راهنمایی تصویری آشنایی با دین اسلام

فهرست کتاب

۶) زندگانی ساده ی حضرت محمد ج

۶) زندگانی ساده ی حضرت محمد ج

در مقایسه‌ی زندگانی حضرت محمد جبا قبل و بعد از مأموریت ایشان به عنوان یک پیامبر، به این نتیجه می‌رسیم که حتی تصور اینکه آن‌حضرت جپیامبری دروغین بوده باشد و به طلب منفعت‌های مادی، پست و مقام اجتماعی و قدرت به دروغ ادعای پیامبری نموده باشد، بسیار غیر منطقی مینماید.

قبل از نبوت، آن‌حضرت از لحاظ مالی هیچ نگرانی نداشت. حضرت محمد جبه عنوان یک تاجر موفق و مشهور درآمد رضایت بخشی داشت که بعد از بعثت و مشکلاتی که برخاسته از آن بود وضعیت مالی ایشان بدتر شد.

بهتر است برای بیش تر روشن شدن موضوع، اقوال زیر را در مورد زندگی ایشان باهم بخوانیم:

عایشه، همسر حضرت محمد جچنین نقل می‌کند: "خواهر زاده‌ی عزیز، ما در خانه‌های پیامبر جسه ماه را بدون روشن کردن آتش (پختن غذا) تجربه کرده ایم. پسر خواهرش پرسید: " عمه جان، با چه سرمی کردید؟ وی در جواب گفت: "دو چیز سیاه، خرما و آب، پیامبر جهمسایه‌های انصار داشت که آن‌ها شترهای شیده داشتند و معمولاً مقداری شیر برای پیامبر جمی‌فرستادند. (صحیح مسلم، #۲۹۷۲، و صحیح بخاری، #۲۵۶۷)

سهل بن سعد، یکی از صحابه‌ی پیامبر ج، می‌گوید: " پیامبر خدا جاز زمانی که به پیامبری مبعوث شدند تا لحظه‌ی مرگشان نان آرد بیخته شده را ندیدند. (صحیح بخاری، #۵۴۱۳ و ترمذی، #۲۳۶۴)

از عایشه همسر گرامی پیامبر جنقل شده است: تشکی که پیامبرجبر آن می‌خوابیدند، چرمی بود که درون آن با الیافی از درخت خرما پرشده بود. (صحیح مسلم، #۲۰۸۲ و صحیح بخاری، #۶۴۵۶)

عمرو بن حارث، یکی دیگر از صحابه‌ی پیامبر جچنین تعریف می‌کند: "وقتی که پیامبر جوفات کردند جز یک یابوی سفید سواری، زره و یک قطعه زمین که آن را هم به عنوان صدقه بخشیدند، چیز دیگری از خود به جای نگذاشت. (صحیح بخاری، #۲۷۳۹ و مسند احمد، #۱۷۹۹۰)

حضرت محمد جبا وجود آنکه بیت المال مسلمین در دسترس ایشان بود و بیش تر شبه جزیره‌ی عربستان پیش از وفات ایشان اسلام آورده و مسلمان شده بودند ولی تا لحظه‌ی وفات چنین زندگانی سختی داشتند.

آیا امکان دارد حضرت محمد جبرای رسیدن به منزلت اجتماعی و قدرت ادعای پیامبری کرده باشد؟ تمایل به برخورداری از منزلت اجتماعی و قدرت معمولاً همراه با غذاهای خوب، لباس‌های فاخر، کاخ‌های باشکوه، نگهبانانی با لباس‌های رنگی و قدرت بی چون و چرا است. آیا هیچ کدام از این شاخصه‌ها در زندگی پیامبر جمشهود بود؟ نگاهی گذرا به زندگانی آن‌حضرت جما را در رسیدن به پاسخ این سؤالات کمک می‌کند.

با وجود مسئولیت‌های ایشان به عنوان پیامبر، معلم، حاکم و قاضی، آن‌حضرت جشخصاً شیر بز را می‌دوشید. (مسند احمد، #۲۵۶۶۲)، لباس‌های خویش را وصله میزد و کفش‌هایش را خود تعمیر می‌نمود. (صحیح بخاری، #۶۷۶ و مسند احمد، #۲۵۵۱۷)، در کارهای خانه کمک می‌کرد. (صحیح بخاری، #۶۷۶ و مسند احمد، #۲۳۷۰۶) از خانواده‌های فقیر به هنگام مریضی عیادت می‌نمود. (موطی مالک، #۵۳۱)، همچنین به صحابه در ساختن خانه با آوردن شن همراه آنان کمک می‌نمود. (صحیح بخاری، #۳۰۳۴ و صحیح مسلم، #۱۸۰۳ و مسند احمد، #۱۸۰۱۷) زندگی ایشان نمونه‌ی حیرت آوری از ساده زیستی و فروتنی بود.

