موانع اصلی تقریب و وحدت میان شیعیان و اهل سنت

فهرست کتاب

شیعیان معتقدند علم غیب از آن امامان است و آنان از غیب اطلاع دارند!

شیعیان معتقدند علم غیب از آن امامان است و آنان از غیب اطلاع دارند!

شیعیان درباره‌ی امامان دوازده‌گانه‌شان به داشتن علم غیب معتقدند و اینکه آن‌ها مافوق بشریت هستند، ادعاهایی که خود آن امامان نیز درباره‌ی خودشان چنین اعتقادی نداشتند. در همان حال شیعیان آن اموری را که خداوند از امور غیب بر پیامبر نازل کرده بود، از قبیل آفرینش آسمان‌ها و زمین و چگونگی بهشت و جهنم انکار می‌کنند.

مجلۀ (رسالة الإسلام) که درالتقریب در قاهره آن را منتشر می‌کند در شماره‌ی ۴ سال چهارم صفحه ۳۶۸ این امر را تأیید می‌کند که در آن رئیس دادگاه عالی شرعی شیعیان لبنان، که او را یکی از بارزترین علمای معاصرشان می‌دانند، مقاله‌ای تحت عنوان «من اجتهادات الشیعة الإمامیه» نوشته است که در آن از مجتهدشان، شیخ محمد حسن آشتیانی نقل می‌کند که او در کتاب (بحرالفوائد) ج ۱، ص ۲۶٧ می‌گوید که «چنانچه از پیامبر درباره‌ی احکام شرعی از قبیل نواقض وضو، احکام حیض و نفاس، سخنی نقل شود باید آن را تصدیق و بدان عمل کرد. اما اگر از پیامبر درباره‌ی امور غیبی مثلاً آفرینش آسمان‌ها و زمین وصف حوریان و قصرهای بهشت و ... سخنی نقل شود نه تنها پس از داشتن گمان درباره‌ی صدور آن گفته از پیامبر بلکه حتی با وجود یقین درباره این امر نیز نباید بدان عمل کرد. [یعنی با وجود اینکه بدانید که این سخن از پیامبر است، با این وجود هم، نباید بدان معتقد باشید]؟!»

واقعاً عجیب است!! شیعیان به دروغ اموری را به امامان نسبت می‌دهند و ادعا می‌کنند آن‌ها علم غیب می‌دانند و با وجود اینکه این امور به طور قطعی ثابت نشده است، بدان معتقدند. اما در عین حال به واجب‌نبودن اعتقاد به اخبار غیبی که به طور صحیح از پیامبر روایت شده است و دلالت قطعی دارد مانند آیات و احادیث صحیح درباره‌ی آفرینش آسمان و زمین، وصف بهشت و دوزخ و ... معتقدند. با وجود اینکه پیامبر [در احادیث صحیح روایت شده از ایشان] از روی هوی و هوس و بیهوده سخن نمی‌گوید و سخنانش وحی است که بر او فرود می‌آید. کسی که میان امور نسبت داده شده به امامان‌شان و به احادیث صحیحی که از پیامبر روایت شده است و شامل امور غیبی می‌شود مقایسه کند درمی‌یابد که آنچه در قرآن و احادیث صحیح و متواتر درباره‌ی پیامبر ذکر شده است در مقابل علم غیبی که شیعه امامیه پس از انقطاع وحی الهی از زمین به امامان دوازده‌گانه‌شان نسبت می‌دهد بسیار اندک است و همه راویانی که امور غیبی را از امامان دوازده‌گانه روایت کرده‌اند در نظر علمای جرح و تعدیل اهل سنت به دروغگویی مشهورند. اما پیروانشان که شیعیانند این امر را نمی‌پذیرند و امور غیبی روایت شده از امامان‌شان را تأیید می‌کنند. این در حالی است که مجله‌ی (رسالة الإسلام) که دارالتقریب اقدام به چاپ و انتشار آن می‌کند و قاضی دادگاه شرعی شیعیان لبنان و مجتهدشان (محمدحسن آشتیانی)، همگی برای واجب‌نبودن تصدیق پیامبر در امور غیبی که به طور صحیح از او روایت شده است به کف‌زدن و شادی‌کردن می‌پردازند و می‌خواهند رسالت اسلام را در مسائلی از قبیل نواقض وضو، احکام حیض و نفاس و احکام و فروع فقهی دیگر محدود کنند. در حالی که آن‌ها جایگاه امامان‌شان را در دانستن امور غیبی بالاتر از مقام رسول خدا می‌دانند. این در حالی است که وحی بر پیامبر نازل می‌شد و امامان خودشان ادعا نمی‌کردند از علم غیب اطلاع دارند، ما نمی‌دانیم با داشتن چنین اعتقاداتی چه تقریب و وحدتی میان ما و آن‌ها می‌تواند برقرار باشد؟!