موانع اصلی تقریب و وحدت میان شیعیان و اهل سنت

فهرست کتاب

انشقاق فرقه‌ی اسماعیلیه از شیعیان

انشقاق فرقه‌ی اسماعیلیه از شیعیان

اسماعیلیه نیز مانند آن‌ها هستند و آن‌ها نیز در اموری که شیعیان امامیه با مسلمانان اختلاف دارند، عقاید دیگری دارند به جز درباره‌ی برخی از نام‌های افرادی از اهل بیت که به ولایت آن‌ها معتقدند. امامیه همه کسانی را که اسماعیلیه به امامت آن‌ها ایمان دارند، تا جعفر صادق را امام می‌دانند. پس از آن دچار اختلاف می‌شوند امامیه از آن پس به امامت موسی بن جعفر و امامان بعدی که از نسل او هستند، معتقدند. اما اسماعیلیه به امامت اسماعیل بن جعفر و فرزندش اعتقاد دارند. امامیه از دوران صفویه به غلوی که اسماعیلیه درباره‌ی اسماعیل و فرزندانش می‌کنند حسادت می‌ورزند. به همین دلیل مجلسی و یارانش و علمای پس از آن‌ها به جبران آن پرداختند. پس از آنکه غالیان در دوران گذشته اقلیتی بودند، از آن دوره به بعد تقریباً همه شیعیان بدون استثناء غالی شدند. بزرگترین عالم جرح و تعدیل رجال شیعه یعنی مامقانی در بیوگرافی همه غالیان پیشین شیعه به این امر اعتراف کرده است و در هر قسمت از کتابش که به این موضوع پرداخته یادآور شده است که اعتقاداتی که در گذشته افراد را با داشتن و باور به آن‌ها غالی می‌دانستند، امروزه به جزئی از ضروریات مذهب شیعه تبدیل شده است. بنابراین در گذشته شیعیان امامیه بدان علت از اسماعیلیه انشعاب پیدا کردند که اسماعیلیان درباره‌ی امامان‌شان غلو می‌کردند. اما امروزه هر دو مانند یکدیگر و برابرند و فقط درباره‌ی شخصیتهایی که هر کدام از دو فرقه به امامت آن‌ها معتقدند و مقام آن‌ها را از جایگاه پیامبر ج بالاتر می‌دانند، اختلاف دارند همان پیامبری که به گفته‌ی محمد حسن آشتیانی شیعیان امامیه عدم تصدیق گفته‌های او را درباره‌ی امور غیبی از قبیل آفرینش آسمان‌ها و زمین و چگونگی بهشت و دوزخ را جایز می‌دانند. این در حالی است که آن‌ها به امامان‌شان و به ویژه امام دوازدهم خیالی‌شان اموری را نسبت می‌دهند که جایگاه آن‌ها را به مرتبه‌ی‌ خدایان یونان بالا می‌برد!؟!؟

بی‌تردید محال‌بودن تقریب میان فرقه‌های مسلمان با شیعیان امامیه به علت اختلاف آن‌ها با مسلمانان دیگر در اصول است همچنان که خواجه‌نصیر طوسی نیز به این امر اعتراف و نعمت‌الله موسوی و باقر خوانساری نیز آن را تأیید کرد و هر شیعه‌ای نیز بدان اعتقاد دارد. اگر این عقیده در دوران خواجه‌نصیر طوسی وجود داشته باشد، بی‌تردید این امر از زمان ملاباقر مجلسی تاکنون بیشتر تشدید شده است.

از جمله اموری که درباره‌ی آن تردیدی وجود ندارد این است که شیعیان امامیه به تقریب اکتفا نمی‌کنند به همین دلیل برای ترویج و انتشار دعوت به تقریب و وحدت در سرزمین‌های اسلامی فداکاری و تلاش فراوان می‌کنند و از برخاستن هرگونه ندای تقریب و وحدت‌گرا یا تلاش جهت آن‌ها در مناطق شیعه‌نشین خودداری و ممانعت می‌کنند و ما هیچ گونه اثری از آن را در مراکز علمی‌شان نمی‌یابیم. به همین دلیل دعوت به وحدت و تقریب یک ندای یک طرفه است که چنانکه گذشت در آغاز مقاله به این امر اشاره کردیم و این دعوت همانند سیمهای برق هستند که فاز و نول آن هرگز به یکدیگر برخورد نمی‌کنند. به همین دلیل هرگونه تلاشی در این باره بیهوده خواهد بود و هیچ ثمره و نتیجه‌ای نخواهد داشت مگر آنکه شیعیان نفرین، لعن و اظهار برائت از ابوبکر، عمر، عثمان و همه غیر شیعیان از زمان وفات پیامبرج تا روز قیامت را ترک کنند و از عقیده‌ای که منزلت امامان نیکوکار اهل بیت را از جایگاه بشری به سوی مرتبه‌ی ‌خدایان یونان خارج می‌کند دست بردارند؛ زیرا این امور به معنای قیام علیه اسلام و باور به عقیده‌ای برخلاف آن و روی‌گرداندن از راهی است که پیامبر ج و یارانش و از جمله آن‌ها علی بن ابی طالب و فرزندانش مردم را بدان راهنمایی و ارشاد می‌کردند. اگر شیعیان از این اندیشه‌های باطل و مخالفت صریح با اسلام، اندیشه وتاریخ آن دست برندارند، بی‌تردید باداشتن اصول اعتقاد مخالف با اصول باور و اندیشه‌ی همه مسلمانان تنها خواهند ماند و از قافله‌ی همه پیروان اسلام جدا و متروک باقی می‌مانند.

ما در مقاله به صورت گذرا به حقیقتی اشاره کرده‌ایم و آن اینکه: کمونیست‌هایی که در عراق سر برآوردند و حزب توده‌ی ایران که بیش از همه در این دو کشور دارای تأثیر بوده‌اند غالباً از فرزندان و پیروان شیعه‌ی امامیه هستند. کمونیست‌های این دو کشور شهروندان و پیروان مذهب شیعه هستند. زمانی که دریافتند مذهب شیعه در خرافات و اوهام و دروغ‌های نامعقول غرق شده است، از پیروی از آن دست برداشتند و تحت تأثیر مبلغان کمونیسم و سوسیالیسم به سازمان‌های کمونیستی پیوستند. این سازمان‌ها کتاب‌های مختلفی به همه زبان‌ها دارند و براساس روش علمی و اقتصادی در دعوتشان عمل می‌کنند به همین دلیل این افراد در دام این سازمان‌ها گرفتار شدند. اگر آن‌ها اسلام راستین را از منابع اصلی‌شان می‌شناختند وآن را به طور صحیح و از راهی غیر از تشیع فرامی‌گرفتند بی‌تردید از افتادن به دام این مکاران درامان می‌ماندند.