اخلاق
«إِنَّمَا بُعِثْتُ لأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الأَخْلاَقِ».
وقتی از حضرت عایشهلدر مورد اخلاق رسول اکرم جسؤال شد، فرمود: اخلاق او قرآن بود، و خداوند او را به بهترین صفت ستایش میکند:
﴿وَإِنَّكَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِيمٖ ٤﴾[القلم / ۴].
«و تو اخلاق عظیم و برجستهاى دارى».
همچنین خداوند میفرماید:
﴿وَلَوۡ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ ٱلۡقَلۡبِ لَٱنفَضُّواْ مِنۡ حَوۡلِكَ﴾[آل عمران: ۱۵٩]
«ای رسول گرامی! اگر تو قلب سختی داشتی هرگز مؤمنین ماحول تو جمع نمیشدند».
او بخشندهترین مردم بود. صادق و امین بود. لهجۀ او نرم و محترم بود. شجاعترین انسانها بود. باحیا و متواضع بود. حیای او از زنان پردهنشین بیشتر بود. هدیه را قبول میکرد و در مقابل هدیه میداد. زکات را قبول نمیکرد و نمیخورد. به خاطر نفس خود خشم و انتقام نمیگرفت. اما به خاطر حرمتشکنی دستورات الهی به شدت ناراحت میشد. هر چه مییافت تناول میکرد. تکیه زده نمیخورد. با فقرا مجالست میکرد. مریضان را عیادت میکرد. به جنایز شرکت میکرد. شوخی میکرد ولی به جز حق چیزی نمیگفت. میخندید ولی قهقهه نمیزد. حضرت انسس میفرماید: ده سال آن حضرت جرا خدمت کردم. روزی به من نگفت که چرا این کار را انجام دادی یا انجام ندادی؟ حیا و نجابت او فوقالعاده بود. چهرۀ نورانی و درخشانی داشت. به اصحاب سفارش میکرد بدیهای خود را پیش من بازگو نکنید زیرا میخواهم با دلی آرام و خالی از کدورت شما را ملاقات کنم اگر صحابهای را غمگین میدید با شوخی و لبخند او را شاداب و مسرور میساخت. اگر کسی غایب میشد جویای احوال او میشد. بیماران را عیادت میکرد. به کودکان سلام میداد. کسی که با او مصافحه میکرد تا او دستش را نمیکشید پیامبر جدست او را رها نمیکرد. هرگز شکم سیر نخورد. لباس خود را وصله میزد. کفش خود را پینه میکرد. با دستان مبارک خود گوسفند میدوشید. مایحتاج خود را تهیه میکرد. خوش برخورد بود. انسانی به تمام معنا بود.