زیارت مسنون

آیا می‌توانیم از مردگان طلب شفاعت کنیم؟

آیا می‌توانیم از مردگان طلب شفاعت کنیم؟

تصور افراطی از شفاعت، که از قیاس جهان دیگر بر این جهان به این صورت که در جهان آخرت نیز مانند همین جهان، سلسله مراتبی از بالا به پایین خویش و بیگانه و آشنا و ناآشنا وجود دارد و بالانشین‌ها برای نزدیکان و خویشان و افراد گروه وابسته به خود شفاعت و پا در میانی می‌کنند و آنان را از گناهان کبیره و صغیره پاک کرده و راهی بهشت می‌نمایند و شفاعت عام خاتم النبیینصشامل حال تمام گناهکاران امتش اعم از گناهان کبیره و صغیره می‌شود. اما این تصور واهی و افراطی در بارۀ شفاعت دروازۀ تمام جرائم و گناهان کبیره را بدون هیچ عیب و رعب و هراسی بر روی گناهکاران می‌گشاید. و اعتقادی شبیه مسیحیان که چون مسیح قربانی معاصی پیروانش گشته است آنان از ارتکاب گناهان کبیره هراسی ندارند، در میان مسلمانان نیز پدید می‌آید. قرآن کریم چنان تصوری از شفاعت را شدیداً رد کرده و فرموده است: اولاً در جهان دیگر چنین نیست که هر نیک مردی هرگاه بخواهد بتواند مقام شفیع شدن را دارا باشد، و شفاعتی را به عمل آورد بلکه تنها کسانی می‌توانند مقام شفاعت کننده را دارا باشند که از جانب خدا دستور عینی به آنان داده شود:

﴿لَّا يَمۡلِكُونَ ٱلشَّفَٰعَةَ إِلَّا مَنِ ٱتَّخَذَ عِندَ ٱلرَّحۡمَٰنِ عَهۡدٗا٨٧[مريم: ۸٧]. «یعنی هیچکس دارای توان شفاعت کردن نیست مگر کسانی که عیناً از خدا دستور می‌گیرند و برای این کار مأموریت پیدا می‌کنند». و ثانیاً در جهان دیگر چنین نیست که شفاعت کننده برای هرکس بخواهد شفاعت کند، بلکه شفاعت کردن هریک از شفیعان مقید است به اینکه خدا عیناً آن شخص و آن جرم را برای او معین نماید ﴿لَا تُغۡنِي شَفَٰعَتُهُمۡ شَيۡ‍ًٔا إِلَّا مِنۢ بَعۡدِ أَن يَأۡذَنَ ٱللَّهُ لِمَن يَشَآءُ وَيَرۡضَىٰٓ٢٦[النجم: ۲۶].

یعنی: «شفاعت آنان سودی نمی‌بخشد و کاری نمی‌سازد مگر بعد از آنکه خدا اذن و فرمان دهد برای کسی که می‌خواهد و (از اینکه برای او شفاعت کنند) راضی است».

خلاصه در جهان دیگر برخلاف این جهان [۶۰]، شفاعت از بالا به پایین است و شفاعت در آخرت از آن خداست و به قول قرآن کریم ﴿قُل لِّلَّهِ ٱلشَّفَٰعَةُ جَمِيعٗاۖ[الزمر: ۴۴]. و چنین شفاعتی در جهان دیگر قطعاً وجود دارد، اما شفاعت به صورتی که دراین جهان دیده می‌شود، که ردیف معامله‌ها و دوستی‌ها و روابطی خارج از حدود ضوابط تحقق می‌یابد، در جهان دیگر قطعاً وجود ندارد:

﴿يَوۡمٞ لَّا بَيۡعٞ فِيهِ وَلَا خُلَّةٞ وَلَا شَفَٰعَةٞۗ[البقرة: ۲۵۴].

«روزی فرا میرسد که در آن روز نه داد و ستدی و نه دوستی و رفاقتی و نه شفاعتی وجود نخواهد داشت» [۶۱].

