تملّق و نفاق
از جمله اموری که دربارهی عموم شیعیان و دیدگاههای خواص وعوامشان دربارهی حکومت اسلامی در طول همه ادوار تاریخ مشاهده شده است این است که هرگاه حکومت اسلامی فارغ از نوع آن حکومت، چنانچه قوی و استوار باشد آنها با عمل به عقیدهی تقیه اقدام به تملق و چربزبانی در برابر آن میکنند تا به منافع و خیرات آن دست یابند و مراکز و پستهای آن را در دست گیرند. اما اگر این حکومت ضعیف یا از سوی دشمنان مورد حمله واقع شود از صفوف آن کنارهگیری کرده و بر آن میشورند. در پایان دورهی اموی و هنگامی که پسرعموهای شیعیان یعنی عباسیان علیه خلفای بنیامیه شوریدند این امر کاملاً مشهود بود. حتی شورش و قیام عباسیان به تحریک، برنامهریزی و دسیسهی آنها انجام گرفت. هنگامی که دولت عباسیان و خلافت اسلامی از سوی مغولان و هولاکو تهدید شد، آنها مجدًداً این روش مجرمانه و خیانتکارانه را در پیش گرفتند و برای سقوط دولت اسلامی دست به دست مغولان بتپرست دادند. حکیم و دانشمند شیعه خواجه نصیر طوسی که سالیان دراز در مدح معتصم خلیفه عباسی شعر میسرود در سال ۶۵۵ ه. ق بیدرنگ تغییر موضع داد و مردم را علیه او میشوراند و بدین ترتیب، سقوط خلافت اسلامی در بغداد را تعجیل میکرد. او در پیشاپیش سپاه هولاکو به سوی بغداد آمد و به همراه او بر کشتار عمومی همه مسلمانان اعم از زن و مرد، پیر و جوان و کودک در این شهر نظارت میکرد. همچنین شاهد و ناظر انداختن کتابهای علوم اسلامی به دجله بود به حدی که آب آن تا چند روز بر اثر انداختهشدن کتابهای خطی و نفیس میراث اسلامیمان از قبیل تاریخ، ادبیات، لغت، شعر و حکمت سیاه بود. این علاوه بر مصنفات علوم شرعی و تألیفات علمای پیشین بود که تا آن زمان بسیار فراوان بود و در جریان این مصیبت و بلای خانمانسوز و بینظیر فرهنگی همه آنها نابود شدند.