پیروان پیامبر جبه ایشان علاقه‌ی زیادی داشتند، به او عشق می‌ورزیدند و اعتماد بی حد و اندازه‌ای به او داشتند. با اینحال آن‌حضرت جهمچنان تأکید می‌کردند که الوهیت تنها خداوند را سزاوار است و نباید به خود وی چنین نسبتی داده شود.

انس یکی از صحابه‌ی رسول الله جتعریف می‌کند که هیچ کس بیش از پیامبر جمحبوب دل‌ها نبود. اما وقتی ایشان تشریف می‌آورد کسی بلند نمی‌شد، زیرا از بلند شدن مردم در برابر خود، چنانچه اقوام دیگر برای بزرگانشان انجام می‌دادند، ناراحت می‌شد. (مسند احمد، #۱۲۱۱۷، ترمذی، #۲۷۵۴)

خیلی قبل تر از اینکه تصور پیروزی اسلام ممکن بوده باشد و در آغاز دوره‌ی طولانی و دردناک شکنجه، اذیت و آزار پیامبر جو پیروانش، پیشنهادهای جالب توجهی از جانب مشرکان به پیامبر میشد. عتبه فرستاده‌ی زعمای مشرکین نزد ایشان آمده و گفت: "... اگر مال و ثروت می‌خواهی به اندازه‌ی کافی به تو دارایی خواهیم داد و یکی از ثروتمندترین اشخاص در میان ما خواهی شد. اگر طالب جایگاه رهبری هستی، رهبری خود را به تو واگذار می‌کنیم و بدون اجازه‌ی تو هیچ تصمیمی نخواهیم گرفت. اگر خواهان پادشاهی باشی، تو را شاه خود می‌گردانیم..." تنها امتیازی که در عوض همه‌ی این پیشنهادها از حضرت محمد جمی‌خواستند، از دعوت مردم به سوی اسلام و عبادت تنها یک خداوند دست بردارد.

آیا این پیشنهادها به قدر کافی نمیتوانست برای هرکسی وسوسه انگیز باشد؟ آیا حضرت محمد جبا شنیدن این پیشنهادها، دچار تردید شد؟ آیا ایشان در را برای چانه زنی به منظور دریافت پیشنهادهای بهتر باز گذاشت؟ پیامبر جدر پاسخ آیات ۱ تا ۳۸ از سوره‌ی ۴۱( فصلت) قرآن را برای عتبه تلاوت کرد که بخشی از آن در زیر ذکر خواهیم کرد:

﴿تَنزِيلٞ مِّنَ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ ٢ كِتَٰبٞ فُصِّلَتۡ ءَايَٰتُهُۥ قُرۡءَانًا عَرَبِيّٗا لِّقَوۡمٖ يَعۡلَمُونَ ٣ بَشِيرٗا وَنَذِيرٗا فَأَعۡرَضَ أَكۡثَرُهُمۡ فَهُمۡ لَا يَسۡمَعُونَ ٤[فصلت: ۲-۴]

«"وحى [نامه]اى است از جانب [خداى] رحمتگر مهربان. کتابى است که آیات آن به روشنى بیان شده قرآنى است به زبان عربى براى مردمى که مى‏دانند. بشارتگر و هشداردهنده است و[لى] بیشتر آنان رویگردان شدند در نتیجه [چیزى را] نمى‏شنوند." (۴-۲) (السیرة النبویة، ابن هشام، جلد اول، صص. ۲۹۳-۲۹۴)»

در موقعیت دیگری نیز پیامبر جدر پاسخ درخواست عمویش برای پایان دادن به دعوت مردم به سوی دین اسلام، چنین پاسخ داد:

"قسم به خداوند! اگر خورشید را در دست راست و ماه را درر دست چپم قرار دهند تا دست از این کار (دعوت مردم به دین اسلام) بردارم، هرگزدست ازین کار بر نخواهم داشت.} (السیرة النبویة، ابن هشام، جلد اول، صص. ۲۵۶-۲۶۶)

حضرت محمد جو یاران اندکش نه تنها سیزده سال شکنجه و آزار را تحمل کردند بلکه حتی از هدف مشرکان که کمر به قتل ایشان بسته بودند هراسان نشدند. باری مشرکین می‌خواستند تخته سنگی که به سختی میشد آن را برداشت بر سر آن‌حضرت جبیاندازند. (السیرة النبویة، ابن هشام، جلد اول، صص. ۲۹۹-۲۹۸)

و یک بار دیگر با مسموم ساختن غذای ایشان می‌خواستند وی را به قتل برسانند. (الدارمی، #۶۸ و ابوداود، #۴۵۱۰)

چه توجیهی برای چنین زندگی پر مشقتی حتی بعد از غلبه‌ی کامل بر دشمنان، می‌تواند وجود داشته باشد؟ اینکه پیامبر جدر اوج عظمت و شکوه همیشه اصرار داشت که پیروزی و موفقیت تنها به خاطر یاری خداوند بوده و به نبوغ و استعداد وی ارتباطی نداشته است، چه توجیح و توضیحی میتوان یافت؟ آیا این همه ویژگی انسانی است که تشنه‌ی قدرت است؟