بنیاد دوم: تواتر
اثبات صحت و درستی نص آنچه که پیامبر ج درباره لزوم پیروی از سنتش فرموده است نیازمند علمی خاص به راویان، اسانید و قواعد علم حدیث است اما امور بسیاری هستند که از وی با نقل متواتری ثابت شدهاند که به این علم خاص نیازی ندارد و هر کسی که خودش را به علم شرعی منسوب میکند اختلافی در این ندارد که آنها، از پیامبر ثابت است و آن امور، به بالاترین درجهی تواتر نزد بشریت میرسد طوریکه هیچ کسی جز سفسطهگران و امثال آنها در آن به مخالفت نمیپردازد، همانند اختلاف بر سر وجود شخص مسیح، وجود فرعونهای مصر در تاریخ و موارد مشابه دیگر.
آنچه که از پیامبر ج به تواتر رسیده است همانند اینکه پنج بار در شبانهروز در قالب سجده و رکوع و نشستن و برخاستن و تکبیر و تشهد با مردم نماز میخواند و اینکه در روز نهم ذیالحجة (عرفه) میایستاد، یا در أیامالتشریق، رمی جمرات میکرد یا امور دیگری که هزاران نفر از مردم آنرا مشاهده کردهاند و بدان عمل نمودهاند و نسل بعد با مشاهده آنها بدان عمل نمودهاند، تمامی اینها از بالاترین مراتبی بشمار میرود که نزد بشر از طریق تواتر میتوان اثبات کرد و به هیچوجه وقوع تواتر را نمیتوان انکار کرد مگر اینکه اعتبار خبر را بعنوان منبعی برای معرفت ملغا نمود که این امر نیز انکار حقایق و چیزهایی است که انسان از خودش ضرورتاً میبیند.
کما اینکه ابنحزم / در کتابش «الإحکام» پیرامون خبری سخن گفته است که تعداد بسیاری از تعداد بسیاری دیگر نقل نمودهاند تا به پیامبر ج میرسد: «و این خبریست که هیچ دو مسلمانی در لزوم پایبندی و پذیرش آن و نیز اینکه حقیقتی قطعی میباشد در آن اختلافی ندارند چرا که به مانند آنست که میدانیم این همان قرآنی است که محمد ج آورده است و از طریق آن به صحت بعثت پیامبر پی میبریم و از رهگذر آنست که از تعداد رکوع هر نماز و تعداد نمازها و بسیاری از احکام زکات و اموری دیگر آگاه میشویم که تفسیر آن در قرآن نیامده است و در کتاب «الفصل» پیرامون آن سخن گفتهایم و بیان داشتهایم که این برهان، صحیح است و چگونگی آنرا بیان نمودهایم و روشن ساختهایم که ضرورت و طبیعت (آن) قبولش را واجب میسازد و بوسیله آن، چیزهایی از سرزمینهای مختلف را میدانیم که مشاهده نکردهایم و از انسانهای پیش از خود همانند پیامبران، دانشمندان، فلاسفه، پادشاهان، رویدادها و تألیفات باخبر میشویم، و هرکس که این را انکار کند به مثابهی کسی است که آنچه را که با حواس اولیه درک میشود انکار نماید و فرقی ندارد، و برایش لازم مینماید که باور نکند پیش از او، زمانی وجود داشته یا پدر و مادرش پیش از او بودهاند یا از یک زن متولد شده است».[٣١]
غزالی / در کتاب «المُستصفی» گفته است: «اما اثبات اینکه تواتر افادهی علم میکند امری مشخص است بر خلاف فرقهی سُمنیه که علوم را در حواس محدود کردهاند و تواتر را انکار نمودهاند، و این محدود ساختن آنها باطل است.. سپس هیچ عاقلی در این شک نمیکند که در دنیا، شهری به نام بغداد وجود دارد هرچند که وارد آن نشده باشد، و در وجود پیامبران † بلکه حتی در وجود شافعی و ابوحنیفه و حتی وجود حکومتها و رویدادهای بزرگ تردیدی نمیکند. پس چون گفته شود اگر این امر ضرورتا معلوم میبود با شما مخالفت نمیکردیم در جواب میگوییم: کسی که با این مسئله مخالفت کند درحقیقت با زبانش (نه با دلش) و یا بخاطر سردرگمی عقلی یا از روی عناد مخالفت میکند و انکار این امر از تعداد بسیاری صادر نمیشود که معمولا انکار و عنادشان نسبت به آنچه دانستهاند محال باشد».[٣٢]
و چون این امر ثابت شد پس بواسطه بسیاری از آنچه که با تواتر از پیامبر ج نقل شده است میتوانیم حجیت سنت و جایگاه آن را از چندین وجه ثابت نماییم که إنشاءالله به بزودی ذکر خواهد شد.
یادآوری:
مقصود از تواتری که در این باب بیان میگردد همان چیزیست که بسیاری از متأخرین آنرا تواتر معنوی مینامند هرچند که ممکن است نزد برخی از متقدمین، تواتر لفظی نامیده شود همانطور که خطیب بغدادی در «الفقیه والمتفقه» گفته است: «تواتر، دو نوع است؛ یکی از آنها تواتر از طریق لفظ است و دیگری: تواتر از طریق معنا میباشد.
اما تواتر از طریق لفظ: همانند خبر خارج شدن پیامبر ج از مکه به مدینه، وفات و دفن وی در مدینه، و آنچه از مسجد و منبر وی، از تکریم پیامبر بر اصحابش و دوست داشتن آنها، مخالفتش با ابوجهل و سایر مشرکان، تعظیم و بزرگداشت قرآن توسط پیامبر و نیز تعداد نمازها، رکعات، ارکان و ترتیب آنها، فرض بودن زکات، روزه، حج و موارد این چنینی روایت شده است.
اما تواتر از طریق معنا اینست که جماعت بسیاری که هر کدام از آنها، علم به خبر خود دارند حکمی غیر از آن چیزی را روایت کنند که دیگری روایت مینماید اما همگی روایتها دربرگیرنده معنای واحدی میباشد لذا این معنا به منزلهی تواتر لفظی خبر میباشد، مثل آن که جماعت بسیاری، عمل کردن صحابه به خبر واحد را روایت کردهاند درحالیکه احکام، مختلف و احادیث، متفاوت است ولی همگی آن روایات، شامل عمل به خبر واحد عدل میباشد، و این یکی از شیوههای معجزات رسولخدا ج است چنانکه تسبیح نمودن شنها در دستانش از وی روایت شده است و نیز نالهی درخت خرما برای وی، جوشیدن آب از میان انگشتان او، تبدیل نمودن غذای اندک به زیاد، سخن گفتن حیوانات با وی و امور مشابه دیگر که تعدادشان بسیار است روایت شده است».[٣٣]
این همانست که خطیب بغدادی / آنرا تواتر لفظی نامیده و مثالهایی برای آن بیان نموده است اما نزد بسیاری از متأخرین، تواتر معنوی بهشمار میرود.
[٣١]- الإحکام فی أصول الأحکام (١/١٠٠).
[٣٢]- المستصفی، غزالی، با اختصار (٢/١٣٢-١٣٣)، ت: حمزه حافظ، ط: شرکة المدینة المنورة.
[٣٣]- الفیه و المتفقه، خطیب بغدادی (١/٩٥).