عرب‌ها معنی (لا إلَهَ إلا الله)را می‌فهمیدند ولی دانستند هرکس گوینده آن باشد، باید عبادت غیر خدا را ترک گوید. ولی امروزه بعضی از مسلمانان معنی آن را نمی‌فهمند (معنای آن این است که هیچ معبود بحقی جز الله وجود ندارد) و بدین خاطر به زبان‌هایشان می‌گویند: «لا إله إلا الله»و با افعال‌شان آن را نقض می‌کنند، بطوری که غیرخدا را فرا می‌خوانند و احکام و دستورات خود را از غیر شریعت خداوند می‌گیرند و چه بسا برای غیر خداوند نذر می‌کنند و اعمال شرک آلود دیگر مرتکب می‌شوند.

برحذر داشتن از اعمال شرک آلودی مانند دعا و فراخوندن غیرخدا که خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَلَا تَدۡعُ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَا لَا يَنفَعُكَ وَلَا يَضُرُّكَۖ فَإِن فَعَلۡتَ فَإِنَّكَ إِذٗا مِّنَ ٱلظَّٰلِمِينَ١٠٦[يونس: ۱۰۶].

«و بجای خدا کسی و چیزی را پرستش مکن و به فریاد مخوان که به تو نه سودی می‌رساند و نه زیانی. اگر چنین کنی از مشرکان و ستمکاران خواهی شد».

ابطال این عقیده که برخی به زعم خود به اولیاء توسل می‌جستند و فکر می‌کردند با فراخواندن آن‌ها به قرب الهی نائل خواهند آمد و این اولیاء و بزرگان در نزد خداوند برایشان شفاعت خواهند نمود. خداوند در رد چنین تفکری خطاب می‌فرماید:

﴿وَٱلَّذِينَ ٱتَّخَذُواْ مِن دُونِهِۦٓ أَوۡلِيَآءَ مَا نَعۡبُدُهُمۡ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَآ إِلَى ٱللَّهِ زُلۡفَىٰٓ إِنَّ ٱللَّهَ يَحۡكُمُ بَيۡنَهُمۡ فِي مَا هُمۡ فِيهِ يَخۡتَلِفُونَۗ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَهۡدِي مَنۡ هُوَ كَٰذِبٞ كَفَّارٞ٣[الزمر: ۳].

«کسانی که جز خدا سرپرستان و یاوران دیگری را می‌گیرند (و بدان قرب و توسل می‌جویند، می‌گویند:) ما آنان را پرستش نمی‌کنیم مگر بدان خاطر که ما را به خداوند نزدیک گردانند، خداوند روز قیامت میان ایشان (و مؤمنان) درباره چیزی که در آن اختلاف دارند داوری خواهد کرد. خداوند دروغگوی کفر پیشه را هدایت و رهنمود نمی‌کند».

خداوندأدر جای دیگر می‌فرماید:

﴿وَيَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَا لَا يَضُرُّهُمۡ وَلَا يَنفَعُهُمۡ وَيَقُولُونَ هَٰٓؤُلَآءِ شُفَعَٰٓؤُنَا عِندَ ٱللَّهِۚ قُلۡ أَتُنَبِّ‍ُٔونَ ٱللَّهَ بِمَا لَا يَعۡلَمُ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَلَا فِي ٱلۡأَرۡضِۚ سُبۡحَٰنَهُۥ وَتَعَٰلَىٰ عَمَّا يُشۡرِكُونَ١٨[يونس: ۱۸].

«اینان غیر از خدا، چیزهایی را می‌پرستند که نه بدیشان زیان می‌رسانند و نه سودی عائدشان می‌سازند، و می‌گویند: این‌ها میانجی‌های ما در نزد خدایند، بگو: آیا خدا را از وجود چیزهائی (بنام بتان و انبازهای یزدان) باخبر می‌سازید که خداوند در آسمان‌ها و زمین سراغی از آن‌ها ندارد؟ خداوند منزّه و فراتر از آن چیزهائی است که مشرکان انبازشان می‌دانند».

