فکر کنید و بنیدیشید
تصویر کنید که عالم و استاد و دانشمندی تمام قدرت و توانش را صرف آموزش و تربیت شاگردان و دانشجویانش کرده، به شاگردانی که فقط چند ساعت در هفته آنان را ببیند، بلکه شاگردان و فدائیانی که در سخترین شرایط با او همراه بودهاند. و خانواده و مال و سرزمینشان را بخاطر هم همنشینی با او، همراه بودن با او، و استفاده از محضر مبارک او، و اطاعت و پیروی مخلصانه از او، رها کردند، و از هیچ گونه قربانی و فداکاری نسبت به او دریغ نکردند، و او تمام عمرش تا آخرین لحظات زندگیاش را همواره در میان آنان سپری مینمود و از آنان خوشنود بود، همواره از آنان ستایش مینمود، مع الأسف در میان نسلهای بعدی کسانی پیدا شدند که به این شاگردان مرتب اهانت میکنند و آنان را منافق و جاهل و دشمن آن استاد فرزانه معرفی میکنند! حال شما درباره آن استاد که این شاگردان سالها از او علم آموختند چه میگویید؟، استادی که طی بیست و سه سال تلاش و کوشش نتوانست بهترینها را تشخیص دهد و تا آخرین رمق حیات گرمترین رابطه را با این شاگردانش برقرار داشت و خویشاوندیاش را تا آخرین لحظات نه تنها با آنان قطع نکرد که عملا زمام اداره امور را نیز به آنها سپرد، درباره چنین استادی چه باید گفت؟
کسی که با گذشت بیست و سه سال، نتوانست صف شاگردان مؤمنش را از صف دشمنان و منافقان جدا کند، او را چگونه استادی باید نامید؟! مقصر کیست؟ استاد است؟! یا شاگردان؟! شاگردانی که همه چیزشان را اعم از زن و فرزند و مال و وطن و قوم و خویش، همه را بخاطر استاد رها کردند و به دنبالش رفتند تا از درسهایش مستفید شوند از او بیاموزید و پیروی کنند، تا جایی که محبت او در دلشان حتی از محبت فرزندانشان و همه دار و مدارشان بیشتر بود، به همین دلیل هجرت کردند و همه چیزشان را رها نمودند آیا این شاگردان مقصرند؟! شما قضاوت کنید که چه کسی را باید مقصر نامید، آنهم درباره مدرسه و دانشگاه و استاد و شاگردانی که وحی آسمانی لحظه به لحظه آنان را داشت کنترل میکرد، تک تک حرکات آنان را داشت کنترل میکرد، پس عیب در کجاست؟ و مقصر کیست؟ به طور قطع کسانی که صحابه را منافق کافر و دشمن اسلام معرفی میکنند گرچه قصداً و مستقیماً پیامبر صرا مقصر ندانند، اما نتیجه همین است گویا پیامبر صنتوانسته برای خودش یاران و همکاران و دستیاران و شاگردان و همسران و خویشاوندان شایستهای انتخاب کند؟! پس (نعوذ بالله) در این صورت مقصر پیامبر صاست!.
سروران عزیزان! مقصر در درجه اول دشمنان اسلام هستند که اینگونه افسانههای خیالی را بافتند و به خورد مسلمانان دادند، در درجه دوم کسانی مقصرند که اینگونه تبلیغات مسموم را پذیرفتند و به سادگی باور کردند، که واقعاً مشتی منافق و دشمن اسلام، پیامبر صرا در محاصره خود گرفته بودند، و از او زن گرفتند و به او زن دادند!.
پس باید درک کرد و فهمید که صحابه رسول الله را مورد طعن و لعن و نفرین قرار دادن معنایش بطور آشکار طعن درباره شخص پیامبر صاست. شاید کسی که با کمال اخلاص و خشوع و چه بسا اشک شور، لعن و نفرین میخواند قصد و غرضی جز حصول ثواب نداشته باشد!! اما این حقیقت از عاقلان پنهان نیست که مدرسه محمدی و شاگردان رسالت را به باد انتقاد گرفتن معنایش این است که پیامبر برگزیده الهی با پشتوانه وحی آسمانی و با وجود حمایت و کنترل دقیق وحی الهی از اداره مدرسه آسمانی عاجز بوده است!! و تمام کسانی که به ظاهر شاگرد و مخلص و ارادتمند و وفادار به رسول صبودهاند (نعوذ بالله) بر اثر ضعف و ناتوانی پیامبرصدر حقیقت عدهای منافق و دشمن خدا و رسول بودهاند!.
اگر پیامبر قوی میبود نیرومند میبود، مدیریت میداشت، چرا این نیروهای ستون پنجم را از اطرافش دور نکرد؟ چرا خویشاوندیاش را چنانکه با ابولهب قطع کرده بود با آنان قطع نکرد، چرا به جبریل و بلکه مستقیما به پروردگارش شکایت نکرد که این چه وضعیتی است؟ چرا ؟!.
خوانند گرامی! مجدداً درباره رابطه آن استاد فرزانه با شاگردان فدکاری که از همه چیزشان در راه محبت او گذشتند فکر کنید و بنیدیشید که واقعاً مقصر کیست؟! به نظر ما تشخیص هر انسان عاقل و آگاه این خواهد بود که مقصر چشمی است که یا بر اثر عیب و مریضی نتوانسته درست ببیند، یا اینکه نخواسته، لذا خودش را به آن در زده، که در نهایت به نفعش نخواهد بود، لذا بهتر است که از هم اکنون تجدید نظر کند و دیدگاه خودش را نسبت به آن یاران پاک مکتب رسالت عوض کند.