محمد رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم

چرا باید محمدصرا فرستادۀ خدا بدانیم؟

چرا باید محمدصرا فرستادۀ خدا بدانیم؟

تصدیق رسالت پیامبر صو عمومیت آن برای تمامی بشریت، پس رسالت وی فقط به قوم و زمان خودش محدود نبوده است. بلکه رسالتی عام و غیر محدود به مکان و زمان تا زمان برپایی قیامت است، خداوند تعالی می‌فرماید: ﴿تَبَارَكَ ٱلَّذِي نَزَّلَ ٱلۡفُرۡقَانَ عَلَىٰ عَبۡدِهِۦ لِيَكُونَ لِلۡعَٰلَمِينَ نَذِيرًا ١[الفرقان: ۱].

«زوال ناپذیر و پر برکت است کسى که قرآن را بر بنده‏اش نازل کرد تا بیم‏دهنده جهانیان باشد».

اعتقاد به عصمت پیامبر صدر آنچه که از پروردگار ابلاغ می‌کند. زیرا خداوند می‌فرماید: ﴿وَمَا يَنطِقُ عَنِ ٱلۡهَوَىٰٓ ٣ إِنۡ هُوَ إِلَّا وَحۡيٞ يُوحَىٰ ٤[النجم: ۳ ـ۴].

«و هرگز از روى هواى نفس سخن نمى‏گوید! آنچه مى‏گوید چیزى جز وحى که بر او نازل شده نیست!».

اما در بقیه امور، او یک انسان است و در قضایا و احکام پیامبرصطبق نظر خودشان درباره آن اجتهاد می‌کردند و می‌فرمودند: «إنَّكم تختصمون إليَّ ولعل بعضكم أن يكون ألحن بحجته من بعض فأقضي له على نحو مما أسمع منه، فمن قطعت له من حق أخيه شيئاً فلا يأخذه، فإنما أقطع له قطعة من نار».

«شما برای رفع نزاع نزد من می‌آیید، شاید دلیل بعضی از شما از دیگری قوی‌تر باشد و من به نسبت آنچه که می‌شنوم به نفع او حکم می‌کنم، پس کسی که برای او از حق برادرش چیزی جدا کردم آن را بر ندارد. زیرا که من برای او تکه‌ای از آتش را جدا کرده‌ام» [۱۲۲].

اعتقاد به اینکه بعثت پیامبر صرحمتی برای تمام مردم است خداوند می‌فرمایند: ﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَٰكَ إِلَّا رَحۡمَةٗ لِّلۡعَٰلَمِينَ ١٠٧[الأنبیاء: ۱۰۷].

«[ای پیامبر!] ما تو را جز به عنوان رحمت جهانیان نفرستاده‌ایم».

بی‌تردید کلام پروردگار کاملاً صحیح و درست است. زیرا او به معنای کامل کلمه، رحمتی برای جهانیان بود.

بندگان را از عبادت بندگان به سوی عبادت پروردگار بندگان هدایت کرد، و از ظلم ادیان به عدل اسلام، و از محدودیت دنیا به وسعت آخرت راهنمایی کرده است.

اعتقاد قاطع به اینکه او آخرین پیامبران و بهترین آنهاست، و بعد از او هیچ رسول و نبی دیگری وجود ندارد. زیرا خداوند می‌فرماید: ﴿مَّا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَآ أَحَدٖ مِّن رِّجَالِكُمۡ وَلَٰكِن رَّسُولَ ٱللَّهِ وَخَاتَمَ ٱلنَّبِيِّ‍ۧنَۗ وَكَانَ ٱللَّهُ بِكُلِّ شَيۡءٍ عَلِيمٗا ٤٠[الأحزاب: ۴۰].

«محمد صپدر هیچ یک از مردان شما نبوده و نیست; ولى رسول خدا و ختم‏کننده و آخرین پیامبران است; و خداوند به همه چیز آگاه است!».

