اهل بیت علیهم السلام از منظر محمد بن عبدالوهاب و دعوتگران اهل نجد

فهرست کتاب

محبت اهل بیت پیامبر صیکی از اصول اهل سنت و جماعت است

محبت اهل بیت پیامبر صیکی از اصول اهل سنت و جماعت است

علامه‌ شیخ محمد بن عثیمین /می‌گوید: ... ظاهرا کلمه‌ی «سید» برای نسل پیامبر صیعنی فرزندان فاطمه لاز دختر و پسر استعمال می‌شود. و کلمه‌ی «شریف» نیز برای آنها بکار برده‌ می‌شود، و برخی اوقات کلمه‌ی «شریف» برای هاشمی استفاده‌ می‌شود [۵۱].

و گفته‌: اهل بیت پیامبر صعبارتند از؛ همسران ایشان و همه‌ی خویشاوندانش که‌ زکات بر آنها حرام است، امثال: خاندان علی، جعفر، عباس و ... ؛ و آنچه‌ واجب است که‌ در برابر آنها انجام شود محبت، احترام و بزرگداشتشان می‌باشد، زیرا آنها به‌ خدا ایمان داشتند و از خویشان پیامبر صمی‌باشند و پیامبر صراجع به‌ آنها چنین توصیه‌ فرموده‌: «أُذَكِّرُكُمُ اللَّهَ فِي أَهْلِ بَيْتِی». «راجع به‌ اهل بیتم خدا را به‌ یاد شما می‌آورم».

و به‌ خاطر اینکه‌ محبت و بزرگداشت آنها نشانه‌ی ایمان است؛ زیرا پیامبر صفرمودند: «والله‌ لا یؤمنون حَتَّى يُحِبُّوكُمْ لِلَّهِ وَلِقَرَابَتِي». «به‌ خدا سوگند تا وقتی که‌ شما را به‌ خاطر خدا و به‌ خاطر خویشاوندی با من دوست نداشته‌ باشند، ایمانشان کامل نخواهد شد» [۵۲].

و باز در شرح «لـمعة الاعتقاد» بیان می‌دارد: این چهار نفر خلفای هدایت یافته‌ و هدایت دهنده‌ای هستند که‌ پیامبر صدر حق آنها فرمود: «عَلَيْكُمْ بِسُنَّتِي وَسُنَّةِ الْخُلَفَاءِ الرَّاشِدِينَ من بَعْدِي عَضُّوا عَلَيْهَا بِالنَّوَاجِذِ». «به‌ سنت من و سنت خلفای هدایت‌یافته‌ی هدایت‌دهنده‌ی بعد از من چنگ فرا زنید و آن را محکم با دندان بن خود بگیرید» [۵۳].

و باز در همان نوشتار بیان داشته‌: حسن، حسین و ثابت بن قیس نیز از کسانی هستند که‌ پیامبر صبرای آنها گواهی بهشت دادند.

پیامبر صفرمودند: «الْحَسَنُ وَالْحُسَيْنُ سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ» [۵۴]. «حسن و حسن سید و رئیس جوانان اهل بهشت هستند».

و خطاب به‌ ثابت بن قیس فرمودند: «إِنَّكَ لَسْتَ مِنْ أَهْلِ النَّارِ ، وَلَكِنَّكَ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ» [۵۵]. «شما از اهل دوزح نیستى، بلکه از اهل بهشتى».

حسن نوه‌ و ریحانه‌ی پیامبر صاست، ایشان امیر مؤمنان بن امیر مؤمنان علی بن ابی‌طالب سهستند، در ۱۵ رمضان سال سوم هجری چشم به‌ دنیا گشودند و در ربیع الاول سال (۵۰ ﻫ) در شهر مدینه‌ وفات فرمودند و در قبرستان بقیع دفن شدند.

و حسین نیز نوه‌ و ریحانه‌ی پیامبر صاست، ایشان فرزند علی بن ابی‌طالبسهستند، در شعبان سال (۴ هـ) چشم به‌ دنیا گشودند و در (۱۰ محرم سال ۶۱ ﻫ) در کربلا به‌ درجه‌ی شهادت نائل آمدند [۵۶].

