نمونههایی از درمان سحر عبارتند از
۱. به عمل ساحر نگاه میشود اگر دانسته شد که او مثلاً تکهای از مو را در مکانی قرار یا آن را در شانهای قرار داده است یا چیزهایی از این قبیل. هنگامی که محل آن دانسته شد آن چیز را از بین میبرید و میسوزانید و نابود میکنید چیزی که سحر بر روی آن انجام شده، باطل میشود و هدف ساحر تحقق نمییابد.
۲. هنگامی که ساحر شناخته شد، ملزم شود که آنچه انجام داده را نابود کند. به او گفته میشود: یا آنچه انجام دادی را نابود میکنی یا گردنت را میزنم. سپس هنگامی که آن چیز را نابود کرد، حاکم مسلمانان او را میکشد؛ زیرا ساحر بر اساس رأی صحیح، بدون درخواست توبه گردنش زده میشود؛ همان گونه که عمرسآن را انجام داد و از رسول خدا روایت است که فرمود: «حَدُّ السَّاحِرِ ضَرْبَةٌ بِالسَّيْفِ»«حد ساحر زدن گردن او با شمشیر است» و هنگامی که حفصه ام المؤمنینلدانست که جاریهای بر او سحر انجام داده، او را کشت.
۳. خواندن قرآن؛ زیرا که تأثیر بزرگی در نابودی سحر دارد. و بدین صورت است که بر شخص سحر زده یا در ظرفی آیة الکرسی، آیات سحر در سورههای اعراف، یونس، طه و همراه با آن سورههای کافرون، اخلاص و معوذتین خوانده شود و برای او شفا و سلامتی را بخواهد خصوصاً با دعای مأثور از پیامبر جکه میفرمود: «اللَّهُمَّ رَبَّ النَّاسِ أَذْهِبْ الْبَاسَ اشْفِهِ وَأَنْتَ الشَّافِي لَا شِفَاءَ إِلَّا شِفَاؤُكَ شِفَاءً لَا يُغَادِرُ سَقَمًا»:«ای پروردگار انسانها! بیماریاش را برطرف ساز و چنان شفایی عنایت کن که هیچگونه بیماریای باقی نماند؛ چرا که تو شفا دهنده هستی و هیچ شفایی، بجز شفای تو وجود ندارد».و مانند آنچه که جبریل÷بر پیامبر جبا تکرار سه بار این دعا رقی نمود: «بِاسْمِ اللَّهِ أَرْقِيكَ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ يُؤْذِيكَ مِنْ شَرِّ كُلِّ نَفْسٍ أَوْ عَيْنِ حَاسِدٍ اللَّهُ يَشْفِيكَ بِاسْمِ اللَّهِ أَرْقِيكَ»:«به نام خداوند تو را از هر چیزی که باعث آزار توست و از شر هر نفس و چشم حسود رقیه میکنم؛ خداوند شفایت میدهد و به وسیلهی نام الله تو را محفوظ میدارم».و خواندن سورهی اخلاص و معوذتین را سه بار تکرار کند و از آنچه ذکر کردیم در آب بخواند و شخص سحر زده از آن بخورد و با باقیماندهی آب یک بار یا بیشتر بر حسب نیاز، خود را بشوید؛ به اذن خداوند سحر نابود میشود که این را علما رحمهم الله ذکر کردهاند؛ همانگونه که شیخ عبدالرحمن بن حسن: در کتاب «فتح المجید شرح کتاب التوحید» در «باب ما جاء فی النشرة» و دیگران ذکر کردهاند.
۴. هفت برگ از درخت سدر سبز را بگیرد و آن را بکوبد و در آب قرار دهد و در آن، آنچه را قبلاً از آیات و سورهها و دعاها گذشت، بخواند و از آن بنوشد و خود را با آن بشوید همانگونه که آن در درمان مردی که از نزدیکی با همسرش حبس شده بود که هفت برگ از درخت سدر سبر را در آب قرار دادند آیات و سورهها و دعاهای گذشته را در آن خواند سپس از آن نوشید و خود را با آن شست که به اذن و خواست خداوند سودمند گشت.
و آیاتی که در آن خوانده میشود و برگ درخت سدر به نسبت سحر زدهها و کسی که ناتوان از نزدیکی و جماع با همسرش است به ترتیب زیر است:
۱. خواندن سورهی فاتحه.
