بنیاد سوم: اجماع
کسی که در کتاب خداوند، رهنمود پیامبرش، راه و روش اصحابش و آنان که از صحابه پیروی نمودند و نیز مذاهب پیشوایان، فقهاء، مفسران و تاریخنگاران اسلام تأمل میکند تردیدی در این نمینماید که حجت نشمردن سنت از اولین چیزهایی است که در قول خداوند متعال داخل میگردد که میفرماید: ﴿وَمَن يُشَاقِقِ ٱلرَّسُولَ مِنۢ بَعۡدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُ ٱلۡهُدَىٰ وَيَتَّبِعۡ غَيۡرَ سَبِيلِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ نُوَلِّهِۦ مَا تَوَلَّىٰ﴾[النساء: ١١٥] «کسی که با پیامبر، دشمنانگی کند پس از آن که (راه) هدایت (از راه ضلالت برای او) روشن شده و (راهی) جز راه مؤمنان در پیش گیرد، او را به همان جهتی که (به دوزخ منتهی میشود و) دوستش داشته است رهنمود میگردانیم».
زیرا کاملا از جهت نقل متواتر معلوم است که قاضیان اصحاب پیامبر ج پس از مرگ وی، آشکارا به سنت و رهنمود وی در حدود، نکاح، ارث، خرید و فروش و دیگر امور از عبادات و معاملات قضاوت میکردند - فرقی هم نمیکرد که آن امر در نص قرآن ذکر شده است یا که خیر - و برخی از آنها منکر این قضاوت نمیشدند که چرا چنین قضاوت میکنید بلکه آنرا تایید مینمودند و در باب اموال، نوامیس و سایر احوالشان اجرایی میکردند و کسی از ایشان که از منبع آن امر میپرسید بهصورت مستند به پیامبر ج اسناد میدادند در نتیجه، سؤالکننده از طرف مقابل خود بخاطر این نسبت راضی میگردید و بدان قناعت میکرد و گاهی هم اگر شخص، احتمال توهم نقلکننده حدیث را میداد از وی خواستار تحقیق و بررسی بیشتر میشد که اگر نتیجهی تحقیق به تایید آن میانجامید طرف مقابل نیز تایید نموده و راضی میگشت. این امر در وقتی صورت میپذیرفت که آنان منکر اعمال دینی منقول مردم بودند که اصلی در کتاب خدا و سنت رسولش ج نداشت.
و هر کسی که کمترین درایت را به اخبار و سِیَر دارد تردیدی نمیکند که این امر از آنان بهصورت تواتر معنوی ثابت است و قضاوتها و تعاملات محفوظ آنها، شاهدی بر اعتماد کردنشان به سنت و رهنمود پیامبر ج است. و هر کس قضاوتها و فتاوای صحابه ش را در کتابهای مسندی که اخبارشان را جمعآوری نموده است مطالعه کند همچون مصنف عبدالرزاق و مصنف ابن أبی شیبه، صدها اخبار مسند صحیح مشاهده مینماید که این امور را اثبات میکنند چرا که این، راه و روش آنها بوده است.
تردیدی نیست که صحابه ش اولین کسانی هستند که داخل در مؤمنانی میباشند که خداوند متعال آنان را در این آیه چنین نامیده است: ﴿وَيَتَّبِعۡ غَيۡرَ سَبِيلِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ﴾ براستی که خداوند به فضل، برتری و خیر آنان گواهی داده است چنانکه میفرماید: ﴿لَا يَسۡتَوِي مِنكُم مَّنۡ أَنفَقَ مِن قَبۡلِ ٱلۡفَتۡحِ وَقَٰتَلَۚ أُوْلَٰٓئِكَ أَعۡظَمُ دَرَجَةٗ مِّنَ ٱلَّذِينَ أَنفَقُواْ مِنۢ بَعۡدُ وَقَٰتَلُواْۚ وَكُلّٗا وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلۡحُسۡنَىٰۚ﴾[الحديد: ١٠] «کسانی از شما که پیش از فتح (مکّه، به سپاه اسلام کمک کرده و از اموال خود) بخشیدهاند و (در راه خدا) جنگیدهاند، (با دیگران) برابر و یکسان نیستند. آنان درجه و مقامشان فراتر و برتر از درجه و مقام کسانی است که بعد از فتح (مکّه، در راه اسلام) بذل و بخشش نمودهاند و جنگیدهاند. امّا به هر حال، خداوند به همه، وعدهی پاداش نیکو میدهد» و نیز در این گفته که میفرماید: ﴿وَٱلسَّٰبِقُونَ ٱلۡأَوَّلُونَ مِنَ ٱلۡمُهَٰجِرِينَ وَٱلۡأَنصَارِ وَٱلَّذِينَ ٱتَّبَعُوهُم بِإِحۡسَٰنٖ رَّضِيَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ وَرَضُواْ عَنۡهُ﴾[التوبة: ١٠٠] «پیشگامان نخستین مهاجران و انصار، و کسانی که به نیکی روش آنان را در پیش گرفتند و راه ایشان را به خوبی پیمودند، خداوند از آنان خوشنود است و ایشان هم از خدا خوشنودند» و دیگر آیات که فراوانند.
همچنین مقام دیگری نیز از آنان ثابت است که تبلیغ و رساندن سنت به تابعین و آموزش قولی و عملی آن به ایشان میباشد و این در مجموع متواتر معنوی است که در نزد اهل سیَر، حدیث و دیگر علمای شریعت، شکی در قطعیت آن نیست و کتابهای آثار و اخبار مملو از اینهاست.