انقطاع وحی
برای مدتی جبرئیل وحی نیاورد. رسول اکرم جخیلی مشتاق شد تا بار دیگر آن صدای ملکوتی را بشنود بالای کوهها میرفت و به سوی آسمان نگاه میکرد. گاهی جبرئیل میآمد و میگفت: ای محمد! حقا که تو رسول خدایی. تا اینکه روزی ملکی روی کرسی بین آسمان و زمین با هیبت خود آشکار شد. پیامبر جمرعوب شدند. به سوی اهل خود برگشت و فرمود: مرا بپوشانید. خداوند این آیه را نازل کرد:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلۡمُدَّثِّرُ ١ قُمۡ فَأَنذِرۡ ٢ وَرَبَّكَ فَكَبِّرۡ ٣ وَثِيَابَكَ فَطَهِّرۡ ٤﴾[المدثر / ۱-۴].
«اى جامه به خود پیچیده * برخیز و هشدار ده * و پروردگارت را به بزرگى یاد کن * و لباسهایت را پاکیزه بدار».
از اینجا رسالت و مشقت کار دعوت آغاز شد.