و بیان داشته‌: ما بر محبت این اصحاب خدا را گواه می‌گیریم، و با زبانمان به‌ نحو شایسته‌ای آنها را تمجید می‌نماییم، و از آن دو منهج گمراه تبرئه‌ می‌جوییم: منهج روافضی که‌ در حق اصحاب ناسزا می‌گویند و راجع به‌ اهل بیت افراط می‌نمایند، و منهج نواصبی که‌ اهل بیت را مورد دشمنی و کینه‌ خود قرار می‌دهند، و معتقدیم که‌ اگر اهل بیت از اصحاب باشند، سه‌ حق را دارند: حق ایمان، حق صحابه‌ بودن و حق خویشاوندی با پیامبر ص [۵۷].

و در همان نوشته‌ در شرح قول مصنف که‌ گفته‌: «و اهل بیت پیامبر صرا دوست دارند» می‌گوید:

یعنی: و از جمله‌ اصول اهل سنت و جماعت این است که‌ به‌ خاطر دو ویژگی اهل بیت را دوست دارند: یکی: ایمان و دیگری: خویشاوندی با پیامبر ص، و هرگز آنها را مورد نفرت قرار نمی‌دهند.

بنابر این محبت علی ساز طریق تنفر و نفرت از ابوبکر و عمر بممکن نیست، تا اینکه‌ چنان تلقی شود که‌ ابوبکر و عمر با علی دشمن بوده‌اند، با وجود اینکه‌ به‌ تواتر رسیده‌ است که‌ علی سبر منبر آنها را می‌ستود.

می‌گوییم: ما بر محبت اهل بیت پیامبر صو خویشاوندی ایشان خدا را گواه می‌گیریم، آنها را به‌ خاطر محبت خدا و رسولش مورد محبت و مودت خویش قرار می‌دهیم.

عباس وقتی که‌ شکایت دوری قریش از بنی هاشم را نزد پیامبر صبرد، در جواب فرمودند: «والذي نفسي بیده‌‌ لا یؤمنون حَتَّى يُحِبُّوكُمْ لِلَّهِ وَلِقَرَابَتِي». «سوگند به‌ کسی که‌ جان من در دست او است تا وقتی که‌ شما را به‌ خاطر خدا و به‌ خاطر خویشاوندی با من دوست نداشته‌ باشند، ایمانشان کامل نخواهد شد».

پیامبر صسوگند یاد نمودند که‌ ایمانشان کامل نخوهد شد تا وقتی که‌ به‌ خاطر خدا آنها (اهل بیت) را دوست نداشته‌ باشند، این نوع از محبت سایر مسلمانان نیز با آنها مشارکت دارند، زیرا بر هر مسلمانی واجب است که‌ به خاطر خدا سایر مسلمانان را دوست داشته‌ باشد، اما وقتی فرمودند: «و به‌ خاطر خویشاوندی با من» این یک محبت اضافی است که‌ علاوه‌ بر محبت و مودت به‌ خاطر خدا تنها شامل اهل بیت پیامبر صمی‌باشد.

پس عقیده‌ی اهل سنت و جماعت راجع به‌ اهل بیت عبارت است از اینکه‌: آنها را دوست داشته‌ و ولایت آنها را پذیرفته‌ و وصیت پیامبر صدر خصوص آنها را اجرا می‌نمایند. و مقام و منزلتی ما فوق منزلت واقعی را به‌ آنها نمی‌دهند، بلکه‌ از کسانی تبرئه‌ می‌جویند که‌ در حق آنها تا حد الوهیت افراط نموده‌اند [۵۸].

و در «منهاج أهل السنة والجماعة» می‌گوید: ... اهل سنت و جماعت نیز می‌گویند: برخی از اصحاب دارای امتیازاتی ویژه‌ هستند و لازم است که‌ آنها را در مقام خود قرار داد، بنابراین اصحابی که‌ از اهل بیت پیامبر صهستند، امثال: علی بن ابی طالب، حمزه‌، عباس، ابن عباس و ... از نظر ما - به‌ خاطر قرابتی که‌ با پیامبر صدارند- محبوب‌تر از سایر اصحاب می‌باشند.

تا آنجا که‌ می‌گوید: اهل سنت و جماعت همانند روافض در خصوص اهل بیت افراط نمی‌کنند، و همانند نواصب نیز با آنها به‌ جنگ و عداوت نمی‌پردازند، بلکه‌ در میان آن دو منهجی میانه‌ را دنبال می‌کنند، و به‌ خاطر قرابتی که‌ با پیامبر صدارند حق آنها را شناخته‌ و منزلت و مقام واقعی را بدانها می‌دهند [۵۹].

