صـفات مــؤمنـان
﴿قَالَتِ ٱلۡأَعۡرَابُ ءَامَنَّاۖ قُل لَّمۡ تُؤۡمِنُواْ وَلَٰكِن قُولُوٓاْ أَسۡلَمۡنَا وَلَمَّا يَدۡخُلِ ٱلۡإِيمَٰنُ فِي قُلُوبِكُمۡۖ وَإِن تُطِيعُواْ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ لَا يَلِتۡكُم مِّنۡ أَعۡمَٰلِكُمۡ شَيًۡٔاۚ إِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِيمٌ ١٤﴾[الحجرات: ۱۴].
«بادیهنشینان گفتند: «ایمان آوردیم». بگو: ایمان نیاوردهاید؛ بلکه بگویید اسلام آوردهایم. و هنوز ایمان، وارد دلهایتان نشده است. و اگر از الله و پیامبرش اطاعت کنید، چیزی از پاداش اعمالتان نمیکاهد. بهیقین الله، آمرزندهی مهربان است».
منظور این آیه كریمه همه عربها نیست، بلكه افراد مخصوصی بودند كه با توجه به قدرت فزاینده اسلام فقط برای این مسلمان شده بودند كه در سایه قدرت مسلمانان در امان باشند و از دستاوردها و منافع پیروزیهای مسلمانان بهرهمند شوند در واقع آنها به ایمان آوردن خود صادق نبودند بلكه با اقرار اسلام به زبان مصلحتا مسلمان شده بودند و اقوال و افعال آنها با هم فرق داشت البته از اعراب بادیه نشین كسانی بودند كه واقعاً مؤمن به الله و صادق بودند چنانكه در جای دیگری الله تبارک و تعالی در باره آنها میفرماید:
﴿وَمِنَ ٱلۡأَعۡرَابِ مَن يُؤۡمِنُ بِٱللَّهِ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ وَيَتَّخِذُ مَا يُنفِقُ قُرُبَٰتٍ عِندَ ٱللَّهِ وَصَلَوَٰتِ ٱلرَّسُولِۚ أَلَآ إِنَّهَا قُرۡبَةٞ لَّهُمۡۚ سَيُدۡخِلُهُمُ ٱللَّهُ فِي رَحۡمَتِهِۦٓۚ إِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِيمٞ ٩٩﴾[التوبة: ۹۹].
«برخی از بادیهنشینان به الله و روز قیامت ایمان میآورند، و آنچه را انفاق میکنند، سبب نزدیکی به الله و دعای پیامبر میدانند. هان! این برایشان مایهی تقرب و نزدیکی است. الله، آنان را در رحمتش ـ یعنی بهشت ـ وارد میگرداند. همانا الله آمرزندهی مهربان است».
﴿إِنَّمَا ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ ثُمَّ لَمۡ يَرۡتَابُواْ وَجَٰهَدُواْ بِأَمۡوَٰلِهِمۡ وَأَنفُسِهِمۡ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِۚ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلصَّٰدِقُونَ ١٥﴾[الحجرات: ۱۵].
«مؤمنان تنها کسانی هستند که به الله و پیامبرش ایمان آوردند و آنگاه شک و تردیدی به خود راه ندادند و با مالها و جانهایشان در راه الله جهاد کردند. همانا اینها، راستگویانند».
در این آیه مباركه صفات مؤمنان ذكر گردیده است، مؤمنان راستگوئی كه به الله متعال و رسول بر گزیده او و به آنچه از الله أبر ایشان نازل گردیده ایمان و یقین كامل داشته باشند، و بدون شک و شبهای در راه اسلام مال و جان خویش را قربانی مینمایند و از هیچ فداكاری دریغ نمیورزند به درستی كه اعمال آنها نشان میدهد كه ایمان در اعماق قلبهای آنها جا گرفته است.
