۷- ختنه کردن
ختنه کردن یعنی بریدن پوستیکه اطراف و بالای ذَکَر را گرفته و پوستی که بالای فرج دختر بچه قرار دارد.
از ابوهریره روایت شده که گفت پیامبر جفرمودند: (پنج چیز سنت است: ۱- ختنه کردن، ۲- استحداد، ۳- کوتاه کردن سبیل ۴- گرفتن و یا چیدن ناخن ۵- گرفتن موی زیر بغل) [۲۱]. ختنه کردن برای مردان واجب و برای زنان سنت است (والله اعلم).
اینها از جمله آدابی هستند که باید پدر و یا ولی فرزند به آنها توجه خاصی داشته باشد و سعی کند آنها را انجام دهد. اما مردم در وقت ولادت بچه مرتکب خطاها و اشتباهاتی میشوند که خلاصۀ از آنها را بیان میکنیم:
۱- نوشتن و یا خواندن بعضی از آیات قرآن: برای اینکه زن زودتر و یا آسانتر بچه را به دنیا آورد، بعضی از مسلمانان به خاطر آسان شدن کار زن و آسان متولد شدن بچه، آیههای معینی را میخوانند و یا مینویسند و آنها را بر گردن زن آویزان میکنند. یا آنها را مینویسند سپس پاک میکنند و یا در آب میگذارند و آب آنها را به زن میدهند تا بنوشد و یا آب را روی شکم و فرج زن میپاشند. تمام اینها خرافات و باطل به شمار میآیند و هیچ حدیثی در این مورد از رسولالله جوارد نشده است.
در اینگونه اوقات سخت و دشوار راه چارۀ زن اینست که به خداوند پناه ببرد و از خدا بخواهد که دردش را کاهش بدهد و مشکلش را برطرف کند و این بدان معنی نیست که دعا شرعیت ندارد، بلکه رُقیههای شرعی بدون اشکال است.
۲- مژده دادن و خوشحال شدن به مذکر: این هم از عادات جاهلیت است که اسلام با آنها مخالفت کرده است؛ زیرا خداوند وصف چنین انسانهایی را اینگونه بیان میکند و میفرماید: ﴿وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُم بِٱلۡأُنثَىٰ ظَلَّ وَجۡهُهُۥ مُسۡوَدّٗا وَهُوَ كَظِيمٞ ٥٨ يَتَوَٰرَىٰ مِنَ ٱلۡقَوۡمِ مِن سُوٓءِ مَا بُشِّرَ بِهِۦٓۚ أَيُمۡسِكُهُۥ عَلَىٰ هُونٍ أَمۡ يَدُسُّهُۥ فِي ٱلتُّرَابِۗ أَلَا سَآءَ مَا يَحۡكُمُونَ ٥٩﴾[النحل:۵۸-۵۹].
«هنگامیکه به یکی از آنها مژدۀ تولد دختر داده میشد صورتش سیاه میگردید و مملو از خشم و غم و اندوه میشد و خودش را از قوم و قبیله پنهان میکرد که آیا این ننگ را بپذیرد و یا او را زنده به گور کند. هان چه قضاوت و داوری بدیکه میکردند».
بعضی از افراد نادان در این باره مبالغه میکنند و از همسرشان خشمگین میشوند که چرا دختر به دنیا آورده است. تا جاییکه حتی کار به طلاق هم میکشد. کاش این نادان میفهمید که اول و آخر کار در دست خداست چنانکه در قرآن کریم میفرماید: ﴿يَخۡلُقُ مَا يَشَآءُۚ يَهَبُ لِمَن يَشَآءُ إِنَٰثٗا وَيَهَبُ لِمَن يَشَآءُ ٱلذُّكُورَ ٤٩ أَوۡ يُزَوِّجُهُمۡ ذُكۡرَانٗا وَإِنَٰثٗاۖ وَيَجۡعَلُ مَن يَشَآءُ عَقِيمًاۚ﴾[الشوری:۴۸-۵۰].