و در شرح بیت شماره‌ ۱۸۴ کتاب «شرح السفارینیه‌» می‌گوید: ... ما به‌ دو دلیل مؤمنان اهل بیت را دوست داریم، یکی اینکه‌ مؤمن هستند، دیگری اینکه‌ با پیامبر صخویشاوند هستند، و از این رو آنها را بر دیگران برتری می‌دهیم، اما به‌ طور مطلق آنها را از فضیلت برخوردار نمی‌نماییم، بلکه‌ منزلت و مقام واقعی را برایشان در نظر می‌گیریم، آنها (اهل بیت) نیز کاملا بدان راضی هستند، زیرا امیر المؤمنین علی بن ابی‌طالب سکه‌ امام اهل بیت است بر منبر کوفه‌ اعلام می‌داشت: «خیر هذه‌ الأمة بعذ نبیها أبوبکر ثم عمر». «بعد از پیامبر صابوبکر سپس عمر بهترین خلق خدا می‌باشند».

و در شرح بیت شماره‌ (۱۵۱) راجع به‌ روافض و نواصب می‌گوید: ... چه‌ کسی از گروهی فرمانبرداری می‌کند که‌ با اهل بیت دشمنی می‌ورزند؟

چه‌ کسی از آنها فرمانبرداری می‌نماید که‌ در حق علی بن ابی‌طالب ناسزا می‌گوید؟

همه‌ی مردم از بینش و رفتار آنها تنفر می‌نماید...

و باز می‌گوید: کسان دیگری هستند که‌ بر عکس گروه‌ قبلی با اهل بیت و در رأس آنها علی بن ابی‌طالب سدشمنی و عداوت می‌ورزند، و پناه بر خدا در حق آنها ناسزا می‌گویند و از آنها نفرت می‌جویند، اینها نیز به‌ حق اهل بیت تجاوز کرده‌اند، وای به‌ حال هر دو گروه‌: چه‌ اینها و چه‌ آنها...

و تحت آن گفته‌: علی بن ابی‌طالب با توجه‌ به‌ ذکاوت و دانش گسترده‌ای که‌ داشتند شهرت کسب کرده‌ بود.

و در شرح اربعین نووی تحت حدیث شماره‌ (۱۱) می‌گوید: از ابی محمد بن حسن بن علی سنوه‌ی رسول خدا صو فرزند دختر پیامبر صکه‌ فرزند بزرگ ایشان می‌باشد؛ پیامبر صاو را تمجید نمود و فرمود: «إِنَّ ابْنِى هَذَا سَيِّدٌ وَسَيُصْلِحُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَتَعَالَى بِهِ بَيْنَ فِئَتَيْنِ مِنَ الْمُسْلِمِينَ». «این فرزند من سید است و خدا به‌ وسیله‌ی او میان دو دسته‌ از مسلمانان صلح و آشتی برقرار می‌نماید».

پس خداوند به‌ وسیله‌ی او میان دو گروه‌ متنازع و دارای اختلاف صلح و آشتی برقرار نمود، آنگاه که‌ برای معاویه‌ بن ابی‌سفیان از خلافت تنازل نمودند، و با انجام این کار به‌ سیادت دست یافتند.

خواننده‌ی گرامی به‌ سخنان این امام /توجه‌ کن که‌ می‌فرماید: ما بر محبت اهل بیت و قرابت ایشان با پیامبر ص، خدا را گواه می‌گیریم. حال صادقانه‌ از خود سؤال کن و بپرس: آیا بعد از این نیز، دلیل دیگری برای محبت اهل سنت و جماعت - که‌ محمد بن عبدالوهاب و پیرانش نیز از آنها هستند- نسبت به‌ اهل بیتلازم و ضروری است؟!!.

[۵۱] فتاوای سؤال: ج ۳ ص ۴۶۹. [۵۲] مجموع الفتاوی: :۴/۳۰۷. [۵۳] مجموع الفتاوی: ۵ /۷۸-۷۹. [۵۴] رواه الترمذی و قال حسن صحیح. [۵۵] رواه البخاری. [۵۶] مجموع الفتاوی:۵/۸۰- ۸۱. [۵۷] شرح الواسطیة : ۵۸۸ [ ط :الاولی. دار الثریا]. [۵۸] ص: ۶۰۸-۶۱۰. [۵۹] مجموع الفتاوی: ۵/۲۰۴.