ام ایمن بانویی از عصر پیامبر صلی الله علیه و سلم

گشت و گذاری با واقعیت

گشت و گذاری با واقعیت

در عصر حاضر، هر روز در رسانه‌های گروهی چهره بسیاری از زنان مشهور را پیش روی ما می‌گذارند؛ اما از میان زنان، بیشتر زنانی را پیش روی ما می‌گذارند که در جهان هنر، بازیگری، رقص، خوانندگی، موسیقی و ... قدم گذاشته‌اند، یا زنانی‌که شرکت‌های تبلیغاتی و مؤسسات فریبنده، در زمینۀ عرضۀ مدهای لباس، تبلیغات برای وسایل آرایشی و رفاهی و صنایع تجملاتی، مؤسسات صنایع دستی و مناطق سیاحتی و تفریحی یا در مسابقه‌های ملکۀ زیبایی و... آنان را ارائه می‌کنند.

گاه نیز داستان‌های زنان و مردان قهرمان و ماجراجو و رمانهای عشق و عاشقی و مشکلات زنان نوجوان، عرضه می‌شوند. در این داستان‌ها روی توجیه گناهان و انحرافات و مظلوم جلوه دادن گنهکاران پافشاری می‌شود.

زن را خیلی کم، در حوزه‌های درست تربیت و دانش و نوآفرینی راستین و مفید برای جوامع یا اثر گذار در بستر پیشرفت و ساختن جامعه، می‌توان یافت.

من نمی‌گویم که زن توانایی نوآفرینی ندارد، یا اصلاً در حوزۀ تربیت و فضایل انسانی وعلم و پیشرفت راستین نقشی ندارد، یا اینکه دنیا به پایان رسیده و دیگر نمی‌توانیم نام‌های زنان فاضل و مربی و مجاهد و عالم را بشنویم.

اما پدیدۀ که نگاه‌ها را به خود متوجه می‌کند و بایستی در برابرش وادرنگید و به مطالعه‌اش پرداخت و به خطرهای آن پی برد، تصویری است که از آن در صفحات رسانه‌های دیداری و شنیداری و نوشتاری دیده می‌شود. اگر ما یک مثال از آن را به طور کامل بیان کنیم، دلیل این اوضاع را در جامعه به خوبی می‌شناسیم و به خوبی علت حضور زن را در این جوامع دریابیم.

اگر ما به تعدادی از مجلات چاپ شده نگاهی بیندازیم می‌بینیم مجلاتی‌که به زنان اختصاص دارد چند برابر مجلاتی است که به مردان اختصاص دارد، با توجه به اینکه دیگر مجلات، موضوع زن را از مسایل ثابت و خاص جدا نمی‌کنند. اگر نگاهی به برنامه‌های رادیویی بیندازیم به وضوح می‌بینیم که توجه آنها نسبت به زن بیشتر از مرد است.

اگر نگاهی به سریال‌ها، فیلم‌ها و برنامه‌های مشابه (مثل مصاحبه‌ها) بیندازیم می‌بینیم بیشتر آنها پیرامون زن می‌چرخند.

اگر صفحات جراید و مجلات را ورق زنیم، یا اینکه پیام‌های بازرگانی و تبلیغات تصویری را دنبال کنیم، می‌بینیم بیشتر آنها به زن اختصاص دارند و پیرامون دغدغه‌های زن می‌چرخند و زن نقش اول را در آنها بازی می‌کند.

این ثمره واقعی و چهرۀ حقیقی یک زن نیست؛ زیرا زن انسانی دارای مزایا، ویژگی‌ها و مشخصه‌هایی است که بشر نمی‌تواند آنها را با تمام وسایل خود تغییر دهد، یا از کار بیندازد یا از اهمیت آنها بکاهد.

این چهرۀ آن زنی نیست که خداوند متعال خواسته و بدان فرمان داده مردمان را، اعم از زن و مرد، بدان سو جهت داده است. در پس این وارونه‌سازی‌ها در دنیای زن، مردمانی اهریمن صفت ایستاده اند که چرخ تحولات را در دست دارند. آنان برای ساختن رخ‌دادها و تحقق اهداف خویش، در پس پرده ایستاده‌اند.

آنان هرگز نمی‌خواهند زن جایگاه حقیقی خود را در زندگی به دست آورد و در کنار مرد، بار مسئولیت‌های زندگی را برعهده گیرد. نمی‌خواهند هیچ زنی ویژگـــی‌ها و امتیازاتی که شأن و منزلتش را بالا می‌برد، داشته باشد و در کنار مرد امر خلافت و جانشینی زمین را بر عهده بگیرد، خلافتی که خداوند متعال در مورد آن می‌فرماید:

﴿وَإِذۡ قَالَ رَبُّكَ لِلۡمَلَٰٓئِكَةِ إِنِّي جَاعِلٞ فِي ٱلۡأَرۡضِ خَلِيفَة[البقرة: ۳۰].

«زمانی‌که پروردگارت به فرشتگان گفت: من در زمین جانشینی قرار می‌دهم...».

آنان نمی‌خواهند زن، مادری برای زندگی بشر و سازندۀ نسل‌های آینده و مردان نابغه باشد. نمی‌خواهند در جایگاه مادر، همسر، دختر و خواهر قرار گیرد، بلکه می‌خواهند تبدیل به کالایی خریدنی و فروختنی و راهی برای رسیدن به اهداف دنیوی و مقاصد پلید و شوم شود، کالایی ارزان که طبق قوانین تجارت شیطانی، آن را به راحتی بگیرند و بعد از مدتی به دور اندازند.

