مقدمه
الحمد لله رب العالمین والصلاة والسلام علی أشرف الأنبیاء والمرسلین وعلی آله وأصحابه أجمعین!
بسیار بر سر زبان مردم جاریست و گفته میشود که فلان دولت، دولتی قوی و نیرومند است و فلان امت، امتی توانا و دارای مقامی والاست و کسی فکر نمیکنند که با چنین دولتی به علت توان و قدرت فوقالعادهاش بجنگند.
یکی از پشتوانههای این نیروها، قدرت اقتصادی، نظامی، علمی و فرهنگی میباشد و از همۀ اینها مهمتر، قوت و نیروی بشری است؛ زیرا نیرو و قدرت بشری، اساسی است که نیروهای دیگر مبتنی بر آن هستند. اسلحه هر چند پیشرفته و متنوع باشد تا وقتی که کسی نباشد آن را به کار ببرد و از آن استفاده کند، نفعی ندارد. اموال و داراییها نیز هر چند زیاد باشد، اگر کسی نباشد که آن را به کار بیندازد و آن را در جهتهای صحیح و درست بکار ببرد بدون فایده میباشد مادام از این جهت میبینیم که امتهای دیگر به آماده کردن افراد و رشد و پرورش دادن فرزندان و آماده کردن امکانات آنها اهتمام خاصی دادهاند تا برای مردم و وطنشان خدمتگزارانی باشند و بدانها خدمت کنند.
شایسته است مسلمانآنهم به تربیت افراد و فرزندان خود اهتمام ورزند و بدانها توجه کنند تا به آن درجه از خیریّت و خوب بودن برسند که امت اول محمد جرسیدند: خوب بودنیکه خداوند آنها را وصف میفرماید به اینکه: ﴿خَيۡرَ أُمَّةٍ أُخۡرِجَتۡ لِلنَّاسِ تَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَتَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنكَرِ﴾[آل عمران:۱۱۰].
«شما خوبترین امتی بودید که به سود مردم آفریده شدید از آن جهت که امر به معروف و نهی از منکر میکنید».
بعضی خوب بودنشان به خاطر اعمالشان و انجام کار دعوت و دستور به معروف دادن و نهی از منکر کردن است نه چیز دیگر و لازم است مسلمانان خودشان را از این گودال و سقوطیکه به آن دچار شدند و شأن و منزلت خود را گم کردند بیرون آمده و بیدار شوند تا حال و وضعیت آنها نیز مانند سایر امتهای دیگر نشود. همانطور که رسولالله جاز آن خبر داده و فرموده است. (نزدیک است که امتهای دیگر بر شما حمله کنند همانطور که خورندگان بر خوراک حمله میکنند. فردی از آن میان گفت: آیا از کم بودن تعداد ماست؟ فرمود: بلکه تعداد شما زیاد است ولکن خس و خاشاک و آشغال هستید. مانند خس و خاشاک بالای آب و خداوند، ترس و هیبت شما را از دل دشمنانتان بیرون میآورد و خداوند در دلهایتان وهن قرار میدهد. یکی گفت: یا رسولالله! وهن چیست؟ پیامبر جفرمودند: حب و دوستی دنیا و کریه و ناپسند دانستن مرگ و یا از مرگ بیزار بودن و به دنیا چسبیدن) [۲].
موضوع این کتاب نیز گامی است که بدین منظور برداشته شده است.
[۲] ناصرالدین الألبانی، سلسلة الأحادیث الصحیحة، ج ۲، حدیث ۹۵۸.