همچنین پیامبرصمی‌فرماید: «فضلتُ على الأنبياء بست: أعطيتُ جوامع الكلم، ونصرتُ بالرعب، وأحلتْ لي الغنائم، وجعلتْ لي الأرض مسجداً وطهوراً، وأرسلتُ إلى الخلق كافة، وختم بي النبيون».

«من در شش امر بر پیامبران دیگر فضیلت دارم. به من فصاحت در کلام داده شده است. و به وسیله ترس کمک شده‌ام. غنایم برای من حلال شده‌اند. زمین برای من مسجد و پاک قرار داده شده است. من برای تمام جهانیان فرستاده شده‌ام و من خاتم پیامبران هستم» [۱۲۳].

اعتقاد کامل به اینکه دین توسط پیامبرصکامل شده و تمام شده و مجالی برای اضافه و یا کم کردن از آن وجود ندارد، خداوند عزوجل می‌فرمایند: ﴿ٱلۡيَوۡمَ أَكۡمَلۡتُ لَكُمۡ دِينَكُمۡ وَأَتۡمَمۡتُ عَلَيۡكُمۡ نِعۡمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ ٱلۡإِسۡلَٰمَ دِينٗاۚ فَمَنِ ٱضۡطُرَّ فِي مَخۡمَصَةٍ غَيۡرَ مُتَجَانِفٖ لِّإِثۡمٖ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِيمٞ ٣[المائدة: ۳].

«امروز، دین شما را کامل کردم; و نعمت خود را بر شما تمام نمودم; و اسلام را به عنوان آیین (جاودان) شما پذیرفتم- اما آن‌ها که در حال گرسنگى، دستشان به غذاى دیگرى نرسد، و متمایل به گناه نباشند، (مانعى ندارد که از گوشتهاى ممنوع بخورند;) خداوند، آمرزنده و مهربان است».

اندیشمند انگلیسی Kwelem [۱۲۴]در کتابش (العقیده الاسلامیه) ص ۱۱۹-۱۲۰ در این باره می‌گوید: «احکام قرآن علاوه بر این که در بر گیرنده قوانین مدنی، تجاری، جنگی، قضایی، جنایی و جزایی می‌باشد، همچنین قانونی دینی است که همۀ امور دینی و زندگی دنیوی براساس آن تنظیم شده است. خویشتن‌داری، سلامت جسمی، حقوق مردم، حقوق فردی، منافع فردی و اجتماعی فضایل اخلاقی، اشتباهات و قصاص در دنیا تا قصاص در آخرت و ... همه را شامل می‌شود. بر این اساس قرآن از نظر مادی با کتاب‌های مقدم مسیحیت که در آن‌ها چیزی از اصول دینی نیامده است. بلکه غالباً مملو از داستان‌ها و خرافات و سردرگمی بزرگ در امور عبادی و ... می‌باشند که همه آن‌ها غیر معقول و بی‌فایده هستند، تفاوت دارد».

اعتقاد کامل به اینکه پیامبر صامانتی که از طرف خداوند تعالی به او سپرده شده بود به بهترین شیوه ادا کرد و رسالتش را ابلاغ و امتش را نصیحت کرد و مردم را به سوی نیکی دعوت کرد و به آن دستور داد و از آنچه که شر بود، منع کرد و با آن مبارزه نمود. پیامبر صدر حجه الوداع در میان هزاران مسلمان فرمودند: «ألا هل بلغت؟ قالوا: نعم قال: اللهم فاشهد».

«آگاه باشید آیا [امانت دین را] ادا کردم؟» مردم گفتند: آری، فرمودند: «خداوندا شاهد باش» [۱۲۵].

اعتقاد به اینکه شریعتی که بر او نازل شده مورد قبول خداوند است و نباید بعد از بعثت او، خداوند به روشی غیر از آن عبادت شود. زیرا خداوند جز آن، آیین دیگری را نمی‌پذیرد. و بشریت براساس آن محاسبه می‌شوند، خداوند می‌فرمایند: ﴿وَمَن يَبۡتَغِ غَيۡرَ ٱلۡإِسۡلَٰمِ دِينٗا فَلَن يُقۡبَلَ مِنۡهُ وَهُوَ فِي ٱلۡأٓخِرَةِ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِينَ ٨٥[آل‌عمران: ۸۵].