در حدیثی كه صحیح مسلم از حضرت عمر فاروق سروایت مینماید آمده كه ایشان روایت فرمودند:
«بَيْنَمَا نَحْنُ عِنْدَ رَسُولِ اللهِ ج ذَاتَ يَوْمٍ، إِذْ طَلَعَ عَلَيْنَا رَجُلٌ شَدِيدُ بَيَاضِ الثِّيَابِ، شَدِيدُ سَوَادِ الشَّعَرِ، لَا يُرَى عَلَيْهِ أَثَرُ السَّفَرِ، وَلَا يَعْرِفُهُ مِنَّا أَحَدٌ، حَتَّى جَلَسَ إِلَى النَّبِيِّ ج، فَأَسْنَدَ رُكْبَتَيْهِ إِلَى رُكْبَتَيْهِ، وَوَضَعَ كَفَّيْهِ عَلَى فَخِذَيْهِ، وَقَالَ: يَا مُحَمَّدُ أَخْبِرْنِي عَنِ الْإِسْلَامِ، فَقَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «الْإِسْلَامُ أَنْ تَشْهَدَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَأَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللهِ ج، وَتُقِيمَ الصَّلَاةَ، وَتُؤْتِيَ الزَّكَاةَ، وَتَصُومَ رَمَضَانَ، وَتَحُجَّ الْبَيْتَ إِنِ اسْتَطَعْتَ إِلَيْهِ سَبِيلًا» ، قَالَ: صَدَقْتَ، قَالَ: فَعَجِبْنَا لَهُ يَسْأَلُهُ، وَيُصَدِّقُهُ، قَالَ: فَأَخْبِرْنِي عَنِ الْإِيمَانِ، قَالَ: «أَنْ تُؤْمِنَ بِاللهِ، وَمَلَائِكَتِهِ، وَكُتُبِهِ، وَرُسُلِهِ، وَالْيَوْمِ الْآخِرِ، وَتُؤْمِنَ بِالْقَدَرِ خَيْرِهِ وَشَرِّهِ» ، قَالَ: صَدَقْتَ، قَالَ: فَأَخْبِرْنِي عَنِ الْإِحْسَانِ، قَالَ: «أَنْ تَعْبُدَ اللهَ كَأَنَّكَ تَرَاهُ، فَإِنْ لَمْ تَكُنْ تَرَاهُ فَإِنَّهُ يَرَاكَ» ، قَالَ: فَأَخْبِرْنِي عَنِ السَّاعَةِ، قَالَ: «مَا الْمَسْئُولُ عَنْهَا بِأَعْلَمَ مِنَ السَّائِلِ» قَالَ: فَأَخْبِرْنِي عَنْ أَمَارَتِهَا، قَالَ: «أَنْ تَلِدَ الْأَمَةُ رَبَّتَهَا، وَأَنْ تَرَى الْحُفَاةَ الْعُرَاةَ الْعَالَةَ رِعَاءَ الشَّاءِ يَتَطَاوَلُونَ فِي الْبُنْيَانِ» ، قَالَ: ثُمَّ انْطَلَقَ فَلَبِثْتُ مَلِيًّا، ثُمَّ قَالَ لِي: «يَا عُمَرُ أَتَدْرِي مَنِ السَّائِلُ؟» قُلْتُ: اللهُ وَرَسُولُهُ أَعْلَمُ، قَالَ: «فَإِنَّهُ جِبْرِيلُ أَتَاكُمْ يُعَلِّمُكُمْ دِينَكُمْ» (صحيح مسلم) «در حالیكه ما خدمت پیامبر صنشسته بودیم ناگهان مردی ظاهر شد كه لباسهایش به شدت سفید و موهایش شدیداً سیاه بود، هیچ نشانهای از آثار سفر بر او دیده نمیشد، و نه هم كسی از ما او را میشناخت! جلو پیامبر ص، همچنانكه پیامبر نشسته بودند دو زانو نشست و زانوهایش را به زانوهای پیامبر صچسپاند. و دستهایش را به بر روی رانهایش گذاشته گفت: ای محمد! مرا از اسلام آگاه ساز، آن حضرت فرمودند: اینكه گواهی دهی كه هیچ معبود بر حقی جز الله یگانه وجود ندارد و اینكه محمد فرستاده الله است، و نماز را برپا داری و زكات بپردازی و ماه رمضان را روزه بگیری و اگر توانایی داشتی حج بیت الله را ادا نمایی. گفت: راست گفتی. تعجب كردیم چگونه هم از ایشان میپرسد و هم تأیید میكند! گفت: مرا از ایمان آگاه ساز؟ فرمودند: اینكه به الله و فرشتگان و كتابها و رسولانش و به روز قیامت و به تقدیر اعم از خیر و شر آن ایمان و باور داشته باشی. گفت: مرا از احسان آگاه ساز. فرمودند: اینكه الله را طوری بپرستی كه گویا او را میبینی چون اگر تو او را نمیبینی او قطعاً ترا میبیند. گفت: از قیامت مرا خبر ده. فرمودند: در این باره سؤال شونده از سؤال كننده بیشتر نمیداند. گفت: از نشانیهای آن مرا خبر ده، فرمودند: اینكه كنیز ارباب خودش را بزاید، و اینكه ببینی چوپانان تنگدست با پای لخت و عریان در ساختن ساختمانها بر یكدیگر فخر میورزند. راوی میفرماید: آنگاه آن غریبه راهش را گرفته رفت، ما اندكی درنگ كردیم آنگاه حضرت صفرمودند: ای عمر، آیا میدانید سؤال كننده كی بود؟ گفتیم: الله و رسولش داناترند، فرمودند: جبرئیل! آمده بود تا به شما دینتان را بیاموزد».
برادر و خواهر گرامی! ایمان این استکه دل، الله و پیغمبر صرا تصدیق کند و باور داشته باشد، تصدیق و باوری که در آن شک و تردیدی راه ندهد، تصدیق و باوریکه ثابت و مطمئن باشد و لرزان و پریشان نگردد، و وسوسهها بدان راه نیابد، و دل و خرد در باره آن متزلزل و نگران نشود. آن ایمانیکه جهاد با مال و جان در راه الله از آن سرچشمه بگیرد.
قلب انسان وقتی شیرینی این ایمان را بچشد و بدان اطمینان پیدا کند، و بر آن ثابت و ماندگارگردد، حتما برای پیاده کردن حقیقت ایمان در خارج از محوطه جان و دل خود برمیخیزد و به تلاش میایستد، و در راه پیاده کردن آن در زندگی واقعی، لحظهای از پای نمینشیند. آری مؤمن واقعی آن جهانبینی زیبائی را که از ایمان در دل اوست را به جهان واقعیت و سایر بشریت عرضه میدارد.
﴿إِنَّمَا ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ٱلَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ ٱللَّهُ وَجِلَتۡ قُلُوبُهُمۡ وَإِذَا تُلِيَتۡ عَلَيۡهِمۡ ءَايَٰتُهُۥ زَادَتۡهُمۡ إِيمَٰنٗا وَعَلَىٰ رَبِّهِمۡ يَتَوَكَّلُونَ ٢﴾[الأنفال: ۲].
«جز این نیست كه مؤمنان كامل «همان كسانی هستند كه چون یاد الله به میان آید، دلهایشان بترسد» یعنی: پدید آمدن ترس و بیم از الله در هنگام یاد پروردگار یکتا، از نشانههای مؤمنان است. «و» مؤمنان كامل همان كسانی هستند كه «چون آیات الله بر آنان خوانده شود، بر ایمانشان بیفزاید و» مؤمنان كامل همان كسانی هستند كه «بر پروردگار خود توكل میكنند» نه بر دیگری. توكل بر الله سپردن كار به اوست، از همین رو، سعیدبنجبیرسفرموده است: توكل بر الله عزوجل، همهِ ایمان است».
﴿ٱلَّذِينَ يُقِيمُونَ ٱلصَّلَوٰةَ وَمِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ يُنفِقُونَ ٣ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ حَقّٗاۚ لَّهُمۡ دَرَجَٰتٌ عِندَ رَبِّهِمۡ وَمَغۡفِرَةٞ وَرِزۡقٞ كَرِيمٞ ٤﴾[الأنفال: ۳-۴].
«آنان که نماز بر پا میدارند و از آنچه به ایشان داده ایم، انفاق میکنند. چنین کسانی به راستی مؤمن هستند. آنها نزد پروردگارشان از درجاتی بالا و آمرزش و روزی نیک و فراوان برخوردارند».