هرکس بخشی از عبادت مانند دعا را به غیر خدا اختصاص دهد ولو اینکه هدفش تقرب به خداوند باشد و یا طلب شفاعت از دیگران در نزد خداوند کند، محکوم به کفر و شرک است با نهایت تأسف امروزه این تفکر در نزد بسیاری از مسلمانان گسترش یافته و هنگامی که از مسلمانان می‌پرسی که: چرا اولیاء را فرا می‌خوانید و به آن‌ها توسل می‌جویید؟!.

به تو جواب می‌دهند که: می‌خواهم توسط آن‌ها به خدا تقرب جویم تا در نزد خداوند مرا شفاعت کنند! [۶۲].

اکنون با توجه به آیات محکم خداوند متعال هیچکس بدون اجازه او نمی‌تواند کسی را شفاعت کند به آیات در این مورد توجه کنید‌.

﴿قُل لِّلَّهِ ٱلشَّفَٰعَةُ جَمِيعٗاۖ[الزمر: ۴۴].

«بگو (ای رسول:) شفاعت تنها از آن خداست (در اختیار خداوند است)».

﴿مَن ذَا ٱلَّذِي يَشۡفَعُ عِندَهُۥٓ إِلَّا بِإِذۡنِهِۦۚ[البقرة: ۲۵۵].

یعنی: «کیست که بدون اجــازه او بتواند نــزد او (برای دیگران) شفاعت کند؟».

﴿وَلَا يَشۡفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ٱرۡتَضَىٰ[الأنبياء: ۲۸].

یعنی: «بجز آن‌هایی که خداوند راضی است، شفاعت نمی‌نمایند».

﴿فَمَا تَنفَعُهُمۡ شَفَٰعَةُ ٱلشَّٰفِعِينَ٤٨[المدثر: ۴۸].

یعنی: «شفاعتِ شفاعت‌کنندگان سودی برای آن‌ها در بر نخواهد داشت».

پس با این حساب انسان نمی‌داند که خداوند از چه کسی راضی است، و از چه کسی راضی نیست، چون انسان قدرتی بر دانستن غیب ندارد، عالم به غیب فقط خداوند متعال است چنانچه می‌فرماید:

﴿قُل لَّا يَعۡلَمُ مَن فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ ٱلۡغَيۡبَ إِلَّا ٱللَّهُۚ[النمل: ۶۵].

«بگو: هرآنچه در آسمان‌ها و زمین است غیب را نمی‌داند مگر خداوند».

(شفاعت) جز با رضایت خداوند هیچگونه شفاعتی وجود ندارد، و شفاعت تنها برای خدا پرستان اهل توحید است و در آنجا (آخرت) هیچ چیز بجز سعی و تلاش انسان برای او مفید واقع نمی‌شود و بار گناه هیچکس را بر دوش دیگری نمی‌گذارند. خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید: ﴿أَلَّا تَزِرُ وَازِرَةٞ وِزۡرَ أُخۡرَىٰ٣٨ وَأَن لَّيۡسَ لِلۡإِنسَٰنِ إِلَّا مَا سَعَىٰ٣٩[النجم: ۳۸-۳٩].

یعنی: «اینکه هیچکس بارگناه دیگری را بر دوش نمی‌کشد، و اینکه پاداش و بهره‌ای برای انسان نیست جز آنچه که خود برای آن کوشش کرده باشد» [۶۳].

[۶۰] وارونه کردن فرضیه شفاعت، برای حلّ کلیه مشکلات، دقیقاً عملکرد «کپرینک» و «کانت» را به یادمان می‌آورد . ر . ک ـ سیر تحلیلی کلام اهل سنت، ص ۳۸۰. [۶۱] سیرتحلیلی کلام اهل سنت از حسن بصری تا ابوالحسن اشعری، ص ۳۸۰- ۳٩٧ ، مؤلف: ملا عبدالله احمدیان. [۶۲] قرآن شناسی، صص ۵۲ ، ۵۳، ۵۴. [۶۳] کیف نتعامل مع القرآن العظیم (قرآن منشور زندگی)، ص ۱۳۰.