«و هر کس جز اسلام (و تسلیم در برابر فرمان حق،) آیینى براى خود انتخاب کند، از او پذیرفته نخواهد شد; و او در آخرت، از زیانکاران است».

اطاعت کردن از پیامبرصخداوند می‌فرمایند: ﴿وَمَن يُطِعِ ٱللَّهَ وَٱلرَّسُولَ فَأُوْلَٰٓئِكَ مَعَ ٱلَّذِينَ أَنۡعَمَ ٱللَّهُ عَلَيۡهِم مِّنَ ٱلنَّبِيِّ‍ۧنَ وَٱلصِّدِّيقِينَ وَٱلشُّهَدَآءِ وَٱلصَّٰلِحِينَۚ وَحَسُنَ أُوْلَٰٓئِكَ رَفِيقٗا ٦٩[النساء: ۶۹].

«و کسى که خدا و پیامبر را اطاعت کند، (در روز رستاخیز،) همنشین کسانى خواهد بود که خدا، نعمت خود را بر آنان تمام کرده; از پیامبران و صدیقان و شهدا و صالحان; و آن‌ها رفیقهاى خوبى هستند!» .

این امر با اجرای اوامر الهی و اجتناب از نواهی پروردگار به دست می‌آید. خداوند می‌فرماید: ﴿وَمَآ ءَاتَىٰكُمُ ٱلرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَىٰكُمۡ عَنۡهُ فَٱنتَهُواْۚ[الحشر: ۷].

«آنچه را رسول خدا برای شما آورده بگیرید (و اجرا کنید) و آنچه نهی کرده خوداری نمائید، و از (مخالفت) خدا بپرهیزید که خداوند کیفرش شدید است».

خداوند، نتیجه نافرمانی از پیامبرصرا بیان کرده‌اند: ﴿وَمَن يَعۡصِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَيَتَعَدَّ حُدُودَهُۥ يُدۡخِلۡهُ نَارًا خَٰلِدٗا فِيهَا وَلَهُۥ عَذَابٞ مُّهِينٞ ١٤[النساء: ۱۴].

«و آن کس که نافرمانى خدا و پیامبرش را کند و از مرزهاى او تجاوز نماید، او را در آتشى وارد مى‏کند که جاودانه در آن خواهد ماند; و براى او مجازات خوارکننده‏اى است».

راضی بودن به داوری و حکم پیامبرصو عدم اعتراض به شریعت و سنت‌های ایشان، خداوند می‌فرماید: ﴿فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤۡمِنُونَ حَتَّىٰ يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيۡنَهُمۡ ثُمَّ لَا يَجِدُواْ فِيٓ أَنفُسِهِمۡ حَرَجٗا مِّمَّا قَضَيۡتَ وَيُسَلِّمُواْ تَسۡلِيمٗا ٦٥[النساء: ۶۵].

«به پروردگارت سوگند که آن‌ها مؤمن نخواهند بود، مگر اینکه در اختلافات خود، تو را به داورى طلبند; و سپس از داورى تو، در دل خود احساس ناراحتى نکنند; و کاملا تسلیم باشند».

همچنین باید شریعت و احکام وی بر هر قانون و احکام و نظام دیگری مقدم دانست خداوند می‌فرمایند: ﴿أَفَحُكۡمَ ٱلۡجَٰهِلِيَّةِ يَبۡغُونَۚ وَمَنۡ أَحۡسَنُ مِنَ ٱللَّهِ حُكۡمٗا لِّقَوۡمٖ يُوقِنُونَ ٥٠[المائدة: ۵۰].

«آیا آن‌ها حکم جاهلیت را (از تو) مى‏خواهند؟! و چه کسى بهتر از خدا، براى قومى که اهل یقین هستند، حکم مى‏کند؟!».

