صبر بر بلا
با ارتحال ابوطالب اذیت و آزار مشرکین بر پیامبر جبیشتر شد، و پیامبرجچون کوه استوار بر مصایب و بلاها صبر میکرد. و بزرگ و کوچک را به طرف پروردگار دعوت میداد و کسانی را که خداوند به آنها توفیق میداد دعوت او را قبول میکردند. قریش اذیت و آزار را تا جایی ادامه دادند که روزی پیامبر جدر کعبه نماز میخواند و عقبه بن ابن معیط شکمبۀ شتر را بر گردن آن حضرت جگذاشت. و فاطمه -ل- دوید و آن را دور انداخت. در روایت آمده که روزی همین فرد شقی چادری بر دور گردن پیامبر جانداخت و به شدت کشید و قصد خفه کردن آن حضرت را داشت که ابوبکر صدیقساز راه رسید و فرمود: آیا مردی را میکشید که میگوید: رب من الله است.