علی بن ابیطالب سعاقلترین، ماهرترین، داناترین و حافظترین اصحاب است
شیخ عبدالله بن جبرین میگوید: ... علی بن ابیطالبسعاقلترین و ماهرترین انسان میباشد، ایشان به شجاعت و دلیری شهرت داشتند، دوران کودکی را زیر نظر پیامبر صسپری نمودند، در ابتدای نزول وحی نوجوانی نونهال بودند، او نخستین کودکی است که به پیامبر صایمان آورد، سپس از همان اوائل (قبل از هجرت) به پیامبر صپیوست، اما به خاطر اینکه کودک و کم سن و سال بود و به دین اسلام ایمان داشت، نتوانستند از پیامبر صدفاع نمایند، و هنگامی که پیامبر صهمراه ابوبکر هجرت نمود، علی را جای خود جاگذاشت و او را بر رختخواب خود خواباند، سپس بعد از هجرت با فاطمه ازدواج نمود و فرزندانی همچون: حسن، حسین، محسن و ام کلثوم را برای او به دنیا آورد و فاطمه نیز بعد از شش ماه از فوت پدرش وفات فرمودند، علی سبعد از فوت فاطمه با زنان دیگری ازدواج نمود و خداوند از آنها نیز فرزندان دیگری را به او عطا کرد، و بعد از شهادت عثمانسمردم با او بیعت نمودند و او را به عنوان خلیفه انتخاب کردند، اما اهل شام بر علیه او شورش کردند و قاتلین عثمان را از او مطالبه میکردند و برخی از اصحاب نیز علیه او قیام کردند و به خاطر انتقام از قاتلین عثمان راهی عراق شدند، از این رو در دوران خلافت ایشان فتنه و آشوبهای زیادی به وقوع پیوست و نتوانستند خلافت را به اتمام برسانند.
علی سجز در غزوهی تبوک که به عنوان سرپرست خانودهی پیامبر صجا ماند، در سایر غزوهها همراه پیامبر صبودند، پیامبر صدر سال نهم هجری بعد از ابوبکر او را فرستاد تا که أمان و تعلیمات را به حجاج ابلاغ نماید.
و از نظر علم و فقه از همهی اصحاب داناتر و دارای حافظهای قویتر بودند، از این رو اگر علم و دانش ایشان خلاصه میگشت، خیر و برکت زیادی را در بر داشت، زیرا ایشان از منقولات و دلایل استفاده میکرد، پس اگر نصی را نمییافت خود اجتهاد میکرد و نظر میداد، همچنانکه در قضیهی «زبیه» و ... بنا به اجتهاد خود فتوی را صادر نمود [۶۱].
و در شرح «لـمعة الاعتقاد: ص ۱۷۱» چنین بیان میدارد: و به بهشتی بودن کسانی همچون حسن و حسن که پیامبر صدر حق آنها گواهی بهشت داده، ما نیز گواهی میدهیم.
و باز بیان داشته: ... خلاصه اینکه اهل سنت در صدد کسب رضایت اهل بیت نهایت تلاش خود را انجام میدهند و سفارش پیامبر صدر حق آنها را به جا میآورند که فرمود: «أُذَكِّرُكُمُ اللَّهَ فِى أَهْلِ بَيْتِى» [۶۲]. «راجع به اهل بیتم خدا را به یاد شما میآورم».
و آنها در این خصوص از نقص عقیده و ایمانشان نیز واهمه دارند، نظر به اینکه پیامبر صضمن روایت زیر راجع به اهل بیت، امتش را تهدید نمودند، آنگاه که عباس دوری قریش از بنیهاشم را برایش بازگو نمود، فرمودند: «والذي نفسي بیده لا یؤمنون حَتَّى يُحِبُّوكُمْ لِلَّهِ وَلِقَرَابَتِي» [۶۳].
«سوگند به کسی که جان من در دست او است تا وقتی که شما را به خاطر خدا و به خاطر خویشاوندی با من دوست نداشته باشند، ایمانشان کامل نخواهد شد» [۶۴].
[۶۱] فتاوی ابن جبرین: ص: ۳۵-۳۶ [ط. الـمکتبة التوفیقیة]. [۶۲] اخرجه مسلم: ۲۴۰۸. [۶۳] امام احمد آن را در «الـمسند» خود گزارش داده و احمد شاکر نیز آن را صحیح شمرده است. [۶۴] شرح العقیدة الواسطیة: ۲/۲۲۵.