پیروی کردن از سنت پیامبرصخداوند متعال می‌فرمایند: ﴿قُلۡ إِن كُنتُمۡ تُحِبُّونَ ٱللَّهَ فَٱتَّبِعُونِي يُحۡبِبۡكُمُ ٱللَّهُ وَيَغۡفِرۡ لَكُمۡ ذُنُوبَكُمۡۚ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِيمٞ ٣١[آل‌عمران: ۳۱].

«بگو: «اگر خدا را دوست مى‏دارید، از من پیروى کنید! تا خدا (نیز) شما را دوست بدارد; و گناهانتان را ببخشد; و خدا آمرزنده مهربان است».

اطاعت از پیامبر، عمل کردن براساس روش ایشان و اسوه قرار دادن ایشان خداوند متعال می‌فرمایند: ﴿لَّقَدۡ كَانَ لَكُمۡ فِي رَسُولِ ٱللَّهِ أُسۡوَةٌ حَسَنَةٞ لِّمَن كَانَ يَرۡجُواْ ٱللَّهَ وَٱلۡيَوۡمَ ٱلۡأٓخِرَ وَذَكَرَ ٱللَّهَ كَثِيرٗا ٢١[الأحزاب: ۲۱].

«مسلما براى شما در زندگى رسول خدا سرمشق نیکویى بود، براى آن‌ها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد مى‏کنند».

لازمۀ پیروی از رسول الله صآشنایی و تحقیق در زندگی ایشان می‌باشد، تا به این وسیله اقتدا به ایشان کامل شود. زین‌العابدین ـ علی بن حسین بن علی بن ابی طالبشمی‌گوید: ما داستان جنگ‌های پیامبر صرا یاد می‌گرفتیم همانطور که به یاد گرفتن سوره‌ای از قرآن می‌پرداختیم [۱۲۶]. و جنگ‌ها قسمتی از زندگی پیامبر صمی‌باشد.

قرار دادن پیامبرصدر همان رتبه‌ای که خداوند او را قرار داده است پس دربارۀ ایشان نباید افراط یا تفریط کرد. پیامبر صمی‌فرمایند: «لا تطروني كما أطرت النصارى ابن مريم فإنما أنا عبده فقولوا عبد الله ورسوله». «مرا بالاتر از حق خودم قرار ندهید چنانکه نصارى ابن مریم را (اله) قرار دادند، بلکه من بنده خدایم، پس بگویید: بنده و رسول خدا» [۱۲۷].

دعا برای پیامبرصهنگام یاد کردن از ایشان، خداوند می‌فرمایند: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ وَمَلَٰٓئِكَتَهُۥ يُصَلُّونَ عَلَى ٱلنَّبِيِّۚ يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ صَلُّواْ عَلَيۡهِ وَسَلِّمُواْ تَسۡلِيمًا ٥٦[الأحزاب: ۵۶]. «خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود مى‏فرستد; اى کسانى که ایمان آورده‏اید، بر او درود فرستید و سلام گویید».

پیامبر صفرموده‌اند: «البخيل الذي من ذكرت عنده فلم يصل علي»: «بخیل کسی است که من نزد او یاد، شوم اما او بر من درود نفرستد» [۱۲۸].

دوست داشتن و احترام گذاشتن به پیامبر صو برتری دادن محبت به ایشان بر دیگران، زیرا که بعد از خداوند فضیلت هدایت مردم به دین حقی که گردن نهادن به آن باعث سعادت دنیا و آخرت می‌شود، از آن ایشان است.

خداوند می‌فرمایند: ﴿قُلۡ إِن كَانَ ءَابَآؤُكُمۡ وَأَبۡنَآؤُكُمۡ وَإِخۡوَٰنُكُمۡ وَأَزۡوَٰجُكُمۡ وَعَشِيرَتُكُمۡ وَأَمۡوَٰلٌ ٱقۡتَرَفۡتُمُوهَا وَتِجَٰرَةٞ تَخۡشَوۡنَ كَسَادَهَا وَمَسَٰكِنُ تَرۡضَوۡنَهَآ أَحَبَّ إِلَيۡكُم مِّنَ ٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ وَجِهَادٖ فِي سَبِيلِهِۦ فَتَرَبَّصُواْ حَتَّىٰ يَأۡتِيَ ٱللَّهُ بِأَمۡرِهِۦۗ وَٱللَّهُ لَا يَهۡدِي ٱلۡقَوۡمَ ٱلۡفَٰسِقِينَ ٢٤[التوبه:۲۴].

