبرو و جان هر مسلمان بر مسلمان دیگر حرام است».
و ابو سعید خدری سروایت میكند كه پیامبرصفرمودند:
«الْمُسْلِمُ أَخُو الْمُسْلِمِ، لَا يَظْلِمُهُ وَلَا يَخْذُلُهُ، وَلَا يُسْلِمُهُ، حَسْبُ امْرِيءٍ مِنَ الشَّرِّ أَنْ يَحْقِرَ أَخَاهُ الْمُسْلِمَ». «مسلمان برادر مسلمان است، به او ظلم نمیكند، و او را رسوا نمیكند، و او را به دشمن تسلیم نمیکند، برای هلاکت یک مسلمان همین شر کافی است كه برادر مسلمان خود را خوار شمرده تحقیر كند».
و در بخاری و مسلم در روایت دیگری از پیامبر بزرگوار اسلام صآمده است كه فرمودند:
«مَثَلُ الْمُؤْمِنِينَ فِى تَوَادِّهِمْ وَتَرَاحُمِهِمْ وَتَعَاطُفِهِمْ مَثَلُ الْجَسَدِ إِذَا اشْتَكَى مِنْهُ عُضْوٌ تَدَاعَى لَهُ سَائِرُ الْجَسَدِ بِالسَّهَرِ وَالْحُمَّى». «مثال مومنان در مودت و محبت و عاطفهی موجود درمیانشان همانند یک پیکر است که اگر عضوی از اعضای آن به درد آید، سایر اعضای بدن با شببیداری و تب همراهیاش میکنند».
بنی آدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بیغمی
نشاید که نامت نهند آدمی