اعلان دعوت
تا ۳ سال پیامبر جمخفیانه دعوت میداد تا اینکه آیۀ:
﴿فَٱصۡدَعۡ بِمَا تُؤۡمَرُ﴾[الحجر / ٩۴].
«پس آشکار کن آنچه را که فرمان مىیابى».
نازل شد. پیامبر جدعوت را علناً (ابتدا از اقوام خویش) آغاز کرد. پیامبرجبر روی تپهای بالا رفت و فریاد زد: ای مردم، گفتند: این صدای کیست؟ آری! آن صدای پیامبر جبود که میفرمود: ای قریش! ای بنیفلان! ای قوم عبدمناف! ای قوم عبدالمطلب! ... همه جمع شدند. فرمود: اگر به شما بگویم پشت این تپه دشمنی در کمین شما است باور میکنید؟ گفتند: ما هرگز از تو دروغی نشنیدهایم. سپس پیامبر جفرمود: من خیرخواه شما هستم از آتش و عذاب الیم خداوند بترسید و او را عبادت کنید.
ابولهب گفت: تباهی بر تو باد به این خاطر ما را جمع کردهای؟ سپس این سوره نازل شد:
﴿تَبَّتۡ يَدَآ أَبِي لَهَبٖ وَتَبَّ ١﴾[المسد / ۱].
«هلاک باد دو دست ابى لهب و هلاک باد خود او».
قریش با تمام قدرت به آزار و اذیت پیامبر جو مسلمانان بپا خواست. ابوطالب عمویش او را در حمایت خود گرفت.