«بگو: «اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و طایفه شما، و اموالى که به دست آورده‏اید، و تجارتى که از کساد شدنش مى‏ترسید، و خانه هائى که به آن علاقه دارید، در نظرتان از خداوند و پیامبرش و جهاد در راهش محبوبتر است، در انتظار باشید که خداوند عذابش را بر شما نازل کند; و خداوند جمعیت نافرمانبردار را هدایت نمى‏کند!».

پیامبر÷نتایج و فواید دوست داشتن ایشان را در کلامشان بیان کرده‌اند، زمانی که فردی از ایشان پرسید: ای رسول خدا قیامت چه موقع است؟ پیامبر÷فرمودند: «چه چیزی آماده‌ کرده‌ای؟» پس آن مرد شرمنده شد. سپس گفت: ای رسول خدا، روزه و نماز و صدقه زیادی آماده نکرده‌ام، ولی خدا و رسولش را دوست دارم، پیامبر÷فرمودند: «أنت مع من أحببت»«تو با کسی هستی که دوستش داری» [۱۲۹].

همچنین پیامبرصفرموده‌اند: «ثلاث من كن فيه وجد بهن حلاوة الإيمان: أن يكون الله ورسوله أحب إليه مما سواهما، وأن يحب المرء لا يحبه إلاَّ لله، وأن يكره أن يعود في الكفر بعد إذ أنقذه الله منه كما يكره أن يقذف في النار».

«سه چیز هستند که کسی آن‌ها را داشته باشد شیرینی ایمان را در می‌یابد، اینکه خدا و رسولش نزد او از هرچیزی غیر از آن دو دوست داشتنی‌تر باشد. شخصی فقط به خاطر خدا دوست داشته باشد، از برگشتن به کفر بعد از آنکه خداوند او را از آن نجات داده بیزار باشد همانطور که متنفر است در آتش افکنده شود» [۱۳۰].

دوست داشتن پیامبر صمستلزم دوست داشتن کسانی است که ایشان آن‌ها را دوست داشتند. مانند خانواده و اصحابش ش و از کسانی که پیامبر از آن‌ها متنفر و بیزار بودند، بیزاری و برائت بجوییم همچنین فرد مومن باید دوست کسی باشد که ایشان به آن‌ها کمک می‌کرد و دشمن کسی باشد که ایشان با آن‌ها دشمنی می‌کرد. زیرا که پیامبر صفقط به خاطر خدا کسی را دوست می‌داشتند یا آن را ناپسند می‌دانستند و از آن متنفر و بیزار بودند.

دعوت به دین پیامبر صو تلاش برای انتشار آن در بین مردم و ابلاغ آن به کسانی که این دین به آن‌ها نرسیده است و احیای روش پیامبر با حکمت و کلام نیکو به وسیله، آموزش دادن ناآگاهان، یادآوری غافلان و کمک عملی به جویندگان دین می‌باشد، خداوند می‌فرمایند: ﴿ٱدۡعُ إِلَىٰ سَبِيلِ رَبِّكَ بِٱلۡحِكۡمَةِ وَٱلۡمَوۡعِظَةِ ٱلۡحَسَنَةِۖ وَجَٰدِلۡهُم بِٱلَّتِي هِيَ أَحۡسَنُۚ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعۡلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِۦ وَهُوَ أَعۡلَمُ بِٱلۡمُهۡتَدِينَ ١٢٥[النحل: ۱۲۵].

«با حکمت و اندرز نیکو، به راه پروردگارت دعوت نما! و با آن‌ها به روشى که نیکوتر است، استدلال و مناظره کن! پروردگارت، از هر کسى بهتر مى‏داند چه کسى از راه او گمراه شده است; و او به هدایت‏یافتگان داناتر است».