۲. خواندن آیة الکرسی از سورهی بقره ﴿اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَلَا يَئُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ٢٥٥﴾[البقرة: ۲۵۵] «خداست که معبودی جز او نیست زنده و برپادارنده است نه خوابی سبک او را فرو میگیرد و نه خوابی گران آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آن اوست کیست آنکس که جز به اذن او در پیشگاهش شفاعت کند آنچه در پیش روی آنان و آنچه در پشتسرشان است میداند و به چیزی از علم او جز به آنچه بخواهد احاطه نمییابند کرسی او آسمانها و زمین را در بر گرفته و نگهداری آنها بر او دشوار نیست و اوست والای بزرگ».
۳. خواندن آیات سورهی اعراف: ﴿قَالَ إِنْ كُنْتَ جِئْتَ بِآيَةٍ فَأْتِ بِهَا إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ١٠٦ فَأَلْقَى عَصَاهُ فَإِذَا هِيَ ثُعْبَانٌ مُبِينٌ١٠٧ وَنَزَعَ يَدَهُ فَإِذَا هِيَ بَيْضَاءُ لِلنَّاظِرِينَ١٠٨ قَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ إِنَّ هَذَا لَسَاحِرٌ عَلِيمٌ١٠٩ يُرِيدُ أَنْ يُخْرِجَكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ فَمَاذَا تَأْمُرُونَ١١٠ قَالُوا أَرْجِهْ وَأَخَاهُ وَأَرْسِلْ فِي الْمَدَائِنِ حَاشِرِينَ١١١ يَأْتُوكَ بِكُلِّ سَاحِرٍ عَلِيمٍ١١٢ وَجَاءَ السَّحَرَةُ فِرْعَوْنَ قَالُوا إِنَّ لَنَا لَأَجْرًا إِنْ كُنَّا نَحْنُ الْغَالِبِينَ١١٣ قَالَ نَعَمْ وَإِنَّكُمْ لَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ١١٤ قَالُوا يَا مُوسَى إِمَّا أَنْ تُلْقِيَ وَإِمَّا أَنْ نَكُونَ نَحْنُ الْمُلْقِينَ١١٥ قَالَ أَلْقُوا فَلَمَّا أَلْقَوْا سَحَرُوا أَعْيُنَ النَّاسِ وَاسْتَرْهَبُوهُمْ وَجَاءُوا بِسِحْرٍ عَظِيمٍ١١٦ وَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَلْقِ عَصَاكَ فَإِذَا هِيَ تَلْقَفُ مَا يَأْفِكُونَ١١٧ فَوَقَعَ الْحَقُّ وَبَطَلَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ١١٨ فَغُلِبُوا هُنَالِكَ وَانْقَلَبُوا صَاغِرِينَ١١٩ وَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سَاجِدِينَ١٢٠ قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعَالَمِينَ١٢١ رَبِّ مُوسَى وَهَارُونَ١٢٢﴾[الأعراف: ۱۰۶-۱۲۲] «(فرعون) گفت: اگر معجزهای آوردهای پس اگر راست میگویی آن را ارائه بده(۱۰۶) پس (موسی) عصایش را افکند و بناگاه اژدهایی آشکار شد(۱۰۷) و دستخود را (از گریبان) بیرون کشید و ناگهان برای تماشاگران سپید (و درخشنده) بود(۱۰۸) سران قوم فرعون گفتند: بیشک این (مرد) ساحری داناست(۱۰۹) میخواهد شما را از سرزمینتان بیرون کند پس چه دستور میدهید(۱۱۰) گفتند: او و برادرش را بازداشت کن و گردآورندگانی را به شهرها بفرست(۱۱۱) تا هر ساحر دانایی را نزد تو آرند(۱۱۲) و ساحران نزد فرعون آمدند (و) گفتند: (آیا) اگر ما پیروز شویم برای ما پاداشی خواهد بود(۱۱۳) گفت: آری و مسلماً شما از مقربان (دربار من) خواهید بود(۱۱۴) گفتند: ای موسی آیا تو میافکنی و یا اینکه ما میافکنیم(۱۱۵) گفت: شما بیفکنید و چون افکندند دیدگان مردم را افسون کردند و آنان را به ترس انداختند و سحری بزرگ در میان آوردند(۱۱۶) و به موسی وحی کردیم که عصایت را بینداز پس (انداخت و اژدها شد) و ناگهان آنچه را به دروغ ساخته بودند فرو بلعید(۱۱۷) پس حقیقت آشکار گردید و کارهایی که میکردند باطل شد(۱۱۸) و در آنجا مغلوب و خوار گردیدند(۱۱۹) و ساحران به سجده درافتادند(۱۲۰) (و) گفتند: به پروردگار جهانیان ایمان آوردیم (۱۲۱) پروردگار موسی و هارون».
