جنها نیز به مانند انسان کافر یا مسلمان هستند
الله تعالی دربارهی جن از زبان آنها بازگو میکند که گفتند: ﴿وَأَنَّا مِنَّا الْمُسْلِمُونَ وَمِنَّا الْقَاسِطُونَ فَمَنْ أَسْلَمَ فَأُولَئِكَ تَحَرَّوْا رَشَدًا١٤ وَأَمَّا الْقَاسِطُونَ فَكَانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَبًا١٥﴾[الجن: ۱۴-۱۵] «جمعی از ما مسلمان و جمعی دیگر ستمکارند. پس کسی که مسلمان شد راه راست را انتخاب نموده ولی ستمکاران هیزم جهنم خواهند شد».مسلمانان جن نیز از لحاظ اطاعت و فرمانبری با هم تفاوت دارند. خداوند متعال در سورهی جن میفرماید: ﴿وَأَنَّا مِنَّا الصَّالِحُونَ وَمِنَّا دُونَ ذَلِكَ كُنَّا طَرَائِقَ قِدَدًا١١﴾[الجن: ۱۱] «جمعی از ما صالح و جمعی غیر از آن میباشند. ما فرقههای مختلف بودیم».و داستان اسلام آوردن اولین جنها در امت اسلام از عبدالله بن عباسباینگونه روایت شده است: «انْطَلَقَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فِي طَائِفَةٍ مِنْ أَصْحَابِهِ عَامِدِينَ إِلَى سُوقِ عُكَاظٍ وَقَدْ حِيلَ بَيْنَ الشَّيَاطِينِ وَبَيْنَ خَبَرِ السَّمَاءِ وَأُرْسِلَتْ عَلَيْهِمْ الشُّهُبُ فَرَجَعَتْ الشَّيَاطِينُ إِلَى قَوْمِهِمْ فَقَالُوا مَا لَكُمْ فَقَالُوا حِيلَ بَيْنَنَا وَبَيْنَ خَبَرِ السَّمَاءِ وَأُرْسِلَتْ عَلَيْنَا الشُّهُبُ قَالُوا مَا حَالَ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَ خَبَرِ السَّمَاءِ إِلا شَيْءٌ حَدَثَ فَاضْرِبُوا مَشَارِقَ الأَرْضِ وَمَغَارِبَهَا فَانْظُرُوا مَا هَذَا الَّذِي حَالَ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَ خَبَرِ السَّمَاءِ فَانْصَرَفَ أُولَئِكَ الَّذِينَ تَوَجَّهُوا نَحْوَ تِهَامَةَ إِلَى النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَهُوَ بِنَخْلَةَ عَامِدِينَ إِلَى سُوقِ عُكَاظٍ وَهُوَ يُصَلِّي بِأَصْحَابِهِ صَلاةَ الْفَجْرِ فَلَمَّا سَمِعُوا الْقُرْآنَ اسْتَمَعُوا لَهُ فَقَالُوا هَذَا وَاللَّهِ الَّذِي حَالَ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَ خَبَرِ السَّمَاءِ فَهُنَالِكَ حِينَ رَجَعُوا إِلَى قَوْمِهِمْ وَقَالُوا يَا قَوْمَنَا إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ وَلَنْ نُشْرِكَ بِرَبِّنَا أَحَدًا فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى نَبِيِّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قُلْ أُوحِيَ إِلَيَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنْ الْجِنِّ وَإِنَّمَا أُوحِيَ إِلَيْهِ قَوْلُ الْجِنِّ» [۸]«روزی، رسول الله جبا تنی چند از یارانش به قصد بازار عکاظ، براه افتاد. و این، زمانی بود که از دسترسی جِنها به اخبار آسمانها، جلوگیری شده بود. و شهابهای آسمانی، آنها را تعقیب میکردند. جنها وقتی با این وضعیت روبرو شدند، نزد قوم خویش باز گشتند. قومشان پرسیدند: چرا برگشتید؟ جنها در جواب گفتند: از دسترسی ما به اخبار آسمانها، جلوگیری شده است. و اگر کسی برای رفتن به آسمانها، سعی کند، به وسیلهی شهابها تعقیب میشود. آنها گفتند: حتماً اتفاق خاصی افتاده است. بروید اطراف و اکناف عالَم، بگردید و علت آن را پیدا کنید. عدهای از جنها مأمور تحقیق پیرامون آن شدند. گروهی که به طرف تهامه بسیج شده بودند، در آنجا، با رسول الله جمواجه شدند. رسول الله جدر محلی به نام نخله، حضور داشت و عازم بازار عکاظ بود. لحظهای که جنها رسیدند، رسول الله جو یارانش در حال خواندن نماز صبح بودند. وقتی صدای قرآن را شنیدند، به آن گوش فرا دادند. سپس به یکدیگر گفتند: به خدا قسم همین قرآن است که از رفتن ما به سوی آسمانها و بدست آوردن خبرهای آسمانی، ممانعت نموده است. این بود که به سوی قوم خود، برگشتند و گفتند:«ای قوم! ما قرآن شگفت انگیزی را شنیدیم که به سوی کامیابی راهنمایی میکند. پس ما به آن ایمان آورده، از این پس، با پروردگار خود، کسی را شریک نمیگردانیم. خداوند بعد از آن، این آیات سورهی جن را بر پیامبر جنازل فرمود: ﴿قُلْ أُوحِيَ إِلَيَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنَ الْجِنِّ﴾[الجن: ۱] و آنچه نازل شد، سخن جنها بود.
[۸] بخاری: ۷۳۱.