پیامبرصفرموده‌اند: «بلّغوا عني ولو آية»: «کلام مرا تبلیغ کنید حتی اگر یک آیه باشد» [۱۳۱].

دفاع از پیامبرصو روش ایشان از طریق نفی همه اموری که ایشان از آن مبرا هستند و به شخص ایشان نسبت داده می‌شود و روشن نمودن حقایق آن امور برای کسی که آن‌ها را نمی‌داند. همچنین دفاع از سنت و دعوت ایشان با رد شبهه‌هایی که به آن نسبت داده می‌شود و قیام علیه دشمنان کینه‌توز اسلام.

پایبندی به روش پیامبرصایشان می‌فرمایند: «فعليكم بسنتي وسنة الخلفاء الراشدين المهديين وعضوا عليها بالنواجذ وإياكم ومحدثات الأمور فإنَّ كل محدثة بدعة وإنَّ كل بدعة ضلالة».

«شما را به گرفتن راه من و راه خلفای راشدین ـ که هدایت شده‌اند ـ تشویق می‌کنم، این سفارش را با بن دندان عقل خـود بگیرید، و شما را از راه‌های نو و جدید که برابر با راه من و خلفا نیست برحذر می‌دارم ؛ زیرا هر نو و جدیدی (در دین) بدعت است، و هر بدعت گمراهی است، و هر گمراهی در آتش جهنم».

این تحقیق را با گفته شاعر فرانسوی «لامارتین» [۱۳۲]به پایان می‌رسانیم، او درباره عظمت محمدصمی‌گوید: قبلاً برای هیچ انسانی اتفاق نیفتاده است که خواسته یا ناخواسته چنین مسئوولیت مهمی بر عهده انسانی گذاشته شده باشد، مسئوولیتی که بیش از طاقت انسان است، به وسیله آن به گمراهی‌هایی که مانعی میان انسان و آفریدگار پایان داد، و با آن خدا به انسان و انسان به خدا می‌رسد، و تفکر الهی به وسیله آن به استواری و قدسیت خود ـ در میان خدایان زشت بتی که در آن هنگام مردم آن‌ها را می‌پرستیدند ـ باز می‌گشت، قبل از این سابقه نداشته که انسانی کاری را که بالاتر از قدرت بشر است با این وسایل ساده انجام دهد. زیرا او در تصور و اجرای این امر بزرگ به طور کلی به خودش اتکا کرد و در این کار جز تعداد اندکی از مردانی که به او ایمان آورده بودند، در این گوشه ناشناخته از صحرای پهناور، کسی به او کمک نکرد. همچنین سابقه نداشته که انسانی چنین انقلاب عظیم و همیشگی را در سراسر جهان به وجود آورد، زیرا بعد از گذشت کمتر از دو قرن از ظهور اسلام به وسیله ایمان و سلاح بر کل جزیره العرب سیطره پیدا می‌کند. سپس با نام خدا با سرزمین فارس و خراسان و بین‌النهرین و سوریه و حبشه و کل شمال آفریقا و تعدادی از جزایر دریای مدیترانه و اسپانیا و قسمتی از کشور فرانسه جنگ می‌کند.

اگر بزرگی هدف و کمبود وسایل و به دست آوردن نتایج شگفت معیارهای سه‌گانه نبوغ انسانی است، پس چه کسی می‌تواند جرات کند مردان بزرگ تاریخ جدید را با محمدصمقایسه کند؟ این بزرگان که سلاحی را به وجود آوردند یا قوانین ساده‌ای را وضع کردند یا امپراطوری‌هایی را به وجود آوردند، در واقع جز ساختارهای مادی که بیشتر آن‌ها در برابر دیدگانشان سقوط می‌کرد، چیزی خلق نکرده‌اند.