یعنی: آنان همان مؤمنانی هستند كه میان اعمال قلب؛ چون بیم از الله عزوجل، اخلاص و توكل و میان اعمال اعضا و اندامها؛ چون نماز و زكات جمع میكنند. برای این گروه، منازل و مقامات خیر و كرامت و شرفی است در بهشت، كه بعضی از این منزلها به حسب ایمان و اعمال صالح صاحبان خود از بعضی دیگر برتر است.
خلاصه اینكه مؤمنان كسانی هستند كه:
۱. چون نام الله متعال در میان آید از هیبت و خوف به لرزه افتند.
۲. با شنیدن آیات و احکام الهی ایمان و یقین ایشان استوارتر شود.
۳. اعتماد و توکل اصلی آنها جز به الله متعال بر احدی نیست.
۴. در پیشگاه او سر بندگی فرود آورده با تمام وجود نماز را بر پا میدارند.
۵. دارایی و هستی خود را در راه الله متعال صرف میکنند و اینانند مؤمنان کامل، صادق و راسخ و ایشانند که به مقامات و مراتب بزرگ قرب الهی فائز میگردند.
﴿قُلۡ أَتُعَلِّمُونَ ٱللَّهَ بِدِينِكُمۡ وَٱللَّهُ يَعۡلَمُ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِي ٱلۡأَرۡضِۚ وَٱللَّهُ بِكُلِّ شَيۡءٍ عَلِيمٞ ١٦﴾[الحجرات: ۱۶].
«بگو: آیا میخواهید الله را از دینداری خویش آگاه سازید، حال آنکه الله آنچه را در آسمانها و زمین است، میداند؟ و الله، به همه چیز داناست».
طوریكه قبلاً ذكر گردید عده ای از اعراب بادیه نشین مصلحتاً مسلمان شده بودند و این كیفیت باطنی آنها هنگامی فاش گردید كه نزد پیامبر صآمده خواستههای گوناگون خود را مطرح میكردند و آنچنان حق خود را مطالبه میکردند، كه گویا با اسلام آوردن خود بر پیامبر صمنت گذاشتند!.
حضرت ابن عباس ببیان كردهاند كه یكبار در زمان قحطی آنها به مدینه آمدند در حالیكه از پیامبر صطلب كمک مالی میكردند، و چند بار به رسول الله صگفتند: ما بدون جنگ و درگیری مسلمان شدیم و مثل فلان و فلان قبائل با شما نجنگیدیم، منظور آنها این بود كه نجنگیدن آنها با پیامبرصو اسلام آوردن آنها منتی است كه باید ارج نهاده شود، و مؤمنان باید عوض آنرا بدهند.
﴿يَمُنُّونَ عَلَيۡكَ أَنۡ أَسۡلَمُواْۖ قُل لَّا تَمُنُّواْ عَلَيَّ إِسۡلَٰمَكُمۖ بَلِ ٱللَّهُ يَمُنُّ عَلَيۡكُمۡ أَنۡ هَدَىٰكُمۡ لِلۡإِيمَٰنِ إِن كُنتُمۡ صَٰدِقِينَ ١٧﴾[الحجرات: ۱۷].
«بر تو منت میگذارند که اسلام آوردهاند. بگو: منت اسلام آوردن خویش را بر من نگذارید. بلکه اگر (در ایمانتان) صادق باشید، الله بر شما منت میگذارد که شما را به ایمان هدایت نموده است، اگر واقعا راست میگویید!».
﴿إِنَّ ٱللَّهَ يَعۡلَمُ غَيۡبَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ وَٱللَّهُ بَصِيرُۢ بِمَا تَعۡمَلُونَ ١٨﴾[الحجرات: ۱۸]
«بیشک الله، غیب آسمانها و زمین را میداند. و الله به آنچه انجام میدهید، بیناست».
هرگز نمیتوان در مقابل الله متعال از خودنمائی و ریاء، دروغ و كتمان و فریب استفاده كرد زیرا او ذاتی است قادر و توانا و عالم به همه اسرار كائنات و با قدرت و عظمت خود اسرار و پوشیدگیهای همه امور را ذره به ذره میداند.