زندگی نامه محدث عصر شیخ محمد ناصر الدین آلبانی رحمه الله

فهرست کتاب

روی‌آوردن شیخ به علم حدیث

روی‌آوردن شیخ به علم حدیث

هنوز بیست بهار از عمر شیخ نگذشته بود که با متاثر شدن از سلسله بحث‌‌های مجله‌ی «الـمنار» که توسط شیخ محمد رشید رضا منتشر می‌‌شد، به‌سوی علم حدیث روی آورد. شیخ محمد المجذوب در کتاب خود تحت عنوان «علماء و مفکرون» در گفتاری که با شیخ ناصرالدین داشته است می‌گوید: شیخ ناصرالدین فرمودند: ابتدا، به خواندن داستان‌های عربی علاقه ‌مند شدم، سپس به تاریخ گرایش پیدا کردم و روزی در یکی از کتابفروشی‌‌ها درمیان کتاب‌ها یک شماره از مجله‌ی‌ «المنار» را دیدم که در آن سید رشید رضا درباره‌ی‌ کتاب احیاء علوم الدین شیخ غزالی، محاسن و مآخذ آن بحثی علمی نموده بود. من برای اولین بار بود که چنین نقد علمی را می‌دیدم، همین مسئله باعث شد تا تمام مجله را بخوانم و به دنبال آن تخریج حافظ عراقی را بر کتاب «احیاء ‌علوم الدین» مورد مطالعه و بررسی قرار دادم، چون توانایی خرید کتاب را نداشتم آنرا به امانت گرفته و مطالعه نمودم. با دیدن این تخریج دقیق، تصمیم گرفتم تا از آن نسخه برداری کنم.

به نظرم همین کوشش و تلاش بود که مرا به ادامه‌ی این کار تشویق نمود، زیرا برای مطالعه و فهم متن کتاب احیاء‌علوم ‌الدین و تخریج حافظ عراقی بر احادیث آن ناچار بودم از کتاب‌های لغت، بلاغت و غریب الحدیث نیز استفاده کنم.

استاد محمد المجذوب در ادامه می‌گوید، شیخ محمد ناصرالدین آنچه را که نسخه برداری کرده بود به من نشان داد که آنها را در سه جلد شامل چهار جزء در ۲۰۱۲ صفحه جمع‌آوری نموده بود که به دو صورت نوشته شده بودند، یکی با خط عادی و دیگری با خط زیبا، که تعلیقات و حواشی و تفاسیر واستدراکات را با آن نوشته بود.

به‌راستی چنین تلاشی آن هم در سنین بیست سالگی از چنین جوانی، کاری در خور توجه می‌‌باشد و از این رهگذر بود که چراغی فروزان بر فراز راه ایشان درخشیدن گرفت و راه تحقیق و کنکاش علمی را برایش ترسیم و مسیرش را تنویر بخشید، و او را در ردیف بزرگ‌ترین خادمان به سنّت پاک رسول الله در سرزمین شام -و جهان اسلام- قرار داد و برای همیشه در اوراق زرین تاریخ ثبت نمود.

شیخ اولین کار علمی خود را بر کتاب حافظ عراقی «الـمغني عن حمل الأسفار في الأسفار في تخريج ما في كتاب إحياء علوم الدين من الأحاديث والآثار» آغاز نمود و بعدها می‌‌فرمود: نعمت‌‌های الهی بر من بی‌شمار است به نظرم مهم‌ترین آنها دو تا است، اول، هجرت پدرم به سرزمین شام، که در نتیجه‌ی آن زبان عربی را یاد گرفتم، زیرا اگر در آلبانی می‌بودیم انتظار نداشتم حتی یک حرف از آن را یاد بگیرم و از طرفی برای یادگیری کتاب الله و سنت رسول الله جراهی جز فراگیری زبان عربی نیست.

نعمت دوم: آموزش حرفه‌ی ساعت سازی است، زیرا یک شغل آزاد بود که در کنار آن می‌‌توانستم در اوقات فراغت کارهای علمی را انجام دهم.

شیخ آلبانی در جواب سؤالی که از ایشان پرسیده شد، که شما چگونه بین شغل ساعت سازی و ساعت فروشی و کارهای علمی، هماهنگی ایجاد می‌‌نمودید؟ در پاسخ می‌گوید: درست است و این توفیق خداوند بوده که شامل حالم شده است که در آغاز جوانی حرفه‌ی ساعت سازی را بیاموزم، زیرا یک شغل آزاد بود و از نظر ساعات کاری با کارهای علمی که انجام می‌دادم تعارضی نداشت، من جز روزهای سه شنبه و جمعه روزانه فقط سه ساعت -روی این حرفه- کار می‌‌کردم، که در آمد آن کفاف مخارج زندگی خانواده‌‌ام را می‌نمود. رسول اکرم جدر دعایی می‌‌فرماید: «اللَّهُمَّ اجْعَلْ رِزْقَ آلِ مُحَمَّدٍ قُوتًا» [۵]. «بارالها رزق خاندان محمد را برایشان کافی بگردان». که نه محتاج دیگران باشند و نه اسرافی در کار باشد. بقیه‌ی اوقات به کارهای علمی و تألیف و تحقیق کتاب‌‌های حدیثی می‌پرداختم، به خصوص نسخه‌های خطی موجود، در کتابخانه‌ی ظاهریه. تمام وقت مانند کارمندان کتابخانه کارم را ادامه می‌دادم. نکته‌ی ‌قابل توجه اینکه شیخ در کتابخانه، به موقع اذان می‌گفت و مسلمانانی که در کتابخانه بودند به امامت شیخ نماز می‌گذاردند، همانگونه که ذکر شد اولین کار علمی و حدیثی که شیخ انجام دادند نسخه برداری و تعلیق بر تخریج حافظ عراقی بر کتاب «احیاء علوم الدین» شیخ غزالی بود. روزها یکی پس از دیگری می‌گذشت، بهار به تابستان و پاییز به زمستان عوض می‌‌شد اما حماسه ساز میدان مطالعه و تحقیق همچنان بلکه با همّت و توان روزافزون به کار خود ادامه مى‌داد، با گذشت زمان که معلوماتش اضافه می‌‌شد. عطش علمی او نیز افزایش می‌یافت و به کتاب و مطالعه بیشتر گرایش پیدا می‌‌کرد برای دستیابی به کتاب‌های مورد نیازش که در کتابخانه‌ی پدر بزرگوارش وجود نداشت و نمی‌‌توانست آنها را خریداری نماید. به بزرگترین کتابخانه‌ی شام «مکتبة الظاهریة» مراجعه می‌نمود و تمام وقت مشغول مطالعه می‌‌شد بجز اوقات نماز مطالعه را رها نمی‌کرد بسیاری از اوقات غذای مختصری را در آنجا صرف می‌‌نمود و به منزل نمی‌‌رفت. در واقع روش علما و محدثین چنین بوده است، مثل ابن جوزی که می‌گوید: خوراکم تکه‌ای نان خشک بود که در کنار نهر، در ناحیه‌ی بصره می‌‌نشستم و همراه با آب صرف می‌‌نمودم، به نظرم می‌‌آمد که این هم وقت مرا اشغال می‌کند. چه رسد به سفره‌های رنگین اهل علم در زمان ما که برای یک شام یا نهار چنان تشریفات، تکلفات و ساعت‌ها وقت صرف می‌نمایند و پس از آن صرف میوه، چای، شیرینی وانگهی مجالست و بدرقه و خدا حافظی! غافل از اینکه این وقت از عمر گرانبهای ماست که چون یخ آب می‌شود... و ارزش آن را دارد که صرف کارهای مفید و سودمند دیگری شود. شیخ مانند یک کارمند کتابخانه تمام وقت در آنجا مشغول مطالعه و تحقیق بود بطوری که ساعات کار کارمندان کتابخانه تمام می‌‌شد اما شیخ همچنان سرگرم مطالعه و بحث بود، بعد از مدتی کلید کتابخانه به ایشان داده شد و اتاقی به وی اختصاص یافت، پیش از کارمندان به کتابخانه می‌آمد و بعد از آنان بیرون می‌شد و از وقت خود حد اکثر استفاده را می‌کرد و کسانی که برای پرسش مسئله‌ای به او مراجعه می‌کردند، یا برای زیارتش می‌آمدند، خیلی مختصر به آنان پاسخ می‌داد، به نحوی که نگاه خود را از کتاب بر نمی‌داشت و به گفته‌ی‌ دکتر محمد الصباغ «عینٌ فی الکتاب عینٌ فی السائل» بود «نگاهی به کتاب و نگاهی به سوال کننده». نتیجه‌ی این تحقیقات و مطالعات در تألیفات گرانسنگ شیخ و تخریج احادیث بیوع در «موسوعه فقه اسلامی» و در فهرست نمودن کتاب‌های حدیث و نسخه‌‌های خطی کتابخانه‌ی ظاهریه دمشق بویژه مقدمه‌ای که شیخ بر فهرستی که تهیه کرده بود به خوبی آشکا‌ر است.

[۵] «أي اكفهم من القوت بما لا يرهقهم إلى ذل السألة ولا يكون فيه فضول تبعث على الترفه والتبسط في الدنيا...». فتح الباری جلد ۴ ص ۴۲۱.