ستایش خداوند تبارک و تعالی
در خطبههائی از نهجالبلاغه، به حمد خداوند تبارک و تعالی پرداخته است منجمله در خطبه ۴٩ گفته است: «الْحَمْدُ للهِ الَّذِي بَطَنَ خَفِيَّاتِ الْأُمُورِ، وَدَلَّتْ عَلَيْهِ أَعْلاَمُ الظُّهُورِ، وَامْتَنَعَ عَلَي عَيْنِ الْبَصِيرِ; فَلاَ عَيْنُ مَنْ لَمْ يَرَهُ تُنْکِرُهُ، وَلاَ قَلْبُ مَنْ أَثْبَتَهُ يُبْصِرُهُ، سَبَقَ فِي الْعُلُوِّ فَلاَ شَيءَ أَعْلَي مِنْهُ، وَقَرُبَ فِي الدُّنُوِّ فَلاَ شَيْءَ أَقْرَبُ مِنْهُ، فَلاَ اسْتِعْلاَؤُهُ بَاعَدَهُ عَنْ شَيْءٍ مِنْ خَلْقِهِ، وَلاَ قُرْبُهُ سَاوَاهُمْ فِي الـْمَکَانِ بِهِ، لَمْ يُطْلِعِ الْعُقُولَ عَلَي تَحْدِيدِ صِفَتِهِ، ولَمْ يَحْجُبْهَا عَنْ وَاجِبِ مَعْرِفِتِهِ، فَهُوَ الَّذِي تَشْهَدُ لَهُ أَعْلاَمُ الْوُجُودِ، عَلَى إِقْرَارِ قَلْبِ ذِي الْجُحُودِ، تَعَالَى اللهُ عَمَّـا يَقولُهُ الـْمُشَبِّهُونَ بِهِ وَالْجَاحِدُونَ لَهُ عُلوّاً کَبِيراً». یعنی: «حمد مخصوص خدائی است که اسرار مخفی را میداند و نشانههای ظاهر و پیدا بر وجود و هستی او دلالت دارد و دیدن او با بینائی چشم محال است. پس چشم کسی که او را ندیده نمیتواند منکرش گردد و دل کسی که هستی او را دانسته به کنه ذاتش پی نمیبرد. در بلندی بر همه برتری دارد و هیچ چیز از او بالاتر نیست. و در نزدیکی نزدیک است و هیچ چیز از او نزدیکتر نیست. پس بلندی او را از مخلوقاتش دور نکرده و نزدیکی او خلق را در مکانی با او مساوی ننموده. عقلها را بر حد و نهایت صفت خود آگاه نساخته و آنها را از شناختن خویش به قدر واجب باز نداشته. پس اوست خداوندی که آثار موجود بر وجودش در دل منکر خدا گواهی میدهد. و منزه است خداوند از گفتار آنهائی که او را به خلق تشبیه. و کسانی که او را انکار مینمایند».
همچنین در خطبه ۲۰۶ گفته است:
«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَـمْ يُصبِحْ بِي مَيِّتاً وَلاَ سَقِيمـاً، وَلاَ مَضْرُوباً عَلَى عُرُوقِي بِسُوءٍ، وَلاَ مَأْخُوذاً بِأَسْوَإِ عَمَلِي، وَلاَ مَقْطُوعاً دَابِرِي، وَلاَ مُرْتَدّاً عَنْ دِينِي، وَلاَ مُنْكراً لِرَبِّي، وَلاَ مُسْتَوْحِشاً مِنْ إِيمَـانِي، وَلاَ مُلْتَبِساً عَقْلِي، وَلاَ مُعَذَّباً بَعَذابِ الْأُمَمِ مِنْ قَبْلِي. أَصْبَحْتُ عَبْداً مَمـْلُوكاً ظَالِـماً لِنَفْسِي، لَك الْحُجَّةُ عَلَيَّ وَلاَ حُجَّةَ لِي، وَلاَ أَسْتَطِيعُ أَنْ آخُذَ إِلاَّ مَا أَعْطَيْتَنِي، وَلاَ أَتَّقِيَ إِلاَّ مَا وَقَيْتَنِي.
اللَّهُمَّ إِنَّي أَعُوذُ بِك أَنْ أَفْتَقِرَ فِي غِنَاك، أَوْ أَضِلَّ فِي هُدَاك، أَوْ أُضَامَ فِي سُلْطَانِك، أَوْ أُضْطَهَدَ وَالْأَمْرُ لَك!.
اللَّهُمَّ اجْعَلْ نَفْسِي أَوَّلَ كرِيمَةٍ تَنْتَزِعُهَا مِنْ كرَائِمِي، وَأَوَّلَ وَدِيعَةٍ تَرْتَجِعُهَا مِنْ وَدَائِعِ نِعَمِك عِنْدِي!.
اللَّهُمْ إِنَّا نَعُوذُ بِك أَنْ نَذْهَبَ عَنْ قَوْلِك، أَوْ نُفْتَتَنَ عَنْ دِينِك، أَوْ تَتَابَعَ بِنَا أَهْوَاؤُنَا دُونَ الـْهُدَي الَّذِي جَاءَ مِنْ عِنْدِك». یعنی: «سپاس برای خدائی است که شبم را صبح نموده در حالیکه نمردهام و نه بیمارم و نه اندامم بد حال است و نه به بدترین گناهم بازخواست شدهام و نه بیفرزند ماندهام و نه از دینم برگشتهام و نه منکر پروردگارم و نه از ایمانم نگرانم نه دیوانهام و نه به عذاب امتهای پیش از خود گرفتارم. صبح کردهام در حالی که بندهای هستم بیاختیار و ستمکار بر نفس خویش. خداوندا برای تو است حق اعتراض بر من و مرا عذر و بهانهای نیست و توانائی بدست آوردن سودی ندارم مگر آنچه تو به من ببخشی و از بدی نمیتوانم بپرهیزم مگر آن را که تو مرا نگاهداری.
خدایا! پناه میبرم به تو از اینکه در بینیازیت تهی دست و پریشان بوده یا در هدایت و رستگاریت گمراه باشم یا در سلطنت و توانگریت ستمدیده یا مغلوب و خوار شوم و حال آنکه اختیار به دست تو است. خدایا جان مرا نخستین چیزی گرامی قرار ده که از اعضای من میگیری و اولین امانتی که از نعمتهای امانت گذاشته خود نزد من بر میگردانی.
خدایا! پناه میبریم به تو از اینکه از گفتارت بیرون رویم یا از دین تو در فتنه و گمراهی افتیم یا خواهشهای ما به ما دست یابد پیش از هدایت و رستگاری که از جانب تو آمده است».
و به پیروی از قرآن ما نیز باید خداوند را زیاد حمد نماییم.