ام ایمن بانویی از عصر پیامبر صلی الله علیه و سلم

دایه نوزاد

دایه نوزاد

ام ایمن از جمله زنانی بود که هیچ کس به آنان توجه نمی‌کند. ام ایمن زنی حبشی بود که در جاهلیت کنیز مادر رسول اکرمص، آمنه بنت وهب، بود، بعد از آن کنیز پیامبر بود تا آنکه حضرت او را آزاد کرد.

اسمش برکۀ بنت ثعلبه بن عمرو بن حصن بن مالک بن سلمۀ بن عمرو بن نعمان بود و به ام الظباء معروف بود [۳].

در دوران جاهلیت خدمت‌کار مادر رسول اللهصبود و در کارهای منزل به او کمک می‌کرد. رسول اکرمصدر مورد او می‌فرماید:

«أم أیمن أمي بعد أمي».

«بعد از مادرم ام ایمن مادرم است» [۴].

ذهبی می‌گوید: ام ایمن کنیزی حبشی بود که از پدر رسول اکرمصبه او ارث رسید و زمانی‌که رسول اکرم با حضرت خدیجه ازدواج کرد، او را آزاد ساخت [۵].

ابونعیم در دلائل النبوة می‌گوید: ام ایمن کنیز خواهر خدیجه بود، که او را به رسول اکرم بخشید و پیامبر نیز او را آزاد کرد.

امام بخاری و مسلم و ابن سکن از زهری روایت کرده‌اند: ام ایمن کنیز پدر پیامبر، عبدالله بن عبد المطلب بود. بعد از در گذشت عبدالله، او را پرورش داد و بزرگ کرد [۶].

منابع تاریخی تأیید دارد که ام ایمن کنیزی به نام برکه بود. وی با مال خریده شد و به مکه آورده شد تا در خانه‌های آنجا زندگی کند. این لطف خدا بود که وی در خانۀ آمنه زندگی کند، در خدمت و کمک او باشد، سرپرستی فرزندش را بر عهده گیرد، پرورش بهترین مولود روی زمین را انجام دهد و بعدها نزد پیامبر اکرمصزندگی کند.

او یکی از کنیزانی بود که در خانه‌ها خدمت می‌کردند، فرمان سروران خود را اجرا می‌کردند و هر کاری که مالک‌شان به آنان امر می‌کرد با شوق و علاقه انجام می‌دادند و از زیر بار کارهای سنگین شانه خالی نمی‌کردند، نه شکوه می‌کردند و نه از کار کردن امتناع می‌ورزیدند. خداوند متعال از میان آنان برکۀ را انتخاب کرد، که در کودکی پیامبر، سرپرست و دایه‌اش باشد و به او خدمت کند و در کارها به او کمک کند و به جای مادرش باشد.

ام ایمن پیامبرصرا دوست می‌داشت و نسبت به او مهربان و با محبت بود. پس از اینکه پیامبر اکرمصدر سن شش سالگی مادرش را از دست داد، ام ایمن احساس کرد که خداوند متعال به او مسئولیت بزرگی سپرده است.

بنابر این، در جایگاه مادر دوم پیامبر قرار گرفت و محبت، عطوفت، توجه و اهتمام ورزیدنی که لازمه آن بود، برایش فراهم کرد.

خدمت ام ایمن در خانۀ رسول اکرمصبه عنوان کنیزی‌که در خانه آقایش خدمت می‌کند، نبود، بلکه وی احساس می‌کرد که از مقام و شرف بزرگی برخوردار شده و بایستی تمام توانش را برای رعایت و پرورش وی بکار ببرد و با تمام وجود با او محبت و مهربانی کند.

کودک نیز این حقیقت را درک کرد. هنگامی‌که محبت، رعایت و شفقت ام ایمن را می‌دید، احساس می‌کرد بعد از مادرش او مادر وی است.

پیامبر اکرم پس از اینکه خداوند متعال به او امانت رسالت را سپرد در مورد ام ایمن فرمود: «أم أیمن أمي بعد أمي».

بهترین پاداش را به کنیز مملوکش داد. پس از ازدواج با حضرت خدیجه او را آزاد کرد و همیشه از روی وفاداری و نیکی به مادر مهربانش و دایۀ مؤمن و صادقش و کسی‌که قابلۀ او بود و در کودکی بر محمد صحق داشت [٧]وی را مراعات می‌کرد و او را « ای مادر » صدا می‌زد [۸].

پس از اینکه به او وحی نازل شد و به مقام نبوت نایل آمد، به ام ایمن نگاه می‌کرد و می‌فرمود: «هذه بقیة أهلي» [٩].

«این یادگار بازماندۀ خانواده من است».

آری این وفاداری مردی بزرگ‌وار نسبت به کنیز خدمت‌کار خویش است. اخلاق نیک کسی است که قدر محبت مردم را می‌داند، خادمش را خوار نمی‌شمارد و بر کنیزش فخرجویی نمی‌کند و فضل و اخلاص و گذشت او را فراموش نمی‌کند و با او به مهربانی و نیکی و مهرورزی رفتار می‌کند؛ چون او را مانند مادرش مراعات و سرپرستی می‌کرد و مثل فرزند دوستش می‌داشت. پیامبرصنیز در قبال نیکی و تکریم و مهربانی‌اش را با آزاد کردنش به او داد، با بزرگی و عزت او را نزد خود باقی گذاشت و با او مثل مادرش که او را به دنیا آورده بود، رفتار کرد.

[۳] الإصابة، جاپ دار نهضه مصر، تحقیق علی محمد البجاوی، ج ۸، ص ۱۶٩. [۴] همان منبع. [۵] سیر أعلام النبلاء، موسسة الرسالة، تحقیق شیخ شعیب أرناؤوط و دیگران، ج ۲، ص۲۲۳؛ الإصابة، ج ۸، ص ۱۶٩. [۶] -الإصابة؛ دلائل النبوة، تحقیق عبدالمعطی قلعجی، ج۱، ص ۱۵۰، ج۴، ص ۲۸۸. [٧] در کتاب جوامع السیرة اثر ابن حزم، چاپ پاکستان، لاهور، نشر الکتب الإسلامیة، تحقیق احسان عباس، ناصرالدین الأسد و احمد شاکر، ص۲٧ آمده که ام ایمن قابلة وی بوده است. [۸] سیر أعلام النبلاء؛ الطبقات الکبری، ج۸، ص۲۲۳. [٩] همان منبع.