می‌خواهند زن در نقش مردان ظاهر شود، ـ در حالی‌که او زن است و نمی‌تواند آفرینش خدا را تغییر دهد ـ و بکوشد تا جایگاه مردان را اشغال کند؛ چون زن برای رسیدن به نقشه‌های شیطانی فرمان‌پذیرتر است. می‌خواهند او در مقام رقیب و دشمن مرد، ظاهر شود تا سرکردگان از راه نیاز و زیر چتر کار و وظیفه و اغوا، به خواسته‌های خود برسند و کامجویی کنند.

همچنین می‌خواهند، زن در جنبه‌های فریبندگی و حیله‌گری و تحریک غرایز جنسی و پیشاپیش آشفتگی‌های اجتماعی و انقلاب‌ها و فراخوان به سوی آزادی از هر قید و بندی آزاد گردد [۲].

تاریخ اسلامی در گذشته و حال سرشار از اسامی زنان بزرگ‌وار، مؤمن و پاک سرشتی است که در جایگاه فضل و زهد و در میدان‌های جهاد و فداکاری ظاهر شده‌اند و در محافل دعوت به سوی خدا و ندای حق و حفاظت از راست روی جوامع، نقش داشته‌اند. این زنان در مواضع حساس تاریخی و رخ‌دادهای بزرگی که سرنوشت ملت‌ها و فرجام جوامع در آنها رقم می‌خورده و مردم در باب آنها به راه‌های گوناگون می‌رفته‌اند، پا به عرصه نهاده‌اند.

اما این شخصیت‌ها از انظار نسل‌های کنونی پنهان شده‌اند وشرح حال آنان تبدیل به حکایاتی چند برای شنیدن یا پر کردن اوقات فراغت شده‌اند، یا اینکه داستان آنان را فقط برای تسلی وسرگرم کردن کودکان بیان می‌کنند. جای بیان شخصیت این بانوان بزرگ و نامی را غوغای پر زرق و برق رسانۀ گرفته است، تا حقایق نهان شوند و مردم در جست و جوی هدایت به بی‌راه روند.

این حقایق ما را به بیان چهره‌های راستین و تابناک زن عفیف و خردمند عرب وا می‌دارد، زنی که شرف و آبرویش را حفظ کرد، پسرانش را با فضیلت و بزرگ منشی تربیت کرد و شوهر و جامعۀ اطرافش را از فساد و تباهی و نافرمانی حفاظت کرد. همین حقایق ما را به سوی بیان چهرۀ راستین زن مسلمانی وا می‌دارد که ویژگی‌ها و صفات زنانه‌اش را و فطرت پاکش را حفاظت کرده، و مسئولیت بزرگ رسالت را حمل کرده و در مقابل تمام سختی‌هایش ایستاده است و در تاریخ دور و دراز خود چهرۀ روشن از زنی باقی گذاشته که آنچه را خدا به او ارزانی داشته ارج می‌نهد و آنچه را خدا از او برای خیر خودش و خیر تمام آدمیان خواسته، انجام می‌دهد. به راستی بیان چنین شخصیــــت‌هایی مسئولیت بزرگی است، که مسلمانان هر کجا باشند بار آن را بر دوش دارند تا این نمونه‌های راستین و زنده را برای زن در بستر تاریخ و در سایۀ شریعت خداوند بیان کنند. شخصیت زنده و گویایی را با تمام جوانبش در میدان‌های مختلف و فعالیت‌ها و تخصص‌های گوناگون ارائه کنند. بدین گونه بایستی زن معاصر در مقابل آن بایستد و بیندیشد، تأمل کند، اندرز گیرد، حقایق را بیابد، سره را از ناسره بازشناسد و راه چنین الگوهایی را در پیش گیرد.

بیان درست چنین نمونه‌هایی، آن هم با روشی‌که واقعیت را همچون نمونه‌های زنده و کار آمد به تصویر بکشد، نه مانند متن‌ها و داستان‌های کهنه و پوسیده، برای نسل جدید مخصوصاً زنان، فضایی را فراهم می‌کند که بتوانند خود را با آگاهی و حقیقت مسلح کنند و انبوه شک و تشویش‌ها را از فطرت پاک‌شان بزدایند و پردۀ باطل را از برابر چشم‌هایشان کنار زنند و در راه مستقیم قدم بردارند و با خیزابه‌ی یورش‌های پیوستۀ که علیه دین، ارزش‌ها، شریعت و میراث صورت پذیرفته، رویاروی شوند.

افزون بر آن، بیان آنها به این ترتیب برای نسل‌های جدید زمینه را فراهم می‌کند تا با حقایق مسلح شوند و یاوه‌های دشمنان را کشف کنند. نقشه‌های آنان را خنثی وعلیه فتنه‌های آنان مبارزه کنند.

شاید ارائۀ چنین چهره‌های زنده و تابناک زنان مسلمان به این جوامع راهی برای حفاظت جامعه و خانواده‌های ما باشد، به روشن کردن راه یاری رساند، طوفان‌های کشنده را باز دارد و گل‌دسته‌های الگو پردازی و هدایت‌گری در راه دور و دراز را برافروزد.

[۲] رک: قطب محمد، واقعنا المعاصر، بخش «قضیة تحرير الـمرأة»ص ۲۵۰؛ فرج، السید احمد، الـمؤامرة علی الـمرأة الـمسلمة تاریخ و وثائق؛ بن اسماعیل، محمد بن احمد، عودة الحجاب؛ سباعی، مصطفی، الـمرأة بین الفقه والقانون.