ترس عمر بن الخطابس از گرفتاری به شرک
عمر بن الخطابسترس خود را از گرفتار شدن مسلمانان به چنین شرکی را بیش از چهارده قرن پیش بیان کرد آن گاه که فرمودند: دستاویزهای اسلام گره گره از هم گشوده میشوند. سوال کردند چطور ای امیرالمومنین؟ گفتند: چنان چه نسلی در اسلام ظهور کند که از جاهلیت قبل از اسلام بیاطلاع باشد.
پس آنان که امروزه مقدسانه و با خشوع و تعظیم کنان و به قصد توسل و وساطت نزد الله سبحانه و تعالی دور قبور اولیاء طواف میکنند و دست به دعا در برابر قبور و مردگانشان ایستاده و در راهشان نذر کرده و قربان میکنند، اگر میفهمیدند که این همان عملی است که اعراب عهد جاهلیت انجام میدادند و الله سبحانه و تعالی آن را شرک نامیده و کفر شمرده است هرگز به این عمل دست نزده و بر آن اصرار نکرده و به خاطرش به آنان که این اعمال را منکر شده غضب نمیورزیدند.
و اما شرکی که مشرکین صدر اسلام بر آن بودند و از من طلب شرح و حقیقت آن را کردی این است که آنان با وجود اینکه به وجود خالق یکتا ایمان مطلق داشتند و به قدرت مطلق الله تعالى در اداره جهان بدون هیچ شریکی تسلیم و کاملاً معتقد بودند، بدعتی را بنیان نهادند که خالق یکتا هرگز آن را امر نفرموده بود. این نوآوری به فکر و اعتقادشان بسنده آمد و در اعماق قلبهایشان رسوخ کرد.
آنان از مخلوقاتی همانند (اللات، العزا، مناه، یغوث، یعوق و نسرا)اولیاء و واسطههایی ساخته و به آنان پناه بردند و دست به اعمالی همچون دعا، نذر و ذبح زدند و آن هم به قصد نزدیکی به اولیایشان که در مقابل این اولیاء آنان را به الله سبحانه و تعالی نزدیک کنند و در بر آورده شدن احتیاجاتشان و رفع بلاهایشان نزد الله تعالى شفاعتشان کنند. و این در حالی است که خالق یکتا هرگز اجازه چنین اعمالی را به آنان نداده و از این اعمال راضی نبوده است. و این همان موردی است که قرآن آن را بیان نموده و آنان را به خاطرش سرزنش مینماید: ﴿وَيَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَا لَا يَضُرُّهُمۡ وَلَا يَنفَعُهُمۡ وَيَقُولُونَ هَٰٓؤُلَآءِ شُفَعَٰٓؤُنَا عِندَ ٱللَّهِۚ قُلۡ أَتُنَبُِّٔونَ ٱللَّهَ بِمَا لَا يَعۡلَمُ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَلَا فِي ٱلۡأَرۡضِۚ سُبۡحَٰنَهُۥ وَتَعَٰلَىٰ عَمَّا يُشۡرِكُونَ١٨﴾[یونس: ۱۸]
یعنی: «اینان غیر از الله، چیزهایی را میپرستند که نه بدیشان زیان میرسانند و نه سودی عایدشان میسازند، و میگویند: اینها میانجیهای ما در نزد حق تعالی هستند (و در آخرت رستگارمان مینمایند!) بگو: الله تعالى را از وجود چیزهایی (بنام بتان و شریکهای خالق هستی) با خبر میسازید که الله سبحانه و تعالی در آسمانها و زمین سراغی از آنها ندارد؟ (مگر شما بتها را نماینده الله نمیدانید؟ آیا ممکن است الله اگر نمایندهای میداشت از بودن آن بیخبر میگشت، ولی شما با خبر از آن میشدید؟!) حق تعالی متره (از هر گونه شریکی) و فراتر از آن چیزهایی است که مشرکان شریکش میدانند». ﴿مَا لَكُم مِّن دُونِهِۦ مِن وَلِيّٖ وَلَا شَفِيعٍۚ أَفَلَا تَتَذَكَّرُونَ٤﴾[السجدة: ۴] یعنی: «به جز الله سبحانه و تعالی برای شما هیچ یاوری (که شما را از عذاب خالق هستی برهاند). و هیچ شفیعی (که در پیش الله - جز با اجازه الله تعالى - برایتان شفاعت کند) وجود ندارد. آیا یادآور میشوید».