یادآوری نتایج
نتایج این بحث طولانی و روشن، گرچه بیان شده است، اما به منظور سهولت خوانندگان عزیز آنها را دوباره جمع بندی میکنیم، با دلایل واضحه و براهین ساطعه در صفحات گذشته مطالب زیر مثل روز روشن واضح گردید.
اول: حدیث نبوی «تقتلك الفئة الباغیة»به هیچ تعبیری این امر به اثبات نمیرسد که گروه حضرت معاویهس باغی بود با این حدیث استدلال بر بغاوت آنها قطعاً غلط و باطل است، و آنها را مصداق حدیث تصور کردن هم با مفهوم حدیث مغایرت دارد و هم با مقتضای آن.
دوم: اگر مفهوم صحیح حدیث را مورد توجه قرار دهید، این مطلب از حدیث به اثبات میرسد که گروه حضرت معاویهس از قتل حضرت عمارس به طور قطع و یقین مبرا است و اهل شام او را شهید نکردهاند.
سوم: گروه معاویهس هرگز قاتل حضرت عمارس نبود، فی الواقع سبائیها او را شهید کرده جسدش را در میان لشکر اهل شام انداخته برگشتند، و سپس اتهام دروغین قتل او را به گردن شامیان انداختند.
چهارم: ظاهراً با توجه به مفهوم حدیث چنین بر میآید که قاتل او خوارج بودند چنان که علامه مهلب/و علامه ابن بطال/و گروهی از دانشمندان همین عقیده را دارند و بعضی قرینهها نیز این عقیده را تأیید میکنند اما این احتمال هم وجود دارد که قاتلان وی روافض بوده باشند، این امر هم ممکن است که آنها در موقع قتل، روافض بوده و پس از کشتن وی در زمرهی خوارج در آمده باشند، به هر کیف این یک حقیقت روشن است که آنها سبائی بودند چه از باند روافض یا از گروه خوارج.
پنجم: علی سبیل التنزل اگر این گونه فرض شود که گروه حضرت معاویهس اورا کشته بود، باز هم به هیچ عنوان نمیتوان باغی بودن همه گروه شامیان یعنی حضرت معاویهس او را از روی حدیث اثبات کرد.
خلاصه: بنا به این حدیث این بزرگواران را باغی گفتن استدلالی، بیاساس غلط و باطل است.