ولی این مرد نه تنها لشکرها و قوانین و شریعت‌ها و امپراطوری‌ها و ملت‌ها و سرزمین‌ها را به حرکت در آورد، بلکه با آن میلیون‌ها انسانی که در آن زمان ساکن یک سوم زمین بودند به تحرک واداشت و حتی بیشتر از آن خدایان و مقدسات و ادیان و افکار و اعتقادات و ارواح را به جنب‌وجوش در آورد و براساس هدایت کتابی که هر آیه از آیات آن قانونی را تنظیم می‌کند، ملتی روحانی را به وجود آورد که در آن اقوام به بهترین نوع از هر نژاد و رنگ و زبانی با هم مخلوط شدند، و در میان امت اسلامی صفتی زایل نشدنی از خود بر جای گذاشت و آن بیزاری از شرک به خداوند، عبادت خداوند یکتایی که چشم‌ها او را در نمی‌یابند، می‌باشد. بدین ترتیب پیروان محمدصبه وسیله پایبندی شدید به مخالفت بر ضد خدایان مزین و شرکی که آسمان را آلوده کرده بود، از دیگران متمایز شدند و وارد شدن یک سوم ساکنان زمین به دینش معجزه او است یا به عبارت دقیق‌تر نمی‌گوییم معجزه فرد است بلکه معجزه عقل است. دعوت به تفکر درباره خدای یگانه در میان اساطیر و خرافاتی که تلاش‌های کاهنان و خدمتگزاران بت‌ها به آن رسوخ کرده بود در حد خود معجزه‌ای است که توانست به سرعت تمام معابد بت‌پرستی را ویران کند و در یک سوم جهان آتشی بیفروزد. زندگی و اندیشه‌اش درباره جهان و انقلاب دلیرانه‌اش بر ضد خرافات و گمراهی‌ها در سرزمینش، شهامتش برای به مبارزه طلبیدن خشم بت‌پرستان، قدرت تحمل برای اذیت‌هایی که سیزده سال در مکه طول کشید، صبر او در مقابل ظلم و ستم قومش تا جایی که نزدیک بود قربانی آن‌ها شود، همه این‌ها با استمرارش در گسترش دعوتش و جنگ علیه فساد اخلاقی و عادات جاهلی، ایمان عمیق به رستگاری، و آرامش وی هنگام سختی‌ها و تواضعش در لحظه پیروزی، بلند پروازی‌اش که بر پایه فکری واحد بود نه تلاشی در پی مقام و سلطنت، درود بی‌پایان، و مناجات او با پرودرگار، وفات و پیروزی‌اش بزرگ بعد از آن، همگی بر این امر دلالت می‌کند که ما در مقابل انسانی سرگردان و مدعی قرار نگرفته‌ایم. ما در برابر ایمان راسخ و عقیده‌ای ثابت قرار داریم اعتقادش به او قدرت داده تا دین را بر پا دارد. پس عقیده‌اش را بر دو مبدأ أساسی بنا نهاد، اینکه خداوند یکی است و غیر مادی و غیر محسوسی است، به وسیله اساس اول خدا را می‌شناسیم و با دومی با غیب ارتباط برقرار می‌کنیم. او فیلسوف، خطیب، قانونگذار، جنگجو، فاتح، اندیشمند، پیامبر و موسس دین عقلانی و عبادت بدون تمثال و بت، و رهبر بیست امپراطوری زمین، به اضافه امپراطوری روحی که حدودی ندارد می‌باشد، این محمدصاست، اگر در تمام معیارهایی که با آن عظمت انسان‌ها سنجیده می‌شود، نظری بیفکنیم. باید از خودمان بپرسیم، آیا شخصیتی با عظمت‌تر از محمدصوجود دارد؟

وصلى الله على محمد وآله وصحبه وسلّم

[۱۲۲] متفق علیه. [۱۲۳] مسلم و ترمذی. [۱۲۴] قالوا عن الاسلام دکتر عماد الدین خلیل. [۱۲۵] متفق علیه. [۱۲۶] البدایه والنهایه، ابن کثیر ۳/۲۴۲. [۱۲۷] الطبرانی. [۱۲۸] ترمذی آن را روایت کرده است. [۱۲۹] متفق علیه. [۱۳۰] مسلم آن را روایت کرد. [۱۳۱] بخاری آن را روایت کرد. [۱۳۲] اسلام و مسیحیت: الفت عزیز الصمد.