«هرچه بخواهد میآفریند به هرکس که بخواهد دخترانی میبخشد و به هرکس که بخواهد پسرانی عطا میکند و یا اینکه هم پسران و هم دختران عطا میکند و خدا هرکه را بخواهد عقیم و نازا میگرداند».
از خداوند میخواهیم که همۀ مسلمانان را هدایت کند.
۳- فرزندان را به اسمهای ناشایستۀ اسمگذاری کردن: مانند اسمهایی که دارای معنای زشت و یا اسم انسانهای منحرف و یا مردان و زنان ترانه خوان و یا کافران مشهور. با وجود اینکه اسمگذاری بچه حق پدر است لذا باید اسم نیکو و خوب بر او بگذارد. یکی دیگر از خطاها و اشتباهاتیکه والدین مرتکب میشوند، به تأخیر انداختن اسم بچه است به مابعد هفتۀ اول.
۴- ترک کردن عقیقه: با وجود اینکه میتوان این کار را انجام دهد؛ زیرا عقیقه از سنت پیامبر جاست و از سنت ایشان پیروی کردن مایه خیر و برکت است.
۵- ملتزم نبودن به تعداد ذبیحه و یا گوسفندانیکه سر بریده میشوند: بعضی از مردم هستند که حدود ۲۰ حیوان ذبح میکنند و تمام کسانی را که میشناسد دعوت میکند. چنین عقیقه غیر شرعی میباشد و بعضی دیگر تعداد آنها را کم میکنند. مثلاً برای پسربچه یک حیوان میکُشند و این هم باز مخالف شرع میباشد. پس لازم است که بدون کم و زیاد کردن میزان مشخص شده، ملتزم به سنت و راه و روش پیامبر جباشیم.
۶- به تأخیر انداختن ختنه تا وقتی که فرزند بالغ شود: این امر نزد بعضی از مردم و قبایل مرسوم است. مثلاً کمی قبل از ازدواج به یک روش وحشیانه جلو مردم او را ختنه میکنند [۲۲].
اینها بعضی از خطاها و اشتباهاتی هستند که بسیاری از مردم مرتکب آنها میشوند. و از آنجاییکه مطالبی را در مورد آداب و سنتهای وارده در وقت ولادت بچه بیان کردیم، دیگر نیازی به تکرار دوبارۀ آنها نیست؛ زیرا آنچه مخالف این آداب و سنتها باشد از اشتباهات و خطاهای غیر شرعی است که باید از آنها پرهیز و دوری کرد [۲۳].
[۲۱] به روایت بخاری، مسلم و اصحاب سنن. [۲۲] اقتباس از: آداب استقبال المولود فی الإسلام، تألیف استاد یوسف بن عبدالله العریفی و منابع دیگر. [۲۳] عایشه عبدالرحمان الجلال، المؤثرات السلبیة فی تربیة الطفل المسلم وطرق علاجها.
توجه به بچه در شش سال اول زندگی
اولین مرحلۀ حیات بچه، یعنی شش سال اول زندگی او از خطرناکترین و مهمترین مراحل میباشد؛ زیرا در ساختار وجود بچه و شخصیتش بسیار تأثیر دارد. در این سن و سال هرچه در ذهن بچه رسوخ کند آثارش به وضوح و آشکار در دوران رشد و نمو و خصوصاً وقتی که به سن بزرگسالی میرسد ظهور میکند. لذا مربیان و والدین باید در این سن بسیار به بچه اهتمام بورزند. آنچه واجب است که والدین در این مرحله رعایت کنند و مدنظر داشته باشد عبارتند از:
۱- مهر و محبت کردن به طفل از جانب والدین خصوصاً مادر. این نکته واجب و ضروری است تا طفل محبت دیگران را یاد بگیرد. اگر چنین محبتی را احساس نکند، یک بچه خودپسند بار میآید و به نسبت دیگران بیمحبت و بیتوجه میشود.
مادر مسلمان باید نیاز بچه را درک کند و هیچ چیز او را از اینکه به بچهاش مهر و محبت به خرج دهد، منع نکند و سرپرستی او را به خوبی رعایت کند؛ زیرا اگر از این نکته کوتاهی کند تمام وجود بچه را نابود کرده و به فساد کشانده است. مهر و محبتیکه خداوند با حکمت و رحمت خودش در دل مادر نهاده به حالت ناگهانی منفجر میشود و نیاز بچهاش را برطرف میکند و جوابگوی نیازهای اوست [۲۴].
پس مادر باید در مورد این کار بسیار کوشا و حساس باشد و هیچ چیزی اعم از کار خارج از منزل یا اختلافات با شوهر و یا...، او را از این کار باز ندارد.
۲- بچه را خصوصاً در ماههای اول زندگیش به انضباط عادت دهد. به نظر میآید که این کار سخت و غیرممکن نباشد؛ زیرا به اثبات رسیده که عادت دادن بچه به شیرخوردن یا قضاء حاجت در وقت مشخص و معلوم در صورت تکرار، امری ممکن و شدنی است. به طوریکه جسم بر این کار عادت میکند و منضبط میشود. این انضباط و منظم بودن همزمان با رشد طفل، رشد میکند تا قدرت محکمکاری در نیازها و خواستههایش را در آینده پیدا میکند.
۳- پدر و مادر برای فرزندشان الگوی نیکو و قدوه باشند و در تمام راه و روش عمومی خود و به ویژه برخورد با فرزندشان ملتزم به منهج اسلام باشند و آداب اسلامی را کاملاً رعایت کنند و گمان نبرند که این طفل کوچک است و به اطرافش توجه نمیکند و درک و شعور ندارد و ناخودآگاه در جلو بچه مرتکب انواع خطاها و اشتباهات شوند. این کارها در روان بچه تأثیر بسزایی دارد؛ چرا که توانایی و قدرت بچه در جمع کردن و برداشت کردن چیزی با آگاهی و یا بدون آگاهی بسیار بزرگتر از آنست که ما عادتاً بدان مینگریم. ما به بچه با دیدی نگاه میکنیمکه گویی موجود کوچکی است که درک نمیکند و آگاهی ندارد. این مطلب درست است حتی تمام چیزهایی را که میبیند درک نمیکند اما از آنها متأثر میشود.
بچه دو دستگاه بسیار حساس در وجودش نهفته است: دستگاه گیرنده و جمع کردن و دستگاه بازگو کردن و حکایت کردن. بعضی اوقات حفظ کردن و درک کردن کم یا زیاد به تأخیر انداخته میشود و این بدان معنی نیستکه چیزی تغییر پیدا کند. بچه دریافت میکند و یافتههای خود را جمعآوری مینماید حالا چه بدون آگاهی و درک کامل باشد و یا نباشد. از تمام چیزهاییکه در اطرافش میبیند و یا میشنود با علم و آگاهی کامل باشد و یا نباشد کورکورانه تقلید میکند [۲۵].
۴- بچه را به آدابهای عمومی عادت دهد تا در برخوردش بدانها ملتزم باشد و آنها عبارتند از:
الف: به فرزندش یاد دهد که گرفتن و بخشیدن و خوردن و نوشیدن را با دست راست انجام دهد و وقتی که با دست چپ غذا خورد به یادش بیاورد و به نرمی و آرامی لقمهاش را به دست راستش بدهد.
ب: به فرزندش یاد بدهد که در پوشیدن، طرف راست را بر چپ مقدم نماید. یعنی وقتی که لباس و یا پیراهن و یا چیز دیگری میپوشد از طرف راست شروع کند و وقتی که لباسش را بیرون میآورد از طرف چپ بیرون آورد.
ج: او را از اینکه روی شکم بخواباند نهی کند و کاری کند که او را برطرف راست خوابیدن عادت دهد.
د: او را از پوشیدن لباس و یا شلوار کوتاه برحذر دارد تا به پوشیدن عورت عادت کند و از ظاهر کردن آن حیا کند.
۵- او ار از مکیدن انگشتان و خوردن ناخنهایش منع کند.
۶- او را به میانهروی در خوردن و نوشیدن عادت دهد و از پرخوری برحذر دارد.
۷- او را از بازی کردن با بینی خود باز دارد.
۸- او را عادت دهد که در ابتدای غذا خوردن بسمالله بگوید.
۹- او را عادت دهد که از جلو خودش غذا بخورد و به غذای دیگران دست دراز نکند.
۱۰- به دیگران و غذای آنها چشم ندوزد.
۱۱- او را عادت دهد که به سرعت غذا نخورد و خوب غذاهایش را بجود.
۱۲- او را عادت دهد که هرچه موجود و حاضر است بخورد و آرزوی چیزهایی که نیست، نکند.
۱۳- او را به مسواک زدن و خصوصاً قبل و بعد از غذا و بعد از بیدار شدن از خواب، عادت دهد.
۱۴- ایثار و از خودگذشتگی در خوردن و بازی کردن را در نزد او محبوب گرداند و به او یاد دهد که احترام برادران و نزدیکان کوچک و بچههای همسایگان را رعایت کند.
۱۵- او را به گفتن شهادتین و تکرار روزانۀ آن عادت دهد.
۱۶- به او یاد دهد که بعد از عطسه زدن الحمدلله بگوید و همچنان برای شخصیکه عطسه میکند، دعا کند و بگوید یرحمک الله (خداوند به تو رحم کند).
۱۷- در وقت خمیازه کشیدن دهانش را ببندد، آن را بپوشاند و صدایش را بلند نکند.
۱۸- به او یاد دهد که در مقابل کار خیر دیگران تشکر و قدردانی کند. هرچند که ناچیز و کوچک باشد.
۱۹- پدر و مادرش را به اسم آنها نخواند، بلکه به او بیاموزند که آنها را به لفظ پدر و مادر صدا بزند.
۲۰- جلو پدر و مادر و بزرگتر از خودش راه نرود و به خاطر احترام گذاشتن به آنها قبل از آنها داخل مکانی نشود.
۲۱- به او یاد دهند که در پیادهرو راه برود نه در وسط جاده.
۲۲- او را عادت دهند که کثافت و آشغال را بر سر راهها نیاندازد، بلکه خار و خاشاک و آشغال را از سر راه بردارد.
۲۳- به او یاد بدهند با حالت ادب و احترام به دیگران سلام کند و بگوید: السلام علیکم و جواب سلام دیگران را بدهد.
۲۴- الفاظ صحیح و درست را به بچه تلقین کنند و به او یاد دهند که با زبان فصیح حرف بزند.
۲۵- به او یاد دهند که در کارهای مباح، از دستورات پدر و مادر و یا بزرگتر از خود پیروی کند.
۲۶- عناد و لجوج بودنش را معالجه و مداوا کنند و با کمال رغبت و میل او را بر سر حق باز گردانند و اگر خودداری کرد او را مجبور کنند؛ چرا که این برای بچه از ماندن بر سر عناد و لجوجی بهتر است.
۲۷- والدین به خاطر فرمانبرداری و دور شدنش از کارهای خلاف و ناهنجار از او تشکر کنند و چیزیکه مورد علاقۀ او است، به عنوان پاداش به او بدهند.
۲۸- او را از بازی کردن محروم نکند، مادامکه در جای امنی بازی میکند گرچه با شن و ماسه و یا بازیهای دیگری باشد که لباسش کثیف شود؛ زیرا بازی کردن در چنین مرحلۀ برای بچه ضروری است تا جسم و عقل بچه رشد کند و پرورش یابد.
۲۹- او را به بازیهای سالم مانند فوتبال یا بازی با اسباب بازیهای نظیر ماشین و یا هواپیما و امثال آنها تشوق کند و او را از بازیهایی که دارای تصویرهای حرام است مانند تصویر انسان و یا حیوان منع کند و یا آنها را در نظرش زشت جلوه دهد.
۳۰- به او یاد دهد که به مال دیگران به دیدۀ احترام بنگرد و دستش را به مال دیگران از جمله اسباب بازیها و یا خوردنیها، دراز نکند. گرچه اسباب بازی برادرش باشد.
[۲۴] محمد قطب، منهج التربیة الإسلامیة، ج ۲. [۲۵] محمد قطب، منهج التربیة الإسلامیة، ج ۲.