۴. خواندن آیات سورهی یونس: ﴿وَقَالَ فِرْعَوْنُ ائْتُونِي بِكُلِّ سَاحِرٍ عَلِيمٍ٧٩ فَلَمَّا جَاءَ السَّحَرَةُ قَالَ لَهُمْ مُوسَى أَلْقُوا مَا أَنْتُمْ مُلْقُونَ٨٠ فَلَمَّا أَلْقَوْا قَالَ مُوسَى مَا جِئْتُمْ بِهِ السِّحْرُ إِنَّ اللَّهَ سَيُبْطِلُهُ إِنَّ اللَّهَ لَا يُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِينَ٨١ وَيُحِقُّ اللَّهُ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ٨٢﴾[يونس: ۷۹-۸۲] «و فرعون گفت: هر جادوگر دانایی را پیش من آورید (۷۹) و چون جادوگران آمدند موسی به آنان گفت: آنچه را میاندازید بیندازید (۸۰) پس چون افکندند موسی گفت: آنچه را شما به میان آوردید سحر است به زودی خدا آن را باطل خواهد کرد آری خدا کار مفسدان را تأیید نمیکند (۸۱) و خدا با کلمات خود حق را ثابت میگرداند هر چند بزهکاران را خوش نیاید».
۵. خواندن آیاتی از سورهی طه: ﴿قَالُوا يَا مُوسَى إِمَّا أَنْ تُلْقِيَ وَإِمَّا أَنْ نَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَلْقَى٦٥ قَالَ بَلْ أَلْقُوا فَإِذَا حِبَالُهُمْ وَعِصِيُّهُمْ يُخَيَّلُ إِلَيْهِ مِنْ سِحْرِهِمْ أَنَّهَا تَسْعَى٦٦ فَأَوْجَسَ فِي نَفْسِهِ خِيفَةً مُوسَى٦٧ قُلْنَا لَا تَخَفْ إِنَّكَ أَنْتَ الْأَعْلَى٦٨ وَأَلْقِ مَا فِي يَمِينِكَ تَلْقَفْ مَا صَنَعُوا إِنَّمَا صَنَعُوا كَيْدُ سَاحِرٍ وَلَا يُفْلِحُ السَّاحِرُ حَيْثُ أَتَى٦٩﴾[طه: ۶۵-۶۹] «(ساحران) گفتند: ای موسی یا تو میافکنی یا (ما) نخستین کس باشیم که میاندازیم(۶۵) گفت (نه) بلکه شما بیندازید پس ناگهان ریسمانها و چوبدستیهایشان بر اثر سحرشان در خیال او (چنین) مینمود که آنها به شتاب میخزند(۶۶) و موسی در خود بیمی احساس کرد(۶۷) گفتیم: مترس که تو خود برتری(۶۸) و آنچه در دست راست داری بینداز تا هر چه را ساختهاند ببلعد؛ در حقیقت آنچه سرهمبندی کردهاند افسون افسونگر است و افسونگر هرجا برود رستگار نمیشود».
۶. خواندن سورهی کافرون.
۷. خواندن سورهی اخلاص و معوذتین(سورهی فلق و ناس) سه بار.
۸. خواندن بعضی از دعاهای شرعی مانند: «اللَّهُمَّ رَبَّ النَّاسِ أَذْهِبْ الْبَاسَ اشْفِهِ وَأَنْتَ الشَّافِي لَا شِفَاءَ إِلَّا شِفَاؤُكَ شِفَاءً لَا يُغَادِرُ سَقَمًا»:«ای پروردگار انسانها! بیماریاش را برطرف ساز و چنان شفایی عنایت کن که هیچگونه بیماریای باقی نماند؛ چرا که تو شفا دهنده هستی و هیچ شفایی، بجز شفای تو وجود ندارد».خوب است و اگر با آن این دعا را سه بار بخواند بهتر است: «بِاسْمِ اللَّهِ أَرْقِيكَ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ يُؤْذِيكَ مِنْ شَرِّ كُلِّ نَفْسٍ أَوْ عَيْنِ حَاسِدٍ اللَّهُ يَشْفِيكَ بِاسْمِ اللَّهِ أَرْقِيكَ»:«به نام خداوند تو را از هر چیزی که باعث آزار توست و از شر هر نفس و چشم حسود رقیه میکنم؛ خداوند شفایت میدهد و به وسیلهی نام الله تو را محفوظ میدارم».و اگر آنچه را که گذشت، مستقیماً بر شخص سحر زده بخواند و بر سر و یا سینهی او فوت کند، این از سببهای شفا به اذن و اجازهی خداوند همانگونه که پیشتر گذشت، میباشد [۲۱].
[۲۱] کتاب مجموع فتاوى ومقالات متنوعة لسماحة الشیخ العلامة عبد العزیز بن عبدالله بن باز رحمه الله (ج: ۸، ص: ۱۴۴).