اهل بیت علیهم السلام از منظر محمد بن عبدالوهاب و دعوتگران اهل نجد

فهرست کتاب

بدون شک قرآن و سنت پیامبر صخواهان محبت و مودت اهل بیت هستند

بدون شک قرآن و سنت پیامبر صخواهان محبت و مودت اهل بیت هستند

شیخ عبدالله‌ بن محمد بن عبدالوهاب /می‌گوید: راجع به‌ اهل بیت و حکم ازدواج فاطمیه‌ با غیر فاطمیه‌ از اهل علم سؤال شد؟ در پاسخ اعلام داشتند: بدون شک در قرآن و سنت پیامبر صمحبت و مودت اهل بیت همانند یک واجب دینی اعلام شده‌، بنابراین محبت و مودت ورزیدن نسبت به‌ آنها واجب و ضروری است، اضافه‌ بر آن لازم است بدانیم که‌ اسلام با نگاهی مساوی به‌ همه‌ی مردم می‌نگرد، پس جز به‌ تقوی هیچ احدی بر دیگری برتری ندارد، اما احترام، تقدیر و اجلال اهل بیت و سایر علما همانند یک حکم شرعی واجب است و هنگامی که‌ با کسانی همسطح خود از نظر سن و علم گرد می‌آیند نشاندنشان در صدر مجلس، جلو انداختن آنها در احترام و راه رفتن و ... لازم و ضروری می‌باشد [۸].

باز می‌گوید [۹]: ما معتقد هستیم که‌ علی بن ابی‌طالب از معاویه‌ چه‌ رسد به‌ بنی امیه‌ و بنی عباس بیشتر شایستگی مقام خلافت را داشتند، و همچنین معتقد هستیم که‌ حسن و حسین سید و سرور جوانان بهشت می‌باشند، زیرا از پیامبر صروایت شده‌ که‌ فرمودند: «الْحَسَنُ وَالْحُسَيْنُ سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ». «حسن و حسین سید و سرور جوانان بهشت هستند».

و معتقدیم که‌ آنها از یزید، بنی امیه‌ و بنی عباس بیشتر شایستگی مقام خلافت را داشتند.

و باز در کتاب موسوم به‌ «جواب أهل السنة النبویة في نقض کلام الشیعة والزیدیة» اهل بیت را در حد گسترده‌ای تمجید و تعریف نموده‌ و بیان داشته‌ که‌ مذهب اهل سنت و جماعت به‌ طور عام و علماء نجد به‌ طور خاص بر آن است که‌ نسبت به‌ اهل بیت نهایت محبت و مودت دارند و جایگاه واقعی خود را به‌ آنها بازمی‌گردانند و تمامی افترا و تهمتهایی که‌ از جانب اهل بدعت بدانها نسبت داده‌ شده‌ لغو و باطل می‌نمایند... و از جمله‌ سخنان ایشان در این خصوص به‌ طور مختصر و کوتاه‌ عبارت است از:

اهل سنت و جماعت که‌ مطابق قرآن و سنت موضع‌گیری می‌نمایند از همه‌ی مردم بیشتر نسبت به‌ اهل بیت محبت می‌ورزند و پیروی کردن از آنها را مایه‌ی افتخار و سرافرازی خود قلمداد می‌نمایند [۱۰].

و می‌گوید: همه‌ی اهل سنت ولایت علی و اهل بیت را می‌پذیرند و او را بر معاویه‌ و کسانی که‌ از معاویه‌ نیز بزرگتر هستند تفضیل و برتری می‌دهند... [۱۱].

و بیان داشته‌: سایر اهل سنت و جماعت ولایت علی و اهل بیت را پذیرفته‌ و آنها را دوست دارند و در برابر بنی امیه‌ - که‌ علی را ناسزا می‌گویند- موقف نشان می‌دهند و آنها را از آن‌کار بازمی‌دارند، و کتابهایشان را با ثناگویی و اعلام محبت و مولات ایشان آراسته‌اند، و فضیلت علی و اهل بیت در همه‌ی کتابهای حدیث نیز ذکر شده‌ است [۱۲].

و باز گفته‌: اما سخن ایشان (اعتراض گیرنده): و از این رو شافعی هنگامی که‌ بدعت‌گذاری را در میان اهل حق مشاهده‌ نمود، فرمودند:

إن کان رفضا حب آل محمد
فلیشهد الثقلان إني رافضي

«اگر دوستی خاندان محمد رافضى بودن است، پس باید جن و انس گواهی دهند که من رافضى هستم».

همه‌ی اهل سنت و بسیاری از بدعتگرایانی همچون معتزله‌، مرجئه‌ و غیره همین سخن شافعی را بیان داشته‌اند.

و همچنین همانند برخی از علما می‌گویند:

إن کان نصبا حب صحب محمد

فلیشهد الثقلان أني ناصبي

«اگر دوستی اصحاب محمد نشانه‌ ناصبى بودن است، پس باید جن و انس گواهی دهند به‌ اینکه‌ من ناصبى هستم».

بیت نخست: خوارج و برخی از بنی امیه‌ را مخاطب قرار می‌دهد که‌ نسبت به‌ علی و اهل بیت ایشان نفرت و کینه‌ به‌ دل داشتند، و برخی از آنها کفر اهل بیت را اعلام می‌داشتند.

و اما بیت دوم: رافضه‌ و زیدیه‌ را مخاطب قرار می‌دهد که‌ برخی از اصحاب پیامبر صرا مورد نفرت و دشمنی خویش قرار می‌دادند... [۱۳].

و ایشان گفته‌اند: اما آن دسته‌ و گروهکی از بنی امیه‌ که‌ علی سرا مورد لعن و نفرت خویش قرار می‌دادند از نظر اهل سنت ظالم و فاسق محسوب می‌گردند، و اهل سنت از طریق تبلیغات و نقل روایتهای صحیحی راجع به‌ فضیلت علی سبا آنها به‌ مبارزه‌ پرداخته‌اند.

آنها می‌خواستند با این کار زشت و شنیع خود، از مقام و منزلت علی سبکاهند و محبت و مودت ایشان را از دل مردم بیرون آورند، اما خداوند خلاف هدف و انگیزه‌ی آنها را برای علی سبه‌ ارمغان آورد و به‌ مقام وی افزود. و اهل سنت و جماعت نیز فضائل ایشان را ظاهر نمودند و آن را در میان مردم منتشر کردند، پس در میان توده‌ی مردم چه‌ رسد به‌ افراد ویژه‌، مشهور گشت و در نتیجه‌ همه‌ی اهل سنت نسبت به‌ او محبت و مودت می‌ورزند و ولایت او را می‌پذیرند... [۱۴].

و باز می‌گوید: بسیاری از اهل سنت معتقد هستند که‌ علی سدر جنگ با معاویه سو همراهانش بر حق بوده‌ است، و همه‌ی آنها متفق هستند بر اینکه‌ علی ساز معاویه ‌سو همراهانش به‌ حق نزدیک‌تر بوده‌اند [۱۵].

و بیان می‌دارد: ماجرای حسین سو اهل بیت ایشان مایه‌ رفعت درجه‌ و امتیازات او در برابر خداوند متعال می‌باشد [۱۶].

و در پاسخ به‌ اعتراضی راجع به‌ انحراف اهل سنت و جماعت از اهل بیت چنین بیان داشته‌:

این یک دروغ واضح و روشنی علیه‌ اهل سنت و جماعت می‌باشد، زیرا آنها از اهل بیت منحرف نگشته‌اند، بلکه‌ از اصول دین آنها محبت، موالات و صلوات بر اهل بیت نبوی در نماز و ... می‌باشد، و تنها جهت دوری از طولانی شدن بحث، از نقل قول آنها راجع به‌ این قضیه‌ صرف‌نظر می‌نماییم [۱۷].

و می‌گوید: کسانی که‌ در حق اهل بیت ظلم و ستم روا می‌دارند و با آنها و یا اینکه‌ با یکی از آنها به‌ جنگ و ستیز می‌پردازد از منظر اهل سنت و جماعت همانند ستمگر و ظالم شناخته‌ می‌شود و هرگز بدانها محبت و مودت نمی‌ورزند، بلکه‌ نهایت عداوت و دشمنی را با آنها در میان می‌گذارند و آنها را لعنت و نفرت می‌کنند، و کتابهای اهل سنت را می‌بینیم که‌ نسبت به‌ اهل بیت نهایت ادب و ثناگویی را رعایت نموده‌ و برایشان دعای خیر خوانده‌ [۱۸].

و بعد از نقل احادیثی راجع به‌ فضیلت اهل بیت می‌گوید: این احادیث بیانگر این است که‌ اجماع اهل بیت همانند حجتی تلقی می‌شود و اینکه‌ آنها بر باطل گردهم نمی‌آیند، زیرا خداوند آنها را از باطل محفوظ می‌دارد همانگونه‌ که امت اسلامی را بر گمراهی گرد نمی‌آورد [۱۹].

و گفته‌: اهل سنت نسبت به‌ اهل بیت پیامبر صمحبت و مودت می‌ورزند و به‌ تمامی صفاتی که‌ در قرآن برای خداوند ذکر شده‌ ایمان دارند تا آنجا که‌ می‌گوید: زیرا اهل بیت از کتاب خدا جدا نگشته‌ و با آن مخالفت نمی‌نمایند، همچنانکه‌ در حدیث آمده‌ که‌ پیامبر صفرمود: «وَلَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ». «آنها هرگز از هم نمی‌شوند تا کنار حوض کوثر مرا ملاقات کنند» [۲۰].

و بیان می‌دارد: و اما ادعای اینکه‌ اهل سنت نسبت به‌ ناسزاگویی در حق علی ساعلام رضایت نموده‌اند یک دروغ و تهمت محض است و هیچ کس در این خصوص شک و شبهه‌ای ندارد، زیرا آنها از قدیم الایام تا به‌ امروز با هر گونه‌ ناسزاگویی در حق علی سبه‌ جنگ و ستیز پرداخته‌اند.. [۲۱].

و پیرامون مسأله‌ استسقاء گفته‌: فقهای اهل سنت گفته‌اند: توسل به‌ افراد صالح جهت استسقاء سنت و مستحب می‌باشد، و بهتر و افضل‌تر این است که‌ افراد صالح و نیکوکار را از میان خویشان پیامبر انتخاب نماییم [۲۲].

و باز نقل شده‌ که‌ راجع به‌ آیه‌ی: ﴿وَمَن يُشَاقِقِ ٱلرَّسُولَ مِنۢ بَعۡدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُ ٱلۡهُدَىٰ وَيَتَّبِعۡ غَيۡرَ سَبِيلِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ[النساء: ۱۱۵]. «کسى که بعد از آشکار شدن حق، با پیامبر مخالفت کند، و از راهى جز راه مؤمنان پیروى نماید».

از شیخ عبدالله بن محمد سؤال شد: آنهایی که‌ خداوند دستور داده‌ از راه و منهجشان پیروی شود چه‌ کسانی هستند؟ اگر در پاسخ بگویید: آنها اصحاب پیامبر صو رهروان منهج و روش آنهایند. باز می‌پرسیم: آیا علی بن ابی طالب، حس و حسین، صادق، باقر، نفس زکیه، حسن بن حسن و امثال آنها از نسل علی و فاطمه شاز همان مؤمنانی محسوب می‌باشند که‌ خداوند مخالفت با منهجشان را نکوهیده‌ است؟ یا اینکه‌ آنها جزو این افراد محسوب نمی‌گردند؟

در پاسخ فرمودند: علی بن ابی طالب، حسن و حسین، طلحه‌ و زبیر، اصحاب بدر، معاویه‌ بن ابوسفیان و همراهانش از اهل شام شاصحاب پیامبر صهستند، لذا قائل به‌ ولایت همه‌ی آنها هستیم، از اختلافات آنها دوری می‌گزینیم و از خداوند طلب مغفرت برای اشتباهاتشان می‌نماییم، همانگونه‌ که‌ خداوند به‌ ما دستور داده‌: ﴿وَٱلَّذِينَ جَآءُو مِنۢ بَعۡدِهِمۡ يَقُولُونَ رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لَنَا وَلِإِخۡوَٰنِنَا ٱلَّذِينَ سَبَقُونَا بِٱلۡإِيمَٰنِ[الحشر: ۱۰]. «(همچنین) کسانی که بعد از آنها (مهاجران و انصار) آمدند و می‌گویند: پروردگارا! ما و برادرانمان را که در ایمان بر ما پیشی گرفتند بیامرز».

و همان سخن برخی از علما را تکرار می‌کنیم که‌ گفته‌اند:

إن کان نصبا حب صحب محمد
فلیشهد الثقلان أني ناصبي

«اگر دوستی اصحاب محمد نشانه‌ ناصبى بودن است، پس باید جن و انس گواهی دهند به‌ اینکه‌ من ناصبى هستم».

و در برابر کسانی که‌ به‌ دشمنی و نفرت و تبری از اهل بیت دستور می‌دهند، همان سخن برخی از علما را تکرار می‌نماییم که‌ گفته‌اند:

إن کان رفضا حب آل محمد
فلیشهد الثقلان إني رافضي

«اگر دوستی خاندان محمد رافضى بودن است، پس باید جن و انس گواهی دهند که من رافضى هستم».

و اما سخن شما که‌ می‌پندارید: ما منکر علم، دانش، اقوال و مذهب اهل بیت می‌باشیم و با مذهب زیدی (زید بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب ش) مخالف هستیم، این یک دروغ و بهتان بزرگی علیه‌ ما است، زیرا زید بن علی از نظر ما جزو علماء این امت می‌باشد، لذا هرگونه‌ منقولات صحیحی از او که‌ موافق قرآن و سنت باشد با دل و جان آن را می‌پذیریم، و هر آنچه‌ مخالف قرآن و سنت باشد هرگز بدان تن نمی‌ دهیم، همچان‌که‌ با اقوال سایر ائمه‌ نیز چنین برخورد می‌نماییم [۲۳].

خواننده‌ی گرامی: با قلب و بینشی پر از محبت حق و حقیقت.. گوشهایی متنفر از شنیدن دروغ و بهتان و چشمانی که‌ عاشق برهان و دلیل است به‌ نکات زیر توجه‌ کن:

آیا کسی که‌ محبت و موالات اهل بیت را واجب و ضروری می‌داند ممکن است که‌ آنها را مورد نفرت و کینه‌ قرار بدهد؟

آیا معقول است کسی که‌ محبت و موالات اهل بیت را همانند اصلی از اصول دین قرار داده‌ با آنها به‌ دشمنی و حداوت بپردازد؟

آیا ممکن است کسی که‌ اجماع اهل بیت را حجت قلمداد نموده‌ و اعلام داشته‌ آنها بر گمراهی گرد نمی‌آیند با اهل بیت به‌ مخالفت بپردازد؟

[۸] الدرر السنیة: ۱/ ۲۳۲-۲۳۳. [۹] الدرر السنیة: ۱/ ۲۴۶. [۱۰] ج ۴ ط دار العاصمة - الریاض . ص: ۵۴. [۱۱] ص : ۵۹. [۱۲] ص :۶۱-۶۲. [۱۳] ص: ۶۲. [۱۴] ص: ۶۵. [۱۵] ص: ۶۹. [۱۶] ص: ۷۳. [۱۷] ص:۷۹. [۱۸] ص:۷۷. [۱۹] ص: ۹۱. [۲۰] ص: ۱۰۵. [۲۱] ص : ۲۰۶. [۲۲] مجموعة الرسائل والـمسائل النجدیة: ۱/۶۵. [۲۳] الدرر السنیة من الأجوبة النجدیة: ۱/۲۴۹.