در مسير هجرت:
عقربههای ساعت را نمیتوان متوقف و گذشت زمان را نمیتوان کند نمود. انسانهای پرتلاش و انقلابی همچون عقربههای ساعت و ایام زمان، همواره در حرکت هستند اما... با حرکتی متفاوت، آنان در معرض ابتلا و آزمایش هستند که سنتی از سنتهای الهی است.
﴿الٓمٓ ١ أَحَسِبَ ٱلنَّاسُ أَن يُتۡرَكُوٓاْ أَن يَقُولُوٓاْ ءَامَنَّا وَهُمۡ لَا يُفۡتَنُونَ ٢﴾[العنکبوت: ۱-۲]. «آیا مردمان گمان بردهاند همین که بگویند ایمان آوردهایم به حال خود رها میشوند و ایشان آزمایش نمیگردند؟».
﴿أَمۡ حَسِبۡتُمۡ أَن تَدۡخُلُواْ ٱلۡجَنَّةَ وَلَمَّا يَعۡلَمِ ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ جَٰهَدُواْ مِنكُمۡ وَيَعۡلَمَ ٱلصَّٰبِرِينَ١٤٢﴾[آلعمران: ۱۴۲]. «آیا پنداشتهاید که شما به بهشت در خواهید آمد، بدون آنکه خداوند کسانی از شما را مشخص سازد که به تلاش و پیکار بر خواستهاند، بدون آنکه خداوند بردبارانی را متمایز گرداند».
در بسیاری از امتحانات و آزمایشهای الهی، فرد معاشرت دوستان و خویشاوندان را از دست میدهد، چه بسا اشک حسرت و امید از دیدگانش سرازیر میشود، راحت منزل و صفای خانواده و محیط مهرآمیز و دل انگیز همسر و فرزندان را از دست میدهد و از نظر روحی و جسمی در تنهایی بسر میبرد و به انواع القاب و تهمتها متهم میگردد و...
گه دهری و گه کافر و ملحد باشد
گه دشمن خلق وفتنه پرور باشد
بایـد بچـشــد عــذاب تنهایـی را
مردی که زعصر خود فراتر باشد
اما درسی که از این محنتها حاصل میشود به مراتب با ارزشتر از همه این چیزهاست. مسلمانان در غزوهی احد اشک و عرق میریزند، جلوی شمشیرها سینه سپر میکنند، بهترین جوانان اسلام سربریده میشوند، قلبشان پاره میشود، اما اگر با چشم حقیقت بنگریم، متوجه خواهیم شد که این دردها و مصیبتها به هدر نرفتهاند، بلکه درنتیجهی ریخته شدن آن خونها درخت اسلام آبیاری شده و پیام عزت و آزادی را برای تمام نسلها به ارمغان آورده و شیخ ناصرالدین از جملهی دریافت کنندگان آن پیام عزت و آزادی بوده تا در مسیر دعوت به کتاب الله و سنت صحیح رسول الله جمشکلات را یکی پس از دیگری به جان بخرد اما لحظهای این هدف مقدس را رها نکند، پیش از این دوبار، زندانی شده بود و این بار عرصه بر او تنگ میشود، با خانوادهی خود در اول رمضان سال ۱۴۰۰ ﻫ.ق از دمشق به عمان هجرت میکند و در آنجا منزلی برای خود دست و پا میکند، تا اینکه در آنجا سکونت کند، بر اثر فشار کاری، سخت بیمار میشود، پس از بهبودی بنا بر اصرار برادران مسلمان، کلاسهای درس حدیث را در عَمّان آغاز میکند.
در ۱٩ شوال سال ۱۴۰۱ ﻫ. به دمشق میرود. از مشکلات و شر قضا به خدا پناه میبرد، دو شب در آنجا میماند، شب سوم پس از مشوره و استخاره به بیروت سفر میکند، پس از مدتی که در بیروت میماند باز ناچار به هجرت میشود. این دفعه به امارات میرود و با استقبال اهل دعوت به کتاب و سنت روبرو میشود. در امارات ایام بر وفق مراد پیش میرود، طلاب علم و اساتید علوم اسلامی از سعودی، بحرین، یمن و عراق به دیدن شیخ میآیند و از ایشان بهرهی علمی میگیرند. پس از مدتی به قطر میرود و در آنجا با دکتر یوسف قرضاوی و شیخ محمد الغزالی ملاقات میکند و در نهایت به اردن مراجعت میکند.
به مناسبت بحث از ابتلا و آزمایشهای الهی این مطلب قابل ذکر است که شیخ در اواخر حیاتش به بیماریهای سختی مبتلا شدند اما با وجود این همه ناراحتی و مریضی از فضل و کرم الهی حافظه و ذهن ایشان صحیح و سالم بود و در ایام بیماری هرگاه احساس میکرد بهتر شده به مطالعه مشغول میشد. بدینگونه، شیخ بزرگوار ۶۰ سال از عمر مبارکش را در خدمت قرآن و سنت رسول الله سپری کرد، تا اینکه دعوت حق را لبیک گفت و از دار فانی به سرای ابدی شتافت. رحمه